وقتی درباره ایران و ایرانشناسی صحبت میشود اکثرا از امیدها و عظمتها گفته میشود اما گاهی اوقات جا دارد از بیمها هم گفته شود. کشور لهستان یک امپراتوری و بزرگترین کشور اروپایی در قرون وسطی بود. در 1772 این امپراتوری از صفحه روزگار محو شد و مابین سه امپراتوری دیگر تقسیم شد. تا سالهای سال حوادثی اتفاق افتاد تا لهستان به عنوان یک کشور مستقل بار دیگر سر برآورد.
آیا مانایی و پایداری موجودیتهای کشورها در دنیا تضمین شده است؟ خیر
-فریدریش نیچه در کتاب سودمندی و ناسودمندی تاریخ برای زندگی از سه رویکرد به تاریخ صحبت میکند.
- ما در تاریخ فقط عظمتها و شکوه گذشته را ببینیم. در گذشته به صورت تخدیرکنندهای باقی بمانیم.
- ما میتوانیم گذشته را برای خودمان عظیم جلوه بدیم و خودمان را میراثدار آن گذشته بدانیم.
- رویکرد سوم رویکرد انتقادی است که با نگاهی کاملا واژگونه به تاریخ مینگرد.
ما نیاز داریم که از این سه رویکرد نیچه به یک توازن و تعادلی برسیم و نسبت به گذشته خودمان با یک نگاه متوازن مواجه بشویم. ملتها در بزنگاهها، ناگزیر هستند که درباره کیستی خودشان تامل بکنند. کشوری مانند ایران تا آستانه فروپاشی پیش رفته است. از یکصد سال پیش -جنگ جهانی اول- تا کنون میتوانست موجودیتی به نام ایران نباشد. ایرانیان در برابر این هجمه و طوفان چگونه میاندیشیدند؟ انواع و اقسام ارتشهای بیگانه، بلایا و مشکلات وجود داشت و ایرانیانی از بین رفتند. در تصویر ذهنی ما کجا هستند؟ ما نسبت به تاریخ خودمان بیگانهایم. تاریخ فقط عظمتها نیست؛ تاریخ، مصائب، رنجها، جنایتها و سقوطها هم هست. تصاویر تاریخ ایران در جنگهای جهانی و دهههای گذشته نزد ما کجاست؟ ما وقتی میخواهیم با یک پدیدهای که شگرف است در تاریخ جهان به نام ایران مواجه شویم، لازم است که شایسته همین پیچیدگی و عظمت مواجه بشویم نه با نگاههای سادهانگارانه. در همین ایام دشمنان کشورمان نیز لاف ایراندوستی میزنند که البته پردهها کنار زده شد و دیگر دشمنان به صراحت میگویند ما مسئلهمان تنها نظام سیاسی نیست بلکه موجودیتی به نام ایران است. شخصی که به کنگره آمریکا میرود و میخواهد فضای ایرانستیزی به وجود بیاورد میگوید ایرانیان تاریخشان از 2500 سال پیش ظلم، ستم و سرکوب بوده است. در جاهایی ما باید بهراسیم و بیم داشته باشیم. برای حفظ آنچه به آن باور داریم باید هوشمندانه و مسئولانه رفتار بکنیم. عملمان با کلاممان متناسب باشد.
-خیلی وقتها شبهاتی در تاریخ، پیشینه و هویت ایران وارد میشود. ما باید بین دو پدیده تمایز قائل شویم: ایران به مثابه یک موجودیت کهن و ایده، و ایران به مثابه یک دولت-ملت نوین.
اگر پژوهشگر ایرانی که با استاد مشهور علوم سیاسی در بریتانیا کتابی چاپ میکند که بخواهد اثبات بکند ایران یک برساخته مدرن است، ایران را به پدیده دوم تقلیل میدهد.
ایران به عنوان یک ایده کهن در تاریخ وجود داشته است. قسطنطنیه در 1453 توسط سلطان محمد فاتح تصرف شد. بخشی از دیوانسالارانی که به خدمت عثمانیها در آمدند یونانی بودند. یکی از اینها تاریخ محمد فاتح را به زبان یونانی نوشت. این مورخ یونانی دربار عثمانیها در ابتدای کتاب که شجره محمد فاتح را میگوید در انتها مینویسد اینها از نسل هخامنشیان هستند. چنین سخنی بر اساس ناآگاهی نیست بلکه این یک دنیای ذهنی است.
روایت میکند وقتی سلطان محمد میخواهد به یونان لشکرکشی بکند و به خرابههای تروآ میرسد. بر سر قبرهای پهلوانان تروآ و یونان برای سربازانش سخنرانی میکند. میگوید ما به یونان لشکرگشی میکنیم تا انتقام شرق و تروآ را بعد از صدها سال از غرب و یونان بگیریم. اینجاست که در نگاه مورخ یونانی سلطان محمد فاتح عثمانی تداوم خشایارشاه و داریوش است. در 1920 جنگ جهانی اول به اتمام رسیده است و قوای اشغالگر به عثمانی آمدهاند. مورخ ترکزبان دربار عثمانی وقتی میخواهد از عظمت حکومت عثمانی صحبت بکند میگوید “سلاطین آل عثمان که نسل، از انوشیروان دادگر دارند.” وقتی آتاتورک در جبهه مقابل دارد با اشغالگرهای یونانی میجنگد روزنامه تیتر میزند “نبرد هرمزد و اهریمن“. آتاتورک نمادی از هرمزد و دنیای اهورایی است در مقابل اهریمن. ایران به مثابه یک ایده در چنین روایتها و تاریخهایی خودش را نشان میدهد.
-ما در روایت تاریخ کوششی نکردیم و برای مثال روایت 300 اسپارتی روایتی است که ذهن ایرانی پذیرفته است. ایرانیان روایت خودشان را ندارند و روایت غرب را نهادینه کردند.
-کسانی که علاقه و دغدغه ایران را دارند باید جدیتر به پرسشهای ایران چیست؟ و ایرانی کیست؟ تامل کنند. در صدسال گذشته پاسخهایی داده شده است و حتی پاسخهای تقلیلگرایانه بوده است. از عناصر مختلف هویتی یکی را برجسته و بقیه را کمرنگ کرده است مانند اینکه عنصر ایرانی و اسلامی را مقابل هم قرار دادهاند و دولتهایی که نقش گفتمانسازی داشتهاند. باید با نگاهی مستند، علمی و بدون پیشداوری به سراغ این پرسشها رفت و جدیتر اندیشید و گفتگو کرد.