به مناسبت چاپ دوم کتاب برگزیده سجاد آیدنلو
«آذربایجان و شاهنامه»، در بوته نقد و بررسی

۵ تیر, ۱۴۰۱
«آذربایجان و شاهنامه»، در بوته نقد و بررسی

نشست نقد و بررسی چاپ دوم کتاب آذربایجان و شاهنامه، تالیف سجاد آیدنلو برگزار شد. این کتاب حائز عنوان جایزه برگزیده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران است.

در ابتدای برنامه و پس از شاهنامه‌خوانی، مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی ضمن اشاره به اهمیت شاهنامه و نقش آن در ثبات و دوام هویت ملّی یکایک ایرانیان، سخنان خود در این زمینه را با نقل جملاتی از مقام معظم رهبری آغاز کرد و گفت: مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی‌های خود چنین فرموده‌اند: نمی‌دانم شما آقایان چقدر با شاهنامه مانوسید. من با شاهنامه مانوسم. حکمت شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی حکمت قرآنی است. اگر کسی به شاهنامه دقت کند می‌بیند که فردوسی ایران را سروده، آن هم با دید یک مسلمان، آن هم یک مسلمان شیعه. بیان زندگی قهرمانان و پهلوانان و شخصیت های مثبت مثل رستم و اسفندیار در شاهنامه در اندیشه‌های اسلامی ریشه و بروز دارد. من موافقم که از فردوسی تجلیل شود، شاهنامه تحلیل شود و حکمت فردوسی استخراج شود. بنده گفتم فردوسی را بزرگ کنید، فردوسی باید هم بزرگ شود، فردوسی در قله است.

رضا نوروزی در ادامۀ سخنان خود اظهار کرد: در ادارۀ کل فرهنگ و ارشاد آذربایجان غربی به مراسمات این چنینی از دو بعد نگاه می‌کنیم، یکی بعد علمی، فرهنگی و هنری این جلسات است و دیگری که از دید ما بعد اصلی است، فرهنگ سازی در جامعه و بحث بزرگداشت و احترام به مقامی است که این اثر را به وجود آورده و این برنامه برای آن اثر است.

در ادامه سعید سلیمان‌پور، دبیر علمی نشست، گفت: شاهنامه بخشی از هویت ملّی همۀ ایرانیان است. بخشی از وجود هر ایرانی با هر زبان مادری در شاهنامه است و شاهنامه آمیزۀ عشق، حماسه و حکمت است.

شاهنامه منشا صلح جهانی است

سپس اکبر ایرانی با اشاره به اهمیت بحث نسخه‌شناسی در بحث‌های مربوط به شاهنامه‌پژوهی تصریح کرد: دو قرن پس از سرایش شاهنامه است که نسخه‌ای از آن داریم، به مرور کاتبان برحسب سلیقه، ذوق، عشق، علاقه و غیره، اشعار دیگری را به شاهنامه و سایر آثار اضافه کرده‌اند که این الحاقات در نسخه‌های شاهنامه و سایر آثار، برای محققین بسیار مشکل‌ساز شده است. چاپ‌های بعدی نیز براساس آن الحاقات انجام شده و باعث اشاعه این ابیات الحاقی شده تا جایی که شاهنامه‌ای که امروز در دستان بسیاری از مردم است دارای صدها بیت الحاقی است که برای جهان ایرانی و هم برای جهان عرب و سایرین دردسرساز شده‌است.

مدیر موسسۀ میراث مکتوب در ادامه ضمن اشاره به تاثیر شاهنامه در حفظ و پاسداری از زبان فارسی و فقدان چنین اثری در بسیاری از کشورها، درباره جایگاه جهانی شاهنامه توضیح داد: یونسکو، سازمان جهانی علمی، فرهنگی و آموزشی، برنامه‌ای دارد به نام حافظه جهانی که در آن آثاری که در جهان «منشا صلح جهانی» بوده یا در آن موثر بوده‌اند معرفی می‌شود. در این برنامه، از ایران یازده اثر توسط یونسکو معرفی شده که یکی از آن‌ها شاهنامه است. البته سعدی، مولوی و نظامی نیز در این لیست قرار دارند.

این نسخه‌شناس شاهنامه افزود: بیش از هزار آیه و حدیث در شاهنامۀ فردوسی به نظم کشیده شده که این نشان می‌دهد فردوسی تا چه حد مسلط به ادبیات شیعی و قرانی بوده است. حتی در اوایل دوران صفویه که به خاطر جوّ مذهبی، توجه و پرداختن به شاهنامه کمرنگ شد، برخی برای برقراری صلح بین ملیت و مذهب، به نوشتن نوروزنامه‌ها و جایگاه نوروز در احادیث و روایات پرداختند و برخی دیگر با آثاری چون رستم‌نامه سعی در ایجاد پیوند بین ملیت و مذهب داشتند که این خود منجر به پیدایش نگرش ملی مذهبی در آن زمان شد.

کتاب آذربایجان و شاهنامه از تیغ منتقدان گذشت

ایرانی در ادامه با اشاره به اهمیت کتاب آذربایجان و شاهنامه و توصیه به تالیف چنین اثری برای سایر مناطق ایران، دیدگاه خود در مورد کتاب را بیان کرد: آیدنلو حداقل ۲۰ سال از عمر خود را به کار کردن روی یک اثر اختصاص داده که حاصلش چنین اثر فاخر و ماندگاری شده است. کتاب آذربایجان و شاهنامه به راستی یک دانشنامه است. چه آنکه ویژگی یک دانشنامه، قابل استناد و قابل اعتماد بودن آن است و این‌که در آن کمتر سخن بی‌سندی پیدا شود. این ویژگی دقیقا در مورد کتاب آیدنلو صدق می‌کند.

این کتاب از دیوارهای بلند قلعۀ دانشگاه بیرون نمی‌رود

در ادامه عبدالله باقری حمیدی به توضیح ویژگی‌های این اثر پرداخت و گفت: کاری که آیدنلو انجام داده، یک کار دانشگاهی و کاملاً آکادمیک است و این محدودیت را دارد که از دیوارهای بلند قلعۀ دانشگاه بیرون نمی‌رود و میان مردم پخش نمی‌شود.

عضو هیئت علمی مدعو گروه مترجمی زبان انگلیسی دانشکدۀ علوم انسانی موسسۀ آموزش عالی نبی اکرم(ص) با بیان اینکه روش‌شناسی، نخستین چیزی است که در هر کتابی توجه را جلب می‌کند، توضیح داد: در صفحات نخستین کتاب آذربایجان و شاهنامه همان کاری انجام شده که باید در یک تحقیق دانشگاهی انجام شود، از جمله مشخص کردن هدف و تعیین دورنمای تحقیق که بسیار ستودنی است.

مدرس موسسۀ آموزش عالی نبی اکرم (ص) در نقد دیگری دکتر آیدنلو را مخاطب قرار داد و بیان داشت: معتقدم ابتدا شما از نظر روش‌شناسی باید مشخص کنید که متن شاهنامه یک متن سازگار با واقعیت است یا خیر؟ آیا جغرافیای توصیف‌شده در شاهنامه منطبق بر جغرافیای شهرهای امروزی هست یا خیر؟! اگر پاسخ مثبت است، باید توضیح داده شود و آشفتگی‌های جغرافیایی آن حل شود.

دکتر باقری حمیدی در ادامۀ سخنان خود، ضمن وارد کردن نقد به حجم کتاب افزود: تصورم این بود که شما علاقه داشتید که حجم کتاب خیلی زیاد بشود. به دید من فصل پنجم، ششم و هفتم را می‌توانستید خلاصه کنید. شما در کتاب به آثار متعدد اساتید ادبیات فارسی تبریز اشاره کرده‌اید، در حالی‌که این اساتید در آن فضای گفتمانی خاص نوشته‌اند. در آن فضا، اینها اگر برای شاهنامه مقاله نمی‌نوشتند برای چه چیزی می‌نوشتند؟

شاهنامه، حماسه ملّی و طبیعی ایران شناخته شده نه یک داستان خیالی

سجاد آیدنلو در ابتدا به تصریح موضوع کتاب آذربایجان و شاهنامه پرداخت و گفت: موضوع این کتاب به طور خلاصه دو چیز است: اولینِ آن نشان دادن جایگاه آذربایجان در متنی ادبی به نام شاهنامه و همچنین رویکردی که در هزار سال پس از سرایش شاهنامه به این متن و سرایندۀ آن در آذربایجان در میان طبقات مختلف مردم از جمله شعرا، ادبا، نویسندگان، دانشمندان و عموم مردم، هم به زبان ملّی و رسمی فارسی و هم به زبان عزیز ترکی آذربایجانی در این منطقه صورت گرفته است.

مولف کتاب آذربایجان و شاهنامه در ادامه در مورد نقد درباره انتشار این کتاب توسط انتشارات بنیاد موقوفات محمود افشار چنین پاسخ داد: «انتشارات موقوفات افشار یکی از بهترین و معتبرترین ناشرانی است که در سطح دنیا به چاپ متون مربوط به زبان، فرهنگ و ادب ایران شناخته شده است. اگر در دوره‌هایی اظهارنظرهایی از سوی افراد منتسب به این بنیاد صورت گرفته که قابل نقد باشد -که هیچ شخص و هیچ کتاب و سخنی نیز جز معصومین و کتاب مقدس فراتر از نقد نیست- ما می‌توانیم آن را نقد کرده و اشتباهات را مستند بیان کنیم. ولی سرزدن خطا یا سهو از هر کسی به معنای انکار کارنامۀ کلی آن ناشر یا آن نویسنده نیست. ضمن اینکه امروز رویکرد متولیان بنیاد موقوفات افشار رویکردی اعتدالی است و گواه آن نیز همین کتاب است که به کرّات از زبان مادری اهالی آذربایجان، یعنی ترکی آذربایجانی، با نهایت احترام و افتخار یاد شده است».

کتاب آذربایجان و شاهنامه از تیغ منتقدان گذشت

موضع بحث بعدی آیدنلو، دربارۀ جغرافیای شاهنامه بود: نقد باقری در قالب طرح این سوال بود که آیا جغرافیای شاهنامه و متن شاهنامه مطابق با واقعیت است یا خیر؟ در این باره من دو نکته عرض کنم. نکتۀ اول اینکه، شاهنامه یک متن ادبی با محتوای داستانی است. از متن ادبی با محتوای داستانی باید مشخصا انتظار یک متن داستانی را داشت، نه یک متن تاریخی و جغرافیایی دقیق و واقعی. کسی در طول تاریخ، شاهنامه را به عنوان متن صددرصد تاریخی یا جغرافیایی ناب و محض معرفی نکرده‌است. شاهنامه یک منظومه روایی است. جغرافیایی که در جهان شاهنامه می‌بینیم بر سه ویژگی استوار است. اول، مکان‌هایی است که نام و مکان‌های جغرافیایی آنها دقیقاً با موقعیت آن اسم و مکان در جغرافیای تاریخی و واقعی منطبق است.

او افزود: اگر بگوییم جغرافیای ایران جغرافیای خیالی است باید همه این شهرها را که در منابع ما بیش از هزار سال سابقه دارند و امروز هم هستند انکار بکنیم. بیشتر نام‌ها در شاهنامه از همین نوع هستند. دوم، بعضی از اسامی خاصّ مذکور در شاهنامه، مکان‌هایی است که مکان و اسم آنها در جغرافیای تاریخی و منابع وجود دارد، اما موقعیت آنها به اقتضای داستانی و حماسی و اساطیری بودن متن شاهنامه با آن موقعیت بیرونی منطبق نیست. مانند کوه البرز که در شاهنامه در مکان‌های مختلفی معرفی می‌شود. چراکه ویژگی متن حماسی اساطیری در کل دنیا همین است، برخی از اسامی متعلق به جغرافیای حماسی اساطیری است. سوم، مکان‌هایی که نه در واقعیت و نه در جغرافیای تاریخی مابه ازای اسمی و مکانی ندارد و صرفاً منحصر به متن حماسی اساطیری است. مانند «دشت دغوی» در داستان سیاوش که شما در بیرون آن را نمی‌توانید بیابید. در واقع تمام آثار ادبی را ما باید با این سه ویژگی بسنجیم.

مولف کتاب آذربایجان و شاهنامه در ادامه دربارۀ نقد دکتر باقری حمیدی در مورد زیاد بودنِ حجم کتاب گفت: مباحث کتاب بسیار گسترده است و ما نمی‌توانیم از جامعیت بحث چشم‌پوشی کرده و مطلب غیر جامع عرضه بکنیم. اتفاقاً من سعی کردم در عین حفظ جامعیت، اختصار را هم رعایت کنم وگرنه حجم کتاب یک تا یک و نیم برابر افزایش پیدا می‌کرد.

مولف کتاب آذربایجان و شاهنامه در پایان با اشاره به «حماسۀ ملّی»بودنِ شاهنامه افزود: هر آنچه شما در شاهنامه ملاحظه می‌کنید، مبتنی بر منابع منثور فردوسی است، نه ساخته و پرداخته ذهن او. به همین دلیل است که شاهنامه، حماسه ملّی و طبیعی ایران شناخته شده نه یک داستان خیالی. در واقع فردوسی آن چیزی را که کاتبان، سینه به سینه و نسل به نسل در اختیارش قرار داده بودند منتقل کرده است.