سفارت باکو در تهران در روز تعطیلِ جمعه هفتم آبان از سوی یک فرد مسلح به کلاشینکف و کلت مورد حمله مسلحانه قرار گرفت. در این حمله اورخان عسگراف سرتیم حفاظت (با پاسپورت خدمت) از سوی مهاجم کشته و یکنفر دیگر مجروح شد. مهاجم پس از لحظاتی از سوی افراد حاضر در سفارت خلع سلاح و به پلیس تحویل داده شد. مهاجم که یاسین حسین زاده معروف به صفر نام دارد، انگیزه خود از حمله را خارج کردن همسرش از سفارتخانه باکو اعلام کرد که اعتقاد داشت در طبقه چهارم این مکان نگهداری میشود. همسر وی تبعه باکو بود که به مدت 25 سال در ایران زندگی کرده بود ولی گویا به دلیل ابتلای حسین زاده به اختلال روانی، خانه و زندگیاش را ترک کرده و از طریق سفارت از ایران خارج شده بود. به گفته فرد مهاجم، همسرش از فروردین 1401 به محل سفارت رفته و دیگر بازنگشته بود. همزمان گزارشهایی از حضور همسر وی در باکو منتشر شد.
اعلام حمله تروریستی
اما طرف باکویی، این حمله را شخصی تلقی نکرده و آن را اقدامی برنامه ریزی شده و تروریستی به حساب آورد. این رویکرد از همان دقایق اولیه حمله، بدون تحقیق کافی و روشن شدن ماهیت مسئله از سوی مقامات رسمی اعم از رئیس جمهور و وزیرخارجه به کرات اعلام شد. آنها بدون توجه به استدلالها و دلایل طرف ایرانی، اصرار داشتند که این یک حمله تروریستی است نه شخصی. اما باید پرسید مقامات باکویی چگونه توانسته بودند از همان ابتدا به سازمان یافته بودن و تروریستی بودن حمله پی ببرند؟ سفارت باکو در تهران روز شنبه تخلیه و کلیه فعالیتهای آن متوقف شد. همچنین حکومت باکو اعلام کرد که از ایران به مجامع بینالمللی شکایت خواهد کرد.
عامل حمله به سفارت چه کسی بود؟
یاسین حسین زاده، عامل اصلی حمله به سفارت متولد یکانات و ساکن ارومیه بود. وی و همسرش باکوییاش دارای یک فرزند دختر بودند که در دانشگاه تحصیل میکرد. یاسین حاجی زاده، علاوه بر اختلال روانی، مشغول فعالیتهای قاچاق بود و اسلحه را از دو سال پیش تهیه کرده بود که احتمالا به دلیل جنس فعالیتهای غیرقانونی وی، کار دشواری نبوده است. اما آنچه ناگفته مانده، سابقه سیاسی این فرد و برادرش است. برادر حسینزاده به نام رحمان، در ارومیه کتاب فروشی فضولی و انتشارات “شان آی” را اداره میکند؛ جایی که از محافل اصلی جریان قومگرا و پان آذریست در این شهر به شمار میرود.
ارتباط مهاجم با پان آذریستها و مجاهدین خلق
افرادی که محسن و یاسین حسینزاده را میشناسند میدانند وی و برادرش، در اوایل انقلاب با سازمان مجاهدین خلق مربوط بودند و اصطلاحا مجاهد تواب هستند و امروز مانند برخی از فعالان چپگرای اول انقلاب، به فعالیتهای قومگرایانه روی آوردهاند.انتشارات فضولی از سال 2015 از سوی «کنسولگری ترکیه» نیز مورد تقدیر قرارگرفته است به طوری که «رحمان» در برنامههای فرهنگی این کنسولگری در روز استقلال ترکیه، حضور پیدا میکرد. وی در مصاحبه با خبرگزاری کتاب عنوان کرده است که بهدلیل علاقهای که به ملامحمد فضولی و (به اصطلاح) ملت آذربایجان و تُرک داشته است، این نام را برای کتاب فروشیاش انتخاب کرده است. وی نام چند تن از نویسندگان محبوباش را نیز ذکر کرده است: علی مرادی مراغهای، توحید ملک زاده دیلمقانی، بهزاد تمدن، یحیی علیلو و… که همگی از نویسندگان آماتور قومگرا هستند و آثارشان در این انتشارات بهچاپ رسیده است. آثاری که همگی در ارتباط با منافع و استراتژیهای سیاسی ترکیه و باکو قرار دارد.
حمایت مالی باکو از ناشران همسو در ایران
نکته جالب اینجاست که نهاد کانون نویسندگان جمهوری آذربایجان در سال 1397 صریحا اعلام کرده بود که از ناشران قومگرا در ایران حمایت میکند. سایمان آروز مدیر کمیته فرهنگ و ادب در شعبه به اصطلاح «آذربایجان جنوبیِ» اتحادیه نویسندگان جمهوری آذربایجان در گفتوگو با سایت باکوپست در آذر 1397 دانسته یا ندانسته به اطلاعات مهمی اشاره کرد که با روند اخیر چاپ کتاب در شمالغرب کشور تطبیق دارد. بر اساس گفتههای وی، روند انتشار کتابهای ادبی- سیاسی در ایران از سوی باکو هدایت شده و برنامهریزی شده است. بهگفته سایمان آروز یکی از دستاورهای اخیر اتحادیه نویسندگان جمهوری آذربایجان این است که این کانون در سالهای گذشته نزدیک به 60 عنوان کتاب در ایران به چاپ رسانده است. این کتابها اکثرا ماهیت «ادبی» دارند ولی در خدمت مقوله ای به نام «آذربایجان واحد» قرار دارند. تا اینجای کار مشخص میشود که محافل سیاسی، فرهنگی و امنیتی باکو با ناشران قومگرا در ایران ارتباط دارند و از آنها حمایت بهعمل میآورند.
ارتباط با مجاهدین خلق:
موضوع دیگر به ارتباط حکومت باکو با سازمان مجاهدین خلق باز میگردد. تا جاییکه میدانیم این سازمان تروریستی در باکو و گنجه دارای چند دفتر است و در این کشور فعالیت میکند. صابر رستمخانلی، نماینده پارلمان باکو در اردیبهشت 1401 با حضور در اجلاس سالانه مجاهدین در آلبانی، به مدت ۶ دقیقه سخنرانی مهمی را در حمایت از این سازمان بهعمل آورد. از لابلای این سخنرانی میتوان دریافت که سازمان مجاهدین (علیرغم همه تفاهم نامههای امنیتی فیمابین) در این کشور حضور و فعالیّت دارد و صابر رستمخانلی به طور شفاف در این خصوص اظهار نظر کرده است بهنظر می رسد. سفر ناگهانی الهام علی اف در آذر ۱۴۰۱ به آلبانی، همزمان با بحران که در روابط تهران-باکو در جریان بود، بخشی از این ارتباطات بود. روابط آلبانی و باکو، هیچگاه در حدی نبود که علیاف شخصا به این کشور سفر کند. بهویژه که در هفتهها و ماههای قبل هیچ خبری از دیدار معاون و وزرای خارجه و کارگروههای تخصصی منتشر نشده بود. با این حساب، سفر ناگهانی علیاف به آلبانی چه معنایی میتوانست داشته باشد؟
ارتباط با اسرائیل:
در اواسط ژانویه ۲۰۲۳، سفرای اسرائیل در منطقه اوراسیا اجلاس مشترکی را در باکو برگزار کنند، موضوع این اجلاس چیزی نبود جز هماهنگی اقدامات و رویکردها علیه ایران! یک هفته پس از این نشست بود که حمله به سفارت باکو رخ داد. دقایقی بعد از حمله، حکمت حاجیاف و جرج دیک، با یکدیگر در خصوص این حمله دیدار کرده و وضعیت را ارزیابی کردند. چرا دستیار رئیس جمهور، در اوج یک بحران سیاسی در ایران با سفیر کشور ثالث دیدار کرده است؟ چرا با سفیر ترکیه یا امریکا یا بریتانیا دیدار نداشته و اصولا چه لزومی برای این ملاقات در ساعت اولیه حمله وجود داشت؟ چرا در همان شب الهام علی اف با رئیس جمهور اسرائیل مکامله تلفنی انجام داده است؟ زنجیره اتفاقات به نحوی است که نمیتوان تمام آنها را تصادفی تلقی کرد. در روز ۱۲ فروردین دو گفتوگوی دیگر بین مقامات اسرائیل و باکو صورت گرفت که از نظر امنّیتی حایز اهمیّت است. نخست گفتگوی تلفنی فیمابین وزرای جنگ دو کشور و دیگری گفتوگوی تلفنی بین رئیس سرویس مرزبانی باکو با وزیر جنگ اسرائیل در خصوص همکاریهای مرزی دو طرف!
حملهای ارشاد شده به سفارت:
تمام این اتفاقات به آن معنا نیست که فردی به نام یاسین حسین زاده با وضعیت خانوادگی که تاکنون توصیف شده است وجود نداشته است. اتفاقا در دسیسههایی از این دست، خود مهاجم نیز نوعی قربانی محسوب میشود. محافل توطئهگر افرادی را با این روحیه در مرز اختلال روانی انتخاب کرده و به سمت یک هدف هدایت میکنند بهطوری که داستان آن باورپذیر باشد. اتفاقا ابتلای یاسین به بیماری روانی که موجب معافیت وی از خدمت سربازی نیز شده است، میتواند برای وی امتیاز به شمار رفته و از عوامل رافع مسئولیت کیفری در دادگاه باشد. یاسین حسین زاده و اعضای خانوادهاش بیشتر از اینکه با ایران ارتباط داشته باشند، با حکومت باکو رابطه داشتهاند. بهطوری که همسر حسین زاده، تبعه باکو است و رفت و آمدهای مکرری به این کشور داشتند، از نظر فکری و ایدئولوژیک نیز روابط مشخصی و تایید شدهای بین این خانواده و حکومت باکو وجود دارد. اتفاقا رژیم علیاف روابط خوبی با قومگراها دارد و آنها را کنترل میکند پس دلیلی وجود ندارد که در حمله به سفارت نیز آنها را کنترل نکرده باشد. این نوشته فعلا اتهامی را متوجه، رحمان حاجی زاده، برادر مهاجم نمیکند، اشاره به برادر نامبرده از نظر تبارشناسی سیاسی این افراد اهمیّت دارد.
اگر جمهوری باکو واقعا به دنبال جزئیات و پشت پرده مسئله است، بهتر است به آرشیوهای خود مراجعه کند.