عشق به ایران ارث پدری ماست

عشق به ایران ارث پدری ماست

محمد مطلق (رزونامه ایران): میرهاشم اکبری سادات در ییلاق اده چمنی می‌گوید ما همان مردمی هستیم که در جنگ تحمیلی از جان و مال خود گذشتیم و الان هم اگر کسی به ایران چپ نگاه کند سر جایش می‌نشانیم: «من جانباز ۴۵ درصد هستم، دو برادر و پنج پسرعمویم در…

بخت سفید حلوای سیاه

بخت سفید حلوای سیاه

محمد مطلق-اردبیل علاوه‌ بر مقصد گردشگری طبیعی، تاریخی و فرهنگی، این ظرفیت را دارد که به مقصد گردشگری خوراکی نیز تبدیل شود؛ مواد اولیه عالی، ارگانیک و ارزان یکی از جاذبه‌های این استان است. عسلی که در دامنه‌های سبلان تولید می‌شود، دام‌هایی که در دشت‌های غنی به چرا می‌روند، گیاهان…

دست افشانی شاخه‌های یاس

دست افشانی شاخه‌های یاس

اینجا در محله عالی قاپوی اردبیل و مجموعه عظیم شیخ صفی‌الدین اردبیلی، زیبایی و تاریخ و عرفان و مذهب و ایرانخواهی و وطن پرستی چنان درهم می‌آمیزد که نه قابل وصف است نه قابل تفکیک. اشعار شیخ در ذهنم به رقص و سماع درمی‌آید: «دَرَکم سر به سُدای تو که…

مغول ساخت، روس به توپ بست

مغول ساخت، روس به توپ بست

محمد مطلق-یک سال تمام طول کشید تا حمید پاسبانی و همسرش نیر پیکان، معتادان را از بقعه شیخ حیدر مشگین شهر بیرون کنند. بنا البته ایلخانی است و لااقل دو قرن پیش از شیخ حیدر ساخته شده یعنی 700 و اندی سال پیش، بعد آرامگاه شیخ حیدر یا سلطان حیدر…

گشت ۹ میلیون ساله در یک ساعت

گشت ۹ میلیون ساله در یک ساعت

محمد مطلق: 9 میلیون سال پیش وقتی یخچال‌های بزرگ آذربایجان بر اثر آتشفشان سهند ذوب شد و سیلاب‌های بزرگ، دریاچه‌های بی‌شمار و جنگل‌های انبوه و بیشه‌زارهای بی‌پایان را درنوردید، گله‌های بزرگ مهره‌داران راهی آفریقا شدند اما جمعیت بسیاری از فیل‌ها، زرافه‌ها، میمون‌ها، اسب‌های وحشی، کرگدن‌ها و... در گل و لای…

عباس‌میرزا نمی‌میرد

عباس‌میرزا نمی‌میرد

یک روز مادران داغدیده در ساحل ارس جمع شدند و این رود بی‌رحم را نفرین کردند: «جوان ما را بی‌صدا کردی الهی که صدایت ببرد! جگرگوشه ما را خفه کردی، الهی که تا ابد خفه شوی!» این داستان را در ساحل ارس از زبان اکبر همت‌پور کارشناس گردشگری می‌شنوم. آن…

ایران، بزرگترین دارایی ما

ایران، بزرگترین دارایی ما

محمد مطلق: نرسیده به ماکو، مغازه‌ای می‌بینم به نام «اصفهان» و لحظه‌ای از ذهنم می‌گذرد به راننده بگویم ترمز کن! اما چه فرقی می‌کند چه مغازه‌ای باشد؛ سوپرمارکت یا لوازم خانگی. نوحه اصفهانی‌ها در جریان عزاداری برای کشته‌شدگان ماکو در سال‌های ۱۲۸۶ به دست طرفداران محمدعلیشاه به ذهنم می‌آید: «کشتند…

به شیرینی گل قند

به شیرینی گل قند

محمد مطلق: راستش را بخواهید در راسته دوشابچی خانه ارومیه، تئوری «خودمداری ایرانیان» در ذهنم دود شد و به هوا رفت. نظریه‌ای جامعه شناختی که می‌گوید زندگی اجتماعی ایرانیان به‌دلیل ناامنی تاریخی، همواره به‌صورت واحدهای جدا افتاده از هم بوده و نبود امکانی برای تولید مازاد و مراودات اقتصادی، به…

چشمت ستاره شباهنگ

چشمت ستاره شباهنگ

محمد مطلق: «آی کاکای کشاورز! شخمت دلخواه و بذرت رازیانه و خرمنت پربرکت/ برادرم، کاکای من! راهم کوهستانی است، می‌روم بوکان/ همان جا که گلستان ایران است/ کاکای کشاورز! شخم را رها کن، میهمان از راه می‌رسد خسته/ بیا برویم سمت خانه، من که راه را بلد نیستم/ تا همین…

شمعی در محراب

شمعی در محراب

در محله «مهدی القدم» ارومیه، مسجد و کلیسا همسایه دیوار به دیوارند. نوجوانان سیاهپوش مسجد، درحال آماده کردن تکیه برای ایام فاطمیه‌اند و در کلیسا مشغول تزئین محراب و تمثال‌های مقدس حضرت مریم و بشارت‌دهندگان زرتشتی. همان سه منجم و دانشمند ایرانی؛ هرمیسداس و لاونداد و گشناسب که با خود…