تحلیلی بر بحران در ناگورنو- قره‌باغ و دخالت قدرت‌های منطقه ای: ایران بی طرفی خود را حفظ خواهد کرد!

۱۵ فروردین, ۱۳۹۵

 ایران نیز دستخوش بی ثباتی خواهد شد.

اما در تحلیل کوتاه و ساده باید پرسید وضعیت کنونی از نظر بلوک بندی های منطقه ای چیست و موضع ایران چگونه خواهد بود؟

مساله قره باغ برای جمهوری باکو از اهمیت اساسی برخوردار است زیرا در جنگی که خود آغازگر آن بود نزدیک به بیست درصد از سرزمین خود را به چریک های ارمنی قره باغ واگذار کرد. هر دو طرف مدعی حضور تاریخی خود در منطقه قره باغ هستند ولی آنچه مسجل است دو نکته اساسی است: اولا قره باغ مانند باکو و ایروان ناحیه ای مرکب از چند گروه قومی به ویژه تاتارهای مسلمان (که امروز تحت عنوان شهروندان جمهوری آذربایجان شناخته می شوند) و ارامنه بوده است. نکته دوم فقدان پیشینه حاکمیت سیاسی طرفین است. میدانیم که جمهوری‌های برآمده از دل شوروی خود راسا دارای « حاکمیت » نبودند و پس از فروپاشی نیز تقسیم بندی های دائما در حال تغییر دوران شوروی در قالب جمهوری نیز الزام آور است و نه جماهیر استقلال یافته خود را ملزم به آن مرزبندی ها در حل مناقشات می دانند.

بنابراین پیچیدگی قضیه از نظر حقوقی کاملا مشخص است در چنین مقطعی است که دپیلماسی و قدرت ، اهمیت پیدا می کند.

از نظر بلوک بندی سیاسی جمهوری باکو بخشی از دنباله غرب و امریکا در شمال ایران و جنوب روسیه است. باکو بارها خواستار استقرار نیروهای ناتو ( در دهه نود و اوایل 2000) در خاک خود شده است. در بلوک بندی های جدید این کشور سعی میکند از دو جنبه کشورهای منطقه را به سود خود وارد منازعه قره باغ نماید. نخست از جنبه قومی و تباری از کشورهای ترک زبان کمک میخواهد و دوم از جنبه مذهبی از کشورهای عضو کنفرانس اسلامی.

اما یک مشکل بزرگ در این مسیر وجود دارد و این انقطاع جغرافیایی جمهوری باکو از از کشورهای ترک‌زبان است. ترکیه تنها از طریق آرارات کوچک با جمهوری خودمختار نخجوان ارتباط زمینی به شکل دالان سی کیلیومتری دارد و ایران تنها کشور همسایه مسلمان باکو است.

البته استناد سران رژیم باکو به اسلام و مسلمانی در چنین برهه هایی با عملکرد همیشگی آنها در سرکوب شیعیان به ویژه در مناطق هم مرز با ایران همخوانی ندارد. سرکوب خشن و بی رحمانه شیعیان نارداران که الهام علی اف خود شخصا فرماندهی عملیات سرکوب را بر عهده داشت آخرین نمونه مسلمانی (!) رژیم باکو در چند ماه گذشته است.

باکو به لحاظ بلوک بندی سیاسی به ویژه در مناقشات اخیر منطقه ای در کنار اسرائیل، ترکیه و عربستان و به طور کلی غرب قرار گرفته است و ارتش خود را با تجهیزات اسرائیلی از جمله پهبادهایی که هر از چندی سری به ایران می زنند مجهز کرده است. مشاوران نظامی اسراییل در باکو حضور دارند و سعی در تقویت قشون باکو دارند. چشم اندازه اسرائیل در آینده حضور بیشتر و گسترده تر در مرزهای شمالی ایران است و بر این باور است که در صورت حاکمیت باکو بر قره‌باغ قادر خواهد بود کنترل و تسلط بیشتری بر مرزهای شمالی ایران اعمال کند.

ترکیه نیز در راستای افزایش نفود منطقه ای خواستار تسلط و حضور بیشتر در منطقه است و به تازگی آمادگی خود را برای حمایت نظامی از باکو اعلام کرده است.

در این میان جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که این اتفاقات را در نوار مرزی شمالی خود نظاره میکند باید همانند گذشته نقش بیطرفی فعال و میانجی‌گری خود را حفظ نماید. سیاست کلی وزرات خارجه و اظهارات رهبری مکرر بر این نقطه است که مساله قره باع راه حال نظامی ندارد و باید از طریق مذاکره حل و فصل شود. گشوده شدن فصلی دیگر از درگیری‌های منطقه ای در خارج نزدیک ایران به ویژه در نوار شمالی و درگیری کشورهایی چون ترکیه، عربستان، اسرائیل از یک طرف و روسیه از طرف دیگر در این منازعه می‌تواند قره‌باغ را به سوریه و عراق سوم تبدیل کند و سیل آوارگان جنگی را از باکو یا ناگورنو قره باغ به سوی ایران یا حتی اروپا گسیل دارد.

بدیهی است که دخالت کشورهای دیگر در این مساله موازنه قوا را به سمت یکی از طریق تغییر داده و باعث بی ثباتی خواهد شد. ایران نیز باید سنت دیرین بی طرفی خود را حفظ کرده و در عین حال به عنوان ناظری هوشمندی از تغییر موازنه قوا جلوگیری کند.

نکته جالب توجهی که در روزهای اخیر بیشتر به چشم می خورد تلاش باکو و لابی‌های وابسته به این کشور در ایران در جهت بازنمایی صورت مساله به صورت جنگ اسلام- کفر، مسلمان و مسیحی است.

البته باکو در مجامع جهانی و اروپایی چنین سیاستی را دنبال نمی‌کند زیرا در این صورت از طرف کشورهای مسیحی اروپا تحت فشار قرار میگیرد و موجب تقویت ارمنستان می شود. این سیاست صرفا در برخی کشورهای اسلامی از جمله ایران پیگیری می شود و ابزاری «عوام فریبانه» برای جلب حمایت است. جمهوری باکو با داشتن جمعیتی مسلمان و شیعه یکی از متحدین اسرائیل است که روابطی گسترده ای با این رژیم دارد و از سوی دیگر تنها کشور شیعی است که مراسمات و آیین های شیعه در آن به سختی برگزار می شود. تشیع نه تنها هیچ جایگاهی در سیاست های حکومت باکو ندارد بلکه به صورت ضمنی اهتمام مشهودی در تضعیف آن و گسترش وهابیت و حنفی گری صورت می پذیرد.