ترکیه گرفتارجنگ داخلی، خندق ، اشغال و کوچ اجباری کردها

۲۸ آذر, ۱۳۹۴
ترکیه گرفتارجنگ داخلی، خندق ، اشغال و کوچ اجباری کردها

که سرنوشت


مردم کرد به دلیل درگیریهای چند روز آینده از شهرهای خود مهاجرت می کنند

سال‌های بعدی را نیز رقم می زد. عدالت و توسعه علیرغم همه مخالفت های داخلی از جمله مخالفت بلند آرینج و عبدالله گل باید بین دو گزینه دست به انتخاب می‌زد: یا قدرت حدااکثری در پارلمان یا استمرار مذاکره با پ.ک.ک.
نباید فراموش کرد که موضوع محبوبیت پ.ک.ک در بین کردهای ترکیه شباهتی به عدم محبوبیت سایر گروههای مارکسیستی و تروریستی مدعی کردستان در ایران ندارد. بر عکس ایران پ.ک.ک که به هر حال تنها سازمان جدی کردها است محوبیت زیادی در بین کردها دارد. رای کردها به کارگزار سیاسی این گروه (دموکراتیک ملیت های ترکیه) فقط یکی از نشانه های این مساله است.
در چارچوب مذاکرات آشتی که نزدیک به دو سال طول کشید، هر دو طرف امتیازات متعددی برای یکدیگر در نظر گرفته بودند. آنکارا در خصوص کاهش نمادهای دولتی که به نوعی نشانگر حاکمیت قاطع بر کردستان ترکیه بود تا اندازه زیادی کوتاه آمده بود و تئوریسین های عدالت و توسعه و در راس آن شخص اردوغان به نقد بی رحمانه سیاست های گذشته دولت ترکیه در خصوص برخورد با کردها می پرداختند.
از سوی دیگر فشار شخص اوجالان بر پ.ک.ک باعث می شد تا حملات تروریستی کاهش یابد و در صورت بروز حادثه ای از سوی میلیشیای کرد، ژاندامری و ارتش تا جای ممکن آن را نادیده می گرفتند. در همین راستا خاکریزها، ایست بازرسی ها و توقف گاههای پ.ک.ک در وسط شهرهای کردنشین از سوی آنکارا تحمل می شد. این سیاست به جایی رسید که از اطلاق کلمه «تروریست» به منسوبین پ.ک.ک در رسانه های جمعی ترکیه پرهیز شد.
در داخل همین روند پ.ک.ک به صورت موازی قدرت شهری خود را افزایش می داد و دو طرف به نوعی ماه عسل سیاسی را تجربه می‌کردند. اردوغان از یک سو اظهار می‌کرد که «ملی گرایی‌ترک» را له می‌کند و از سوی دیگر از سیاست های قومی دولت ترکیه در دههای قبل به شدت انتقاد می‌کرد. ترجیع بند اصلی اردوغان در میتینگ های انتخاباتی (به ویژه پیش از رسیدن به ریاست جمهوری) این نکته بود که بیش از دو سال است که هیچ سربازی در جنوبشرقی شهید نشده است و به این ترتیب علاوه بر ثبات امنیتی بر مزیت های شخصی  و جزئی‌تر نیز تاکید می‌کرد. توجیه دیگر اردوغان در خصوص ضرورت پیجویی روند آشتی با کردها مسائل مالی و هزنیه های کلان مقابله با تروریسم برای کشور بود.

50 هزار آواره کرد تنها در یک ناحیه کوچک

 اما به مرور ترکیه سیاست داخلی خود را تماما بر اساس سیاست منطقه‌ای و مقابله یا عدم مبارزه با داعش چید. اولین و مهم ترین اختلاف با کردها در کوبانی بروز کرد. هنگامی که طوفان داعش به نواحی کردنشین هممرز با ترکیه رسید و دولت ترکیه صراحتا از اشغال کوبانی و کشتار مردم ناحیه توسط داعش به بهانه این که هر دو گروه تروریست هستند استقبال کرد.
ناآرامی‌های شهری در بیش از بیست استان ترکیه به مرز بحران رسید.
سپس در مساله بمب گذاری تیرماه سال جاری در شهر سروچ در مرکز فرهنگی مربوط به کردها، آنکارا هیچ حمایتی از قربانیان نکرد و با این سکوت معنا داری خرسندی خود را از اقدام داعش نشان داد. این رفتار این تلقی را به دست می‌دهد که گویی ترکیه از ظرفیت داعش برای حل مشکلات داخلی خود نیز استفاده می‌کند.
 در کشتار دوم کردها در ایستگاه راه آهن آنکارا در کمال تعجب دولت این کشور یکبار دیگر  نشان داد که بین شهروندان کُرد و داعش، دومی را انتخاب خواهد کرد. به این ترتیب حکومت  عدالت و توسعه به جای مبارزه با داعش پ.ک.ک را مقصر حملات انتحاری به هواداران خود جلوه داد.
محل‌گذاری آنکارا به داعش، اندک اندک کار به جایی رسید که تسویه حسابهای پ.ک.ک- داعش، ی.پ.گ- داعش و … نه در عراق و سوریه بلکه در ترکیه انجام شود. دولت ترکیه آزادی عمل غیرقابل توجیهی به نیروهای داعش در خاک خود داد اما از آنجایی که سیاست باقی ماندن داعش در عرصه معادلات منطقه، از سوی ناتو و امریکا حمایت می‌شود، این اقدام ترکیه نادیده گرفته شد.
امروز هر چند پ.ک.ک فاقد مشروعیت سیاسی لازم است اما حقیقت این است که کردهای ترکیه نه تنها احساس برابر بودن با سایر شهروندان را ندارند بلکه بر این تصور اند که دولت ترکیه هر زمان که اراده کرد ممکن است آنها را با تیغ داعش از میان بردارد. کردهای ترکیه از خود می پرسند چرا پس از دو عملیات تروریستی بی‌سابقه داعش علیه کردهای ترکیه، دولت این کشور به جای مقابله با داعش به مقابله به کردها پرداخت؟ و خانه ها و کاشانه های آنها را ویران کرد. وضیعت اسفباری که امروز در سور، سیلوپی، سیواس، جزیره، یوکسوآ، لیجه و… دیده می‌شود، چشم‌انداز کردهای آواره ای است که با تشویق دولت ترکیه خانه و کاشانه خود را رها کرده و به مکانی امن می‌روند. آنها مانند اهالی جزیره در چند ماه قبل هنگام بازگشت با خانه‌های مخروبه و دیوارهای سوراخ شده توسط گلوله ها و خمپاره‌ها مواجه خواهند شد. مقامات ارشد «حزب دموکراتیک ملیت‌های ترکیه» اظهار داشته اند که این یک جلوه از کوچ و تبعید اجباری است،که باعث تغییر در سیمای قومی منطقه خواهد شد. دولت ترکیه مدعی بازگردانیدن امنیت برای این شهروندان است اما آیا وظیفه دولت نیست که همین امنیت را به شکلی برقرار کند که مستلزم کوچ اجباری مردم منطقه نباشد؟ در در غیر اینصورت تفاوت ترکیه با سوریه چیست؟ آیا ترکیه به سمت «سوریه زاسیون» در حرکت است و آیا کشور در آتشی می‌سوزد که خود در زمین همسایه به پا کرده بود؟
امروز هزاران نفر از کردهای در سور، جزیره و سیلوپی شهرها را تخلیه کرده‌اند و مطمئن نیستند که پس از بازگشت خانه هایشان را مانند قبل خواهند یافت یا خیر.
وضعیت امروز ترکیه را چنین می توان ترسیم کرد:
•    مردمی کُرد در محاصره پ.ک.ک، داعش و دولت ترکیه رها شده اند و از هر سه طرف در فشار اند و بلکه موجودیت و بقایشان در خطر است.
•    دولت وظیفه خود را در برابر شهروندان انجام نمی دهد و آنها را قربانی داعش کرده است.
•     داعش و پ.ک.ک منازعه خود را به خاک ترکیه کشانده اند، و نا امنی افزایش پیدا کرده است.
•    آنکار منافع متقابل خود و داعش را بر هر چیزی دیگر مرجح می دارد، به طوری که داعش تبدیل «خط قرمز» دولت ترکیه شده است.
 نه تنها کردها بلکه سیاست خارجی ترکیه نیز فدای داعش شده است، بلکه امروز بحران سیاسی با مسکو و روابط با کشوری مانند روسیه به نقطه بحران رسیده است. آیا صرفا به این دلیل که جنگنده های روسیه مراکز داعش در مرز ترکیه را بمباران می کردند و «احتمالا» یکی از این جنگده های به مدت کمتر از بیست ثانیه و به احتمال زیاد ناخواسته مرز هوایی ترکیه را رد کرده بود!؟ به نظر می رسد نقض چند ثانیه حریم هوایی توسط جنگنده‌هایی که با هدف مبارزه با تروریسم داعش وارد عمل شده بودند، نمی‌تواند دلیل این اقدام باشد.

خانه هایشان به سنگر نیروهای نظامی و شبه نظامی تبدیل خواهد شد

نیروهای نظامی خارجی سالها است که در ترکیه حضور دارند.
باید پرسید چه منافعی برای ترکیه در رابطه با داعش تصور می‌رود که آنکارا حاضر به پرداخت این مقدار هزینه در سیاست داخلی و خارجی شده است؟
اردوغان که یکی از اهداف پروژه آشتی با کردها و مذاکره با پ.ک.ک را مزیت‌ها و صرفه اقتصادی عنوان(که این مزیت امری بلند مدت است و در طول زمان حاصل می‌شود) چرا یکباره همه چیز را فدای داعش کرده و ترکیه وارد جنگ خانمان سوز داخلی نمود؟
به نظر می رسد، این رفتار ترکیه خواسته و ناخواسته ادعای بسیار جدی تجارت نفت با داعش را فرایاد می آورد. ادعا به طور خلاصه از این قرار است: «ترکیه نفت موصل را به قیمت ارزان از داعش خریداری می کند و به اسرائیل می فروشد! فرزند  اردوغان یعنی بلال و همچنین داماد او که به سمت وزارت انرژی و نفت در کابینه جدید رسیده است نیز بخشی از این پروژه کلان اند.
چشم انداز فعلی در جنوب ترکیه چشم انداز مناطقی اشغال شده توسط ارتش بیگانه است. جنگ داخلی و اشغال شهر و کاشانه کردهای ترکیه. و در سوی دیگر مردمی آواره که احتمالا در کمپ‌ها زندگی خواهند کرد.