توهین شنیع خبرنگار TRT به آذربایجانی ها/تحلیل آذریها بر بی مایگی فعالان قومی

۲۸ آبان, ۱۳۹۳
توهین شنیع خبرنگار TRT به آذربایجانی ها/تحلیل آذریها بر بی مایگی فعالان قومی

ضمن مطلبی که در سایت های مبتذل قومی منتشر کرد به نفرت پراکنی علیه مردم شریف آذربایجانی پرداخت.
وی که هم اکنون کارمند رادیو و تلویزیونی دولتی ترکیه است، قبل از فرار از کشور به فعالیت های پان ترکی پرداخته و سعی می کرد به صورت پنهان در برخی نهادها نفوذ پیدا کند.
صمدلی در این مقاله نوشت:
« مادربزرگ مرحومه من چنین پنداشته که آذری کلمه‌ای است که فارس زبان‌ها برای نامیدن بچه‌های نامشروع استفاده می‌کنند. قصدم از بیان این خاطره، خدای نکرده بی احترامی به آن دسته از عزیزانی که خود را آذری می‌دانند نیست. صد البته که آنها در نزد من از احترام ویژه‌ای برخوردار هستند. چرا که این صرفا نژاد و قومیت نیست که نشان دهنده شخصیت انسان‌ها باشد. تنها خواستم تا تلقی نسل گذشته را در مورد کلمه “نو ساخته” و “به عمد” رایج شده آذری را در جامعه بیان کنم».

 تزویر و ریا:
وی که زمانی در داخل ایران فعالیت می کرد، سعی داشت با توسل به گفتمان امام خمینی به مبارزه با کسانی چون مرحوم پرویز ورجاوند برود. اما گناه ورجاوند از نظر این باند چه بود؟ ورجاوند معتقد بود که قفقاز بخشی از حوزه تمدنی ایران است و هنوز هم میراث دار فرهنگ و تمدن ایرانی است. آیا این چنین سخنی سزاوار حمایت از لمپنسم و تخم مرغ پرانی بود؟ خاصه آن که خود صمدلی نیز طی مقاله ای که در فصلنامه مطالعات راهبردی منتشر شده بود به این حقیقت معترف بود.
وی طی مقاله ای با عنوان “تأسیس پایگاه نظامی آمریکا در آذربایجان و امنیت جمهوری اسلامی ایران” به بحث پیرامون جمهوری باکو پرداخته بود و علاوه بر اینکه جمهوری آذربایجان را بخشی از حوزه تمدن ایرانی قلمداد می کرد، مدعی می شود کسانی چون بختیار وهاب زاده در اشعار خود (ادبیات هجران) شور و شوق خود نسبت به بازگشت به ایران را ابزار می کردند.
نویسنده به همین مقدار نیز اکتفاء نمی کند و پیشنهاداتی برای مبارزه با جمهوری باکو با ملاحظه امنیتی جمهوری اسلامی مطرح می سازد. از جمله:
«در بعد داخلی نیز انجام دادن اقداماتی نظیر تأکید بر محوریت اسلام، تأکید بر بازگشت قفقاز به ایران (در صورت گسترش پان‌-آذربایجانیسم)، جلوگیری از اقدام‌های تحریک‌آمیز رسانه‌های گروهی، بهبود وضعیت اقتصادی استان‌های آذری‌نشین و… می‌تواند در حفظ امنیت ملی، نقش مؤثری ایفا کند».
از نظر صمدلی پان ایرانیسم (تاکید بر بازگشت 17 شهر قفقاز به ایران) پادزهر پان آذریسم/ترکیسم است و جمهوری اسلامی ایران می بایست در پاسخ به ادعاهای واهی دولت باکو پان ایرانیسم را در دستور کار قرار دهد.
باید پرسید فرق فرزاد صمدلی با پرویز ورجاوند چه بود؟ و چرا صمدلی تا مدت ها علیه وی به فعالیت و دفاع از تخم مرغ پرانی در محافل آکادمیک پرداخت؟
صمدلی پس از خروج از کشور فعالیت های ایران ستیزانه خود را علنی کرد و در عین حال که به واسطه محمد مشتاق با میت همکاری می کرد برخی گردهمایی های چند نفره را در برابر سفارت ایران در آنکارا ترتیب داد.

تحلیل آذریها :

شهروندان آذربایجانی ایران حاملات دو هویت کلان جمعی هستند. یکی هویت ملی ایرانی (شامل مذهب،تاریخ،زبان فارسی و …) و دیگری هویت جغرافیایی یا محلی است که شامل فرهنگ،گویش و تواریخ محلی است که در بستر ایرانیت قابل فهم و توضیح است.

ارتجاع قومی امروزه با هر دو این هویت ها سر جنگ و ستیز داشته و تلاش میکند هر دو را در هویت ترکی (آناتولیایی و گاه قفقازی) آسیمیله نماید.

مفاهیم آذری یا ترک یا ترک زبان یا آذربایجانی همگی قراردادهایی هستند که انسانها در طول زمان برای تمییز و تفکیک مردم،جغرافیا و زبان ساخته اند و هیچ یک حامل فضیلت یا رذیلتی نیست.
طبیعی است که ارتجاع قومی با عینک ارزشداوری به تمام مقوله ها و مفاهیم تاریخی و انسان شناسی بنگرد و این اقتضای بی سوادی و دگماتیسم نهفته در نهاد قومیت گرایی است.
در کشور ایران هم آذربایجانی/ آذری حضور دارند و هم ترکها. مردم قشقایی از طوایف ترکی هستند که در سده های گذشته به فلات مرکزی ایران مهاجرت کرده اند و الحق جزء شریف ترین و وطنخواه ترین مردم کشور ما محسوب می شوند. زنده یاد خسروخان قشقایی که قربانی سیاست بازی ها جناحی شد یکی از انسان ها به غایت شریف وطنخواه قشقایی بود. استاد محمد بهمن بیگی از بنیانگذاران سبک نوین ترویج زبان فارسی در بین عشایر به ویژه استان فارس نیز قشقایی و ترک بود.
از همه مهم تر استاد کاوه بیات از مورخین شهیر و محبوب کشور به ویژه در حضور اقوام از دیگر بزرگان و مشاهیر قشقایی و ترک هستند.
شرافت و وطنخواهی مردم آذری نیز لازم به ذکر نیست. ولی موضوع اینجا است که مسئله اینجا است محل نزاع نفس لفظ ترک یا آذری نیست که در اینصورت تمام قفقاز و ترکیه از عبارت آذری استفاده می کنند.
موضوع اصلی تلاش عده ای از پان ترکیست های نوبنیاد در جهت آسیمیله کردن فرهنگ آذربایجان در ترکیه و ترکیت است. در این مسیر تمام فرهنگ،گویش و ادبیات شفاهی و مکتوب آذربایجان نادیده گرفته شده و بیش از هر چیز بر مفهوم ترک و ترکیت تاکید می رود تا جایی که استفاده از اصطلاح آذربایجانی و آذری به جای ترکی گناه نابخوشدنی و مستوجب سزاواری الفاظی رکیک چون “حرام زاده” و.. می شود.
این گروه که اغلب ساکن و شیفته ترکیه اند و هنوز وادی حیرت را به سر نکرده اند، از هویت آذری خود شرمناک اند و ترجیح می دهند ترک خطاب شوند. اتفاقا اکثر ایرانی ها به درست یا نادرست از لفظ ترک به جای آذری استفاده می کنند و برعکس تمام اهل ترکیه از لفظ آذری برای آذربایجانی ها.
باید پرسید آیا مردم ترکیه نیز تماما تحت تاثیر تبلیغات شونیسم فارس قرار گرفته و به شما آذری می گویند؟
خیر. آذری بیش از هر چیز یک صفت نسبی است که فرد را به آذربایجان منسوب می کند. مانند طبری(طبرستان)، لری (لرستانی)، کردی (کردستانی) ، بلوچی (بلوچستانی) چچنی (چچنستانی)، تاجیکی (تاجیکستانی) هندی (هندوستانی)، افغانی (افغانستانی) ارمنی (ارمنستانی) ترکمنی (ترکمنستانی) قزاقی (قزاقستانی) ازبکی (ازبکستانی) و چندین نمونه دیگر.
مضاف بر این بر خلاف تصور این نوکیسه گان «آذری» واژه جدیدی نیست. اصطلاح “الاذریه” بارها در متون جغرافیدانان و مورخان اسلامی آمده است. دکتر عنایت الله رضا در آثار مستند خود بارها به این نقل قول  ها اشاره کرده و علاقه مندان می توانند به آن مراجعه کنند.
اتفاقا باید گفت عناد و ستیز با اصطلاح آذری و بدیل سازی مفهوم “ترک” یک رویکرد “جدید” و البته غلط است. دکتر بهزاد بهزادی نویسندگی فرهنگ(واژه نامه) آذربایجانی- فارسی نویسنده و محققی بود که به هر حال تردیدی در مطالعات و شناختش از زبان فارسی و ترکی آذربایجانی نیست. مگر غیر از این است که نام نشریه ای که سردبیری اش بر عهده او بود را «آذری» نام داشت و این مجله بیش از 20 سال است که در حوزه تاریخ و فرهنگ آذربایجان منتشر می شود؟
قدری عقب تر برویم. تورقی در روزنامه «آذربایجان» ارگان فرقه دموکرات 1324-1325داشته باشیم. رویکرد پیشه وری در این مجلات هیچ گاه استفاده از مفهوم «ترک» به جای آذری/آذربایجانی نبود.
فرقه در اعلامیه 12 شهریور خود نیز بر تدریس زبان “آذربایجانی” تاکید می کند نه “زبان ترکی” و در اعلامیه اردیبهشت 1325 همین رویه حفظ می شود. همچنین قانون اساسی جمهوری باکو از اصطلاح “زبان آذربایجانی” در مقام تعیین زبان رسمی استفاده می کند نه زبان “ترکی”.
حقیقتا باید از این قشر مرتجع و بیسواد خواهش کرد تا کمتر حرف بزنند تا آبرویشان بیشتر حفظ شود یا دستکم  بیشتر در باب آنچه که بدان عقیده دارند مطالعه و تفکر کنند و قبل از گفتن و نوشتن قدری در باب پیامدها و آثارش بیاندیشند و مهم تر از همه حرمت قلم را نگه دارند.
 “تا مرد سخن نگفته باشد/ عیب و هنرش نهفته باشد”

القصه حاملان نفرت قومی لاجرم از سر استیصال  به نقطه ای رسیده اند که خصومت با مردمی که علی الظاهر مدعی آن بودند را آشکار کرده و در ابداع انواع تمسخرات برای منجر کردن آنها از هویت جغرافیایی و ملی با یکدیگر رقابت می کنند.