مصاحبه سیویل نت با الدار ممدوف، مشاور اتحادیه اروپا
پیامدهای تنش اخیر میان تهران و باکو

پیامدهای تنش اخیر میان تهران و باکو

سیویل نت در ۲۹ نوامبر مصاحبه‌ای با الدار مَمدوف، مشاور در اتحادیه اروپا،  کرده درباره رابطه ایران و جمهوری باکو. بخش‌هایی از تحلیل ممدوف را در اینجا می‌خوانیم:

تنش‌های اخیر

رانندگان ایرانی آزاد شدند و ایران متعهد شد که دیگر اجازه ندهد کامیون‌های ایرانی به سرزمین ناگورنو-قره‌باغ وارد شوند. بنابراین جمهوری آذربایجان احساس «پیروزی» می‌کند. اما ایران در تصمیم استراتژیک دیگری ارمنستان را به عنوان مسیر تجرات از شمال به جنوب برگزید که این اسباب رنجش باکو را فراهم کرده و نشانه‌ای است از آنکه تهران می‌خواهد باکو را در بلندمدت بکشد.

آینده تنش ها

درست است که تنش میان ایران و «جمهوری آذربایجان» کاهش یافته است، اما تنش‌های بلندمدت همچنان وجود خواهد داشت. نه تنها دفتر رهبر جمهوری اسلامی در باکو تعطیل شده، بلکه تعدادی روحانی شیعه هم بازداشت شده‌اند، یکی از آنها متهم به توطئه علیه دولت شده. تعدادی از تارنماهای مذهبی شیعیان هم به اتهام همکاری با ایران تعطیل شده‌اند. رسانه‌های هوادار حکومت «جمهوری آذربایجان» زیر صبح تا شام بلندگوی لفاظی‌های ضدایرانی شده‌اند.

در سوی دیگر، در ایران آگاهی از چالش «جمهوری آذربایجان»، همکاری باکو با با اسرائیل و ترکیه و خطر جریان تجزیه‌طلب آشوب‌گری که شمالغرب ایران را [با عنوان جعلی] «آذر-بایجان جنوبی» می‌خواند، بیش از پیش شده است. فشار سیاسی زیادی از سوی بخش‌های مختلف جامعه و محیط‌های دیپلماتیک و فکری و امنیتی برای جدی گرفتن خط «پانترکیسم» وارد می‌آید. شایان توجه بسیار است که خود آذری‌های ایرانی پیشگام تقاضاها برای مقابله با خطرات پانترکی و اقدامات باکو هستند. برخلاف تبلیغات قوم‌گرایان پانترک که طمع خامی درباره آذربایجان ایران دارند، ایرانیان آذری سرزمین تحت حکومت «جمهوری آذربایجان» را خاک جداافتاده‌ای می‌دانند که در اثر جنگ‌های ایران و روس از میهن جدا شد و باید به «سرزمین مادری خود یعنی ایران بازگردد».

نگرش حاکمان و مردم باکو نسبت به ایران

هیئت حاکمه «جمهوری آذربایجان» و روزنامه‌نویس‌ها و فعالان رسان‌های وابسته، دیدگاهی منفی نسبت به ایران را تبلیغ می‌کنند. آنها نه تنها ایران را حامی ارمنستان قلمداد می‌کنند، بلکه تجسم هر آن چیزی معرفی می‌کنند که حاکمان در باکو بیزارند. چیزهایی مثل «شرقی»، «ایرانی»، «مسلمان و شیعه». عواملی که ذهنیت حاکمان در باکو را نسبت به ایران شکل داده عبارتند از ترکیب قوم‌گرایی ترکی، سکولاریسم جنگ‌طلب، و بازمانده‌های مدرنیسم مدل شوروی. بر مبنای این رویکرد ذهنی، آنها ایران را جامعه‌ای عقب‌مانده تلقی می‌کنند. همین نگرش در تلاش‌های باکو برای تخفیف نفوذ فرهنگی ایران در «جمهوری آذربایجان» هم نمود آشکاری پیدا می‌کند، مثلا وقتی اصرار دارند نظامی گنجوی شاعر ایرانی که از قضا در سده ۱۲ میلادی در ناحیه‌ای زندگی می‌کرد که امروز آن را «جمهوری آذربایجان» می‌خوانند، برای خود مصادره کنند، یا ساز ایرانی تار را به نام خود مصادره کنند و … .

با اینکه میزان مقبولیت این تبلیغات «جمهوری آذربایجان» میان مردم نیازمند پیمایش‌های تجربی است، می‌توان گفت که در خارج از شهر باکو، نگرش نسبت به ایران تا این حد که رژیم ترویج می‌کنند، خصمانه نیست. در روستاهای اطراف باکو و در جنوب کشور هنوز مومنان به مذهب شیعه حضور دارند که شاید با همه سیاست‌های جمهوری اسلامی همدل نباشند، اما مانند حاکمان در باکو دچار ایران‌هراسی هم نیستند.

نگاه مردم به تنش‌های اخیر

در خصوص تنش اخیر میان دو کشور، باید گفت برای خیلی‌ها در «جمهوری آذربایجان» فهم این موضوع ساده خیلی مشکل است که ایران، برای مثال، با ارمنستان روابط دارد! یا و این روابط برای تهران مهم است و جامعه ارمنیان در ایران از واقعیت و تاریخ ریشه‌داری برخوردار است. بسیاری در «جمهوری آذربایجان»تصور می‌کنند که ایران به عنوان یک کشور مسلمان باید ضرورتا و به طور خودکار و بی‌چون و چرا طرف «جمهوری آذربایجان» را در نزاع با ارمنستان بگیرد.

از سوی دیگر، در مورد اهداف سیاست خارجی ایران هم ابهاماتی وجود دارد. ایران نفوذ و قدرت نرم بر «جمهوری آذربایجان» را به ترکیه باخته است. از یکسو، وجوه حکمرانی ایران جذابیتی برای اهالی «جمهوری آذربایجان» ندارد، به ویژه به واسطه تحریم‌های بین‌المللی بر اقتصاد ایران، از سوی دیگر شاهد رواج توریسم پزشکی در میان اهالی «جمهوری آذربایجان» به مقصد ایران هستیم. تناقضی مطایبه‌آمیزی است. مردمی از جامعه‌ای به غایت «مدرن» و سکولار، به زعم حاکمان و رسانه‌های «جمهوری آذربایجان»، به کشوری «عقب‌مانده» و دینی به نام ایران، باز هم به زعم حاکمان و رسانه‌های «جمهوری آذربایجان»، سفر می‌کنند برای بهره‌مندی از نیازهای ساده پزشکی.

نگاه آذری‌های ایرانی به اهالی شمال ارس

برای آذری‌های ایرانی امری بدیهی است که آنها از نظر فرهنگی با دیگر اقوام ایرانی یکدست هستند و غیرقابل‌تمایز. با آنکه از نظر زبانی با اهالی شمال ارس مشترک‌اند، فرهنگ آنها به واسطه تجزیه شمال ارس از ایران بر اثر جنگ‌های قرن نوزدهم ایران و روس، با اهالی شمال رود تفاوت یافته. آذری‌های ایران ایرانی مانده‌اند، آذری‌های شمال ارس تفاوت کرده‌اند.

رابطه با اسرائیل

رابطه «جمهوری آذربایجان» با اسرائیل آشکارا نقطه ضعفی در روابط دوجانبه ایران و «جمهوری آذربایجان» است. برای مثال، مقامات ایرانی باور دارند که در جریان ترور محسن فخری‌زاده در سال ۲۰۲۰، «جمهوری آذربایجان» به اسراییل کمک رسانده. موضوع گسترش نفوذ اسرائیل در «جمهوری آذربایجان»پس از جنگ دوم قره‌باغ از مسائل مهمی است که ایران را نگران کرده و یکی از دلایل دوری اخیر میان تهران و باکو.

 

تحریک قوم‌گرایی توسط زنجیره اندیشکده‌ها و تحلیلگران ضدایرانی در واشینگتن

گروه مشخصی از اندیشکده‌ها در واشینگتن، ایالات متحده، وجود دارد که سال‌هاست برای افزایش تنش‌ها میان ایران و «جمهوری آذربایجان» فعال‌اند. بسیاری از این اندیشکده‌ها، مانند بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها (FDD) صاحب نفوذ در کارزار فشار حداکثری ترامپ بر ایران بودند و الان هم منتقد سخت سیاست احیای برجام بایدن هستند. بنابراین، سعی می‌کنند جنگ ارمنستان- «جمهوری آذربایجان» را به صورت منازعه‌ای به ایران بکشانند. طرح این است که قوم‌گرایی را در میان بخشی از آذری‌های ایران تحریک کنند و آنها را علیه حکومت تهران [به سود سیاست‌های باکو] بشورانند. هدف آنها تضعیف ایران از داخل و در حالت ایده‌آل تحریک تفاوت‌های قومی است در راستای منافع اسرائیل است. در این طرح، «جمهوری آذربایجان» ابزاری سودمند برای نیل به مقصود در نظر گرفته می‌شود.

متن اصلی مصاحبه