فرشید باغشمال: 28 اردیبهشت روز جهانی موزه، فرصتی است تا تاریخ را در بازتاب ویترینهای موزه، این میراث غریب، مرور کنیم. تاسیس موزه ملی آذربایجان را میتوان ازرویدادهای باشکوه و در عین حال، فراموششده در تبریز نامید. این موزه، حاصل همت جمعی مدیران، رجال شاخص تبریز در دهه 30 است؛ از مرحوم دهقان مدیرکل فرهنگ تا هنرآموزان هنرستان صنعتی تبریز که کار ساخت ویترینهای این موزه را بر عهده داشتند و عموم مردم که آثار و اشای تاریخی خود را بیچشمداشت در اختیار این موزه قرار دادند.
سرگذشت موزه آذربایجان، از فرازهای پرشور همدلی تبریزیها است. ماجرا از زمانی شروع شد که در یکی از روزهای آذر 1335 علی دهقان، مدیرکل وقت فرهنگ آذربایجانشرقی، انجمنی را با هدف تاسیس «موزه آذربایجان»، در ادارهکل تشکیل داد. اعضای این انجمن را مدیران حوزه فرهنگ و هنر و جمعی از چهرههای معروف این حوزه، تشکیل میدادند. دهقان در ادامه پس از جلسات اولیه، از اعضای انجمن میخواهد با تحقیقات و مشورتهای خود، مکان مناسبی برای احداث این موزه معرفی کنند. چندی بعد انجمن، قطعه زمینی را در ضلع غربی مسجد کبود که محوطه «دبستان جهانشاه» بوده، به ادارهکل فرهنگ معرفی میکند.
دهقان، همزمان با محمدتقی مصطفوی، مدیرکل وقت باستانشناسی کشور نیز وارد مکاتبه میشود و از او در این خصوص، استمداد میکند. مصطفوی در پاسخ به درخواستهای مکرر دهقان، نامهای به تبریز مینویسد و ضمن استقبال از طرح تاسیس موزه آذربایجان، تاکید میکند که در طراحی این موزه، «آندره گدار» معمار و باستانشناس فرانسوی، همانند طراحی موزه ملی، حضور داشته باشد.
«آندره گدار» معمار و باستانشناس فرانسوی / ۱۸۸۱ –۱۹۶۵ میلادیطراح موزه ملی ایران، موزه آذربایجان، آرامگاه حافظ ، موزه ایرانباستان و …
دهقان همچنین با «حاجاسماعیل امیرخیزی» که در این ایام از چهرههای بانفوذ وزارت فرهنگ در پایتخت است نیز ارتباط دارد. سندی در دست هست که نشان میدهد امیرخیزی در تسهیل و تسریع کارهای موزه و برگزاری جلسه با وزیر، نقش تاثیرگذار داشتهاست.
هفت ماه پس از طرح ایدههای اولیه، گُدار و مصطفوی در تیر 1336 وارد تبریز میشوند. گدار قطعه زمینی را که پیش از این، توسط انجمن پیشنهاد شده بود، تائید میکند. فردای همان روز، کلنگ احداث موزه ملی آذربایجان، بدون فوت وقت، با حضور آندره گدار، مصطفوی و سایر مدیران و چهرههای نامی شهر، به زمین زده میشود و بلافاصله کارهای آمادهسازی زمین و پِیکنی نیز آغاز میشود.
چندی پس از کلنگزنی بنای موزه، دهقان برای اینکه همزمان با ساخت بنا، زمینه راهاندازی چنین موزهای در شهر فراهم شود، نامهای به وزیر فرهنگ مینویسد و از او میخواهد تا تکمیل ساختمان موزه آذربایجان، شماری از اشیای تاریخی مربوط به آذربایجان که در موزه ایران باستان است، برای برپایی موزه آذربایجان، به تبریز ارسال شود. مصطفوی در پاسخ به دهقان، دستور انتقال 202 قطعه از اشیای تاریخی موزه ایران باستان را صادر میکند. این آثار توسط «اسماعیل دیباج» که در آن سالها، رئیس اداره هنرهای زیبای آذربایجان بود، به تبریز منتقل میشود. به این ترتیب، در 12 مرداد 1336 موزه آذربایجان، به طور موقت در محل تالار فوقانی کتابخانه ملی تبریز پایهگذاری میشود.
زندهیاد علی دهقان، موسس موزه آذربایجان (عکس از صاحبدیوان)
یک هفته بعد از افتتاح این موزه، دهقان در نامهای به رئیس هنرستان صنعتی تبریز، دستور ساخت 10 ویترین برای نمایش آثار موزه را صادر میکند. اولین سری از ویترینهای موزه که شامل 4 ویترین بود، با هزینه 11378 ریال در خرداد 1337 به متصدی کتابخانه ملی تبریز تحویل داده میشود. اما جالب اینجاست که رئیس هنرستان صنعتی تبریز در نامهای به مدیرکل فرهنگ، با پرهیز از دریافت هزینه ویرتینها و دستمزد ساخت آنها، خاطرنشان میکند: «کارکنان و هنرآموزان هنرستان، مانند قاطبه اهالی آذربایجان از خدمات و فعالیتهای خستگی ناپذیر دهقان مشعوف و خوشحال بوده و با تقدیم بلاعوض وسائل و اِشکافهای تحویل شده به سهم خود در پیشرفت موزه بزرگ ملی کمک ناچیزی بنمایند.»
در حالی که عملیات اجرایی بنای موزه، از سال 1336 آغاز شده، همزمان و تا سال 1338 جمعآوری آثار موزه ادامه دارد. احداث ساختمان موزه چهارسال به طول انجامید و سرانجام در 11 مهرماه 1341 موزه آذربایجان، در سه طبقه با زیربنای 3 هزار مترمربع در محل فعلی افتتاح شد.
نمای آجری، قوسهای جناقی، فضای ایوانی نمای جنوبی، جرزهای عمودی و تکرار پنجرهها در بین جرزها، همه حکایت از یک نگرش سنتی در طراحی نمای این بنا دارد.
توسعه و تکمیل ساختمان موزه ملی آذربایجان در دهه40
در سال 1343 به منظور عملیات تکمیلی موزه در الحاق بخش اداری و تکمیل نواقص طبقه دوم موزه اجرا شد. در چهار دهه آغازین فعالیت موزه، طبقه زیرزمین مربوط به تالار مردمشناسی، طبقه همکف مربوط به آثار پیش از تاریخ و دوران تاریخی تا قرن چهارم، طبقه اول مربوط به تالار مشروطه بود. بلیط موزه نیز در دهه چهل 10 ریال بود.
بلیط موزه در دهه 40
موزه ملی آذربایجان، از مهر 1353 به منظور انجام تعمیرات اساسی دو سال تعطیل شد. در سال 1376 نیز با هدف گسترش فضای موزه و ایجاد بخش سکه و مهر، یک فضای دیگر در قسمت شمالی به عنوان طبقه فوقانی بخش اداری احداث و به ساختمان اصلی الحاق شد.
بنای موزه آذربایجان با توجه به ارزشهای تاریخی و معماری در سال 1390 با شماره 30564 به ثبت ملی رسید. شکلگیری موزه آذربایجان را میتوان تجلی همت جمعی مردم فرهنگدوست تبریز و آذربایجان در صیانت از میراث ارزشمند گذشتگان دانست. این موزه، با گلچینی از اشیای نفیس و کمنظیر از تمدنها و هزارهای تاریخی، جایگاه ویژهای در میان گردشگران و دوستداران تاریخ دارد. برای اینکه گوشهای از جلوه مهم این موزه را مرور کنیم، از «فاطمه صریریایی» رئیس موزه خواستیم تا سه ویترین برگزیده را برایمان روایت کند:
ویترین اشکانی قلعه ضحاک
این ویترین، بخشی از آثار مربوط به کاوشهای قلعه ضحاک را پیش روی مخاطبان قرار دادهاست. این کاوشها، سال 1382 به سرپرستی «زندهیاد جواد قندگر» و با همراهی «حسین اسماعیلی عتیق» و «محمد رحمتپور» در دل کوههای استوار شهرستان هشترود عملیاتی شد و از پیشینه «آئین مهر و میترائیسم دوره اشکانی» در آذربایجان پرده برداشت. شماری از این آثار، به موزه آذربایجان منتقل شده و بخشی نیز هماکنون در سایتموزه قلعه ضحاک نگهداری میشود. آثار قلعه ضحاک، شامل قطعات نفیس گچبری و معماری، آثار سفالی نقشبرجسته و کتیبههای اشکانی است. در بخشی از این آثار، نقوش و تصاویری از یک زن به چشم میخورد که نماد مِهر است. تصاویر یک سرباز اشکانی با سپر، نیزه و پوشش ویژه اشکانی نیز در این آثار دیده میشود.
در قطعه دیگری از این مجموعه، گاوی را میبینیم که پرندهای روی آن نشستهاست. متاسفانه بخشی از اندام این پرنده از قسمت سر، از بین رفته و نامفهوم است. با توجه به روایتهای آئین مهر، میتوانیم بگوییم، این گاو، گاوِ نر و پرنده روی آن کلاغ است. در آئین مهر، چنین نقل شده است که میترا یکی از یاران خدا است و ماموریت دارد تا گاو نر را که نماد بدیُمنی، خشکسالی و بیبرکتی است، پیدا و قربانی کند. کلاغ، عقرب، مار و سرباز، از جمله یاران میترا برای اجرای این دستور آئینی است. کلاغ در روایتهای آئینی محل پنهانشدن گاو نر را که در یک غار است، به میترا خبر میدهد و میترا به کمک یارانش، این دستور را عملی میکند. خون گاو نر در زمین جاری میشود و آبادانی از نو آغاز میشود.
ویترین هزاره سوم قبل از میلاد
در این ویرتین سنگهای زینتی صاف و براقی میبینیم که از منطقه باستانی جیرفت کرمان کشف شدهاند. این آئینافزارها از اشیای قدیمی موزه ملی آذربایجان به شمار میرود. نمادها و نشانههای روی این سنگها، بازگوکننده داستانها و آرزوهای آن دوره است. در میان نقوش این سنگها، دو شیر درنده را میبینیم که به یک گاو نر (که گفتیم نماد خشکسالی و بدیُمنی است) حمله کردهاند. این یعنی در آن سال، خشکسالی از طبیعت رخت بربسته، و برکت و آبادانی در سرزمین جاری بودهاست. در پشت همین سنگ، نقش زیبایی از یک نخلستان میبینیم که آبادانی و برکت آن دوره را تائید میکند. این اشیا، در واقع آئینافزارهایی هستند که مردم برای طلب باران یا شکرگذاری از بارش باران، با خود به مراسمهای خاص آئینی میآوردند.
در سنگ دیگری از این مجموعه، نقش یک مزرعه سرسبز دیده میشود. در روی دیگر سنگ، دو مار به دور چشمه آب پیچیدهاند. مار در آئینهای ایرانی، با توجه به خاصیت پوستاندازی، نماد جوانی، سلامت و حیات است و حتی امروزه نیز در نمادهای پزشکی، کاربرد دارد. بنابراین در مجموع، این قطعه سنگ از جریان برکت و آبادانی حکایت دارد.
ویترین هزاره اول قبل از میلاد
دو شیء بسیار زیبا در این ویترین جای گرفتهاند که بت یا الهه گیلگمش خوانده میشوند. داستان گیلگمش، یک داستان سومری است. ویژگی مهم این شیء، این است که دارای چهار چهره است و گویی، از چهار جهت، میتواند جهان را ببیند. گیلگمش در افسانهها، موجودی است نیمخدا و نیمانسان. آنگونه که در اسطورهها آمده، یک بُعد این موجود خدایی و آسمانی، و بعد دیگر آن انسانی و زمینی است. در این داستان اسطورهای، گیلگمش برای یافتن حیات جاودانه، راهی سفرهای دوردست میشود و در جریان این سفرهای طاقتفرسا، با دوستی به نام «اِنکیدو» آشنا میشود. گیلگمش و اِنکیدو با هم در جنگهای بسیاری شرکت میکنند، تا اینکه اِنکیدو در یکی از نبردها کشته میشود. اینجاست که گیلگمش متوجه میشود که هر موجود زمینی، فناپذیر است.
ویترین آثار دوره اسلامی
قفل رمزی قرن 6 هجری، از نفیسترین آثار دوره اسلامی موزه ملی آذربایجان است. این اثر مهم، از کاوشهای قلعه ضحاک در منطقه عجبشیر به دست آمدهاست. سازنده قفل، فردی به نام «محمود بن حامد اصفهانی» است. تاریخ ساخت این اثر منحصربهفرد، با استفاده از حروف ابجد در بدنه قفل حک شده که 566 هجریقمری را نشان میدهد. این قفل، چهار سگک دارد و دور هر سگک، 16 حرف، نشان شده است. یعنی اگر کسی بخواهد قفل را باز کند باید «16 به توانِ 4» بار (یعنی بیش از 65 هزار حرکت) را امتحان کند، تا شاید بتواند قفل را باز کند!
در همین بخش، یک بشقاب نقرهای بسیار زیبا داریم که عقاب دو سر با بالها و پاهای گشوده، به زیبایی در آن منقوش شدهاست. این عقاب، نشاندهنده قدرت احاطه بر کل جهان است و هنر فلزکاری قرن ششم هجری را به خوبی روایت میکند.
تاریخچه موزه، برگرفته از «موزه و موزهداری در آذربایجانشرقی» / مهدی بزاز دستفروش / 1394 / نشر جامعهشناسان