ضرورت توجه به حق تعیین سرنوشت کُردها در آذربایجان غربی

۲۲ اردیبهشت, ۱۳۹۴
ضرورت توجه به حق تعیین سرنوشت کُردها در آذربایجان غربی

دارد که دلالت اصلی آن بر دموکراسی و حق اداره امور است و معنای مورد تاکید ما در این یادداشت ناظر بر تفسیر دوم است. زیرا امروزه عصر استعمار به پایان رسیده و سازمان ملل توانسته با روند استعمار زدایی سرزمین های تحت استمار یا قیمومت را به میزانی از استقلال برساند.
حق تعیین سرنوشت داخلی به طور کلی ناظر بر حق اداره است. ولی این حق اداره در استان آذربایجان غربی تا اندازه زیادی از شهروندان کُرد آن هم از سوی رقبای استانی به بهانه های مذهبی یا قومی سلب شده است. باید اشاره کنیم که در اینجا هیچ اهمیتی ندارد که اولا کردهای استان چه درصدی از جمعیت را تشکیل می دهند و دوما بومی اند یا مهاجر. بحث بومی یا مهاجر بودن کردها در استان، بحثی مشمئز کننده و شرم آور است که از نظر ما جای بحث ندارد. طبق اصولا حقوق بشر از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر و قانون اساسی ایران انسان حق دارند آزادانه مسکن و سکنی خود را انتخاب کنند.
درست است که مناصب اداری و کشوری باید بر اساس شایسته سالاری انتخاب شوند. اما وقتی می بینیم تمام استانداران و معاونین استانداری در سه دهه گذشته از بین آذریها انتخاب شده اند آنگاه باید در اصول شایسته سالاری شک کرد. بی شک یکی از وظایف روشنفکران کشور از جمله آذربایجان نقدِ نظم ِ بی نظم ِکنونی در استان است که منجر به حوادث تروریستی و تلخ مانند مهاباد می شود.
مسئله بسیار ساده است. کردهای باید سهم بیشتری در اداره استان داشته باشند. سهمی معنادار و فراتر از تصاحب چند منصب کم اهمیت مانند فرمانداری.
شرایط کنونی نه تنها نشان گر این وضعیت نیست بلکه در دوره استاندار جدید، افرادی از جریانهای قوم گرا و ضدکُرد به مناسب معاونت عمرانی و معاونت فرهنگی و اجتماعی استانداری رسیده اند. شورای شهر ارومیه نیز در وضعیت نابسامانی به سر می برد و تصمیماتش در امنیتی شدن فضاء نقش داشته است.
تحریریه سایت آذریها در شش ماه گذشته بارها بروز چنین رخدادهای تلخی امنیتی را در استان پیش بینی کرده بود و هنوز نیز معتقد است که ظرفیت های زیادی برای بروز ناامنی وجود دارد. قومیت مداری از سوی کردها و آذریها دو رویه یک سکه است. هر دو به یک میزان محکوم ، غیرقانونی و غیر ملی است و اساس آن می بایست از سوی روشنفکران آذری به چالش کشیده شود. آنچه اصالت دارد «ایرانیت» و هویت ایرانی است که هم کردها و آذربایجانی ها در تاسیس و صورت بندی آن نقش اساسی داشته اند.
حتی باید گفت چهره دولت ایران (اعم از کابینه و مجریه) در این شرایط مخدوش شده است. مدیران قومگرا به نام «دولت و حکومت» ولی به کام خود اداره می کنند. این وضعیت باعث شده است، تلقی شرم آورِ حکومت مساوی است با ضدکرد/ پانترک در استان به وجود بیاید. هر عقل سلیمی معتقد است که باید به این وضعیت پایان داده شود و شرایط عادلانه برای همه شهروندان به ویژه کردهای عزیز که ایراندوستی آنها شهره آفاق است پدید آید.
 
رفراندم حق تعیین سرنوشت برای قراباغ/ارسلان مغانی
نسبت سنجی میان حق تعیین سرنوشت و جدایی طلبی/سالار سیف الدینی
تحول حق تعیین سرنوشت در چارچوب ملل متحد/مهناز اخوان
چگونگی اعمال حق تعیین سرنوشت/محمدعلی بهمنی قاجار
حق تعیین سرنوشت و سوء استفاده بنیادگرایی قومی / سالار سیف الدینی