به باور برنامه ریزان تشریفات کاخ، شانزده دولت ترک تاریخ را نمایندگی می کردند. وقتی رجب طیب اردوغان به پیشواز او از پله های کاخ پایین می آمد، گویی وارث تاج و تخت شانزده امپراتوری بود که بر پله های تاریخی با بیش از دوهزار و دویست سال تاریخ گام می زد.
این سربازان در تشریفات کاخ ریاست جمهوری ترکیه به عنوان نمادهایی از این دولتها معرفی شده اند: امپراتوری هون (در مغولستان)، امپراتوری هون غربی و امپراتوری هون اروپا، امپراتوری هون سفید (هفتالیان افغانستان)، ترکان آسمانی (گوک ترک در سیبری)، آوارها (در جنوب شرق اروپا)، خزرها، اویغورها (در شرق چین)، قره خانیان (در آسیای میانه)، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، اردوی زرین (بخش شمالی و غربی امپراتوری مغول)، امپراتوری تیموری (گورکانیان)، گورکانیان هند و امپراتوری عثمانی.
از این فهرست، ترک بودن هونها و خزرها نزد تاریخدانان به اثبات نرسیده و مورد پذیرش عمومی قرار نگرفته، باور اکثر مورخان این است که هونها و خزرها مجموعه ای از قبائل بوده اند که ترک تباران هم بخشی از آن را تشکیل می داده اند و نمی توان دولتهایی را که این قبائل تشکیل داده اند، دولتهای ترک دانست. اردوی زرین نیز قلمرو مغولهایی بود که وارث امپراتوری چنگیزخان شدند و مغولها و ترکها دو تیره جداگانه اند. گورکانیان نیز خاندانی از اشراف مغول بودند که بتدریج ترک زبان شدند. بنابراین تنها نیمی از دولتهای شانزده گانه ای را که برنامه ریزان تشریفات ریاست جمهوری ترکیه انتخاب کرده اند می توان به دور از مناقشه های پژوهشگران و نظریات ضد و نقیض، دولتهای ترک به شمار آورد.
از سوی دیگر، در این فهرست، تنها سلجوقیان و امپراتوری عثمانی اند که به جغرافیای ترکیه امروز ربط دارند. سهم رجب طیب اردوغان در اینکه خود را میراثدار دولتهای شانزده گانه یاد شده بداند، از روسای جمهوریهای ازبکستان و ترکمنستان و قزاقستان و قرقیزستان و آذربایجان بیشتر نیست. در ضمن، آنچه دولتهای ترک زبان را در گستره ای از سیبری گرفته تا ترکیه به هم پیوند می دهد، تنها همخانوادگی زبانی است، مردمان سرزمینهای تحت حاکمیت این دولتها با یکدیگر پیوند مستقیم نژادی و قومی ندارند بلکه مجموعه ملتهایی اند با زبانهایی همخانواده. آن منطقی که ریاست جمهوری ترکیه را با بیشتر دولتهای شانزده گانه منتخب این نهاد پیوند بدهد، می تواند لباس سربازان امپراتوریهای اروپا و هند را هم بر تن گارد تشریفات ریاست جمهوری ایران کند.
گذشته از این مناقشه های تاریخی، مراسم استقبال دیشب از محمود عباس این گونه تعبیر شده که رجب طیب اردوغان، واقعا رویای احیای امپراتوری عثمانی را جدی گرفته است. خیلیها در ترکیه این مراسم را ریشخند گرفته، عکسهایی منتشر کردند که در آن، سربازانی با لباس جنگجویان فیلمهای جنگ ستارگان و ارباب حلقه ها و دیگر فیلمهای تخیلی در کنار رئیس جمهور بود، عده ای هم نوشتند که دیگر باید رسما نام ترکیه را به عثمانی عوض کرد و در واقع کنایه زدند که آقای اردوغان بیش از پیش از آرمانهای آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه فاصله گرفته است، آن هم در حالی که هنوز این گفته از آتاتورک بر سر در کاخ ریاست جمهوری نقش بسته است که «جمهوری ترکیه الی الابد پایدار خواهد ماند».
با این حال به نظر می رسد رویای احیای امپراتوری عثمانی امروزه برای رجب طیب اردوغان کمتر از دورانی که بر کرسی نخست وزیری نشسته بود، دست یافتنی شده است.
دلبستگی آقای اردوغان به عصر ماقبل آتاتورک زمانی بیش از پیش آشکار شد که نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ترکیه در سرزمینهایی که زمانی امپراتوری عثمانی را تشکیل می دادند به اوج خود رسیده و او میان مردمان این سرزمینها در اوج محبوبیت قرار داشت. سوریه مسیر ترانزیت کالاهای ترکیه به کشورهای عربی بود، شرکتهای ترکیه ای از بصره تا طرابلس اجرای طرحهای کلان را در دست داشتند، حریم سلطان پربیننده ترین سریال تلویزیونی در کشورهای عربی بود، احزاب اسلامگرای برآمده از انقلابهای عربی ترکیه را الگوی خود معرفی و در نامگذاری خود از حزب تحت رهبری آقای اردوغان تقلید می کردند، استانبول نیز مقصد محبوب گردشگران پول خرج کن عرب بود.
اما اکنون، هواداران آقای اردوغان در زندانهای مصرند و شهروندان این کشور برای سفر به ترکیه باید از دولت اجازه بگیرند، لیبی که رقبای چینی و روس از آن بیرون رانده شده بودند تا جولانگاه سرمایه گذاران ترک شود، اکنون در را به روی ترکیه بسته است، در تونس هواداران آقای اردوغان از قدرت بیرون رانده شده اند، سوریه که دروازه بازارهای عربی به روی کالاهای ترکیه بود، اکنون بن بستی برای سیاست خارجی ترکیه و آوارگانش باری بر دوش این کشور شده اند، در عراق نیز ترکیه را متهم به طرحریزی «فتنه داعش» می کنند. سریالهای ترکی هم که در سوریه ترجمه می شدند، دیگر همچون گذشته پرطرفدار نیستند. در غرب نیز به ترکیه به چشم گذرگاه تروریسم نگاه می کنند و دیگر کسی از الگوی ترکی برای پیوند میان اسلام و غرب حرف نمی زند.
شاید بی مناسبت نبود که دیشب از محمود عباس با چنان تشریفاتی استقبال شود چرا که آنچه برای رجب طیب اردوغان از متصرفات امپراتوری عثمانی مانده، همین فلسطینیانند. او هنوز موضعگیری تند و سخنان آتشین علیه اسرائیل را کلید گشودن درهای قلب اعراب به روی خود می داند و تلاش می کند هم با جنبش فتح و هم حماس، روابطش حسنه باشد. ترکیه همیشه حامی تشکیلات خودگردان فلسطینی بوده و حماس نیز هم با حزب حاکم عدالت و توسعه در ترکیه آبشخور فکری مشترک دارد و هم خشنود است که پس از به زیر کشیده شدن اخوان المسلمین در مصر، ترکیه همچنان به حمایت معنوی از این جنبش ادامه می دهد. میان فلسطینیان چه در کرانه باختری و چه باریکه غزه، هنوز اعتباری برای آقای اردوغان باقی مانده است.
با اوضاعی که در سوریه و عراق و دیگر کشورهای عربی پیش می رود، چشم انداز امیدوارکننده ای برای اینکه رجب طیب اردوغان بتواند نفوذ و محبوبیت خود را دوباره در این سرزمینها به دست بیاورد دیده نمی شود. افول محبوبیت او نیز از بحران سوریه آغاز شد که آقای اردوغان با وجود رابطه شخصی و دوستانه ای که با بشار اسد برقرار کرده بود، بیکباره از او رو گرداند و تمام توانش را برای به زیر کشیدن او از قدرت گذاشت.
سلیمان شاه، نیای خاندان عثمانی که رجب طیب اردوغان آرزوی احیای امپراتوری شان را دارد در رود فرات غرق و در سوریه دفن شد. منتقدان آقای اردوغان هم به او هشدار داده بودند که وارد «باتلاق» سوریه نشود و حال اگر فرصتی تازه پیش روی او باز نشود، شاید همین سوریه مدفن رویای او نیز بشود.