رضا زمیت، مترجم: مصیب قره بیگی: بحران فزاینده ی آب در جنوب غربی استان خوزستان، اعتراضاتی را برانگیخت که در شماری از رسانه ها با عنوان تبعیض علیه اقلیت های قومی در ایران، بازتاب یافت. نخستین بار نیست که بحران زیست محیطی در خوزستان نفت خیز که ساکنان آن سالهاست از مشکلات اقتصادی رنج می¬برند، اعتراضاتی را دامن زده است. در اوایل سال 2017، در پی طوفانی شدید در این استان، گرد و غباری که با بارش شدید باران و سیل تزاید یافت، موج گسترده¬ای از اعتراضات در خوزستان را به راه انداخت و باعث قطع طولانی مدت برق و آب در منطقه شد.
عرب¬هایِ غالباً شیعه، نزدیک به یک سوم از جمعیت 4.7 میلیونی استان خوزستان را تشکیل می¬دهند. باقی را بختیاری ها، لرها و فارس¬ها تشکیل داده¬اند. تظاهرات دامنه¬داری که که از 15 ژوئیه آغاز شد و چند شب متوالی دوام داشت، عمدتاً در مناطق عرب¬نشین متمرکز بود، اما اندک اندک، مردم ایذه که اکثریت ساکنان آن بختیاری هستند نیز به این جرگه پیوستند. این تظاهرات، فراخوانی برای همبستگی و اتحاد بین عرب¬ها و بختیاری¬ها بود. به موازات این همبستگی، دامنه¬ی تظاهرات به چندین شهر در سراسر ایران، از جمله تهران، تبریز، اصفهان و کرج نیز کشیده شد. این امر، اما مانع از آن نشد که شماری از مفسران غربی، اعتراضات خوزستان را «قومی» توصیف نکنند و آنرا نشانه¬ی دیگری از فرقه¬گرایی قومیتی در ایران به¬شمار نیاورند.
هویدا است که مسئله قومیت در ایران از دیرباز وجود داشته است… این اقلیت¬ها، همچنان مدعی تبعیض عامدانه از سوی دولت مرکزی هستند. استراتژی توسعه متمرکز ایران، شکاف های اجتماعی-اقتصادی گسترده¬ای را میان مرکز و پیرامون تولید کرده و سبب شده است تا منابع دولتی، نامتوازن توزیع گردد. مقامات ایران، به ممانعت از تدریس فرهنگ و زبان¬های محلی در مدارس استان¬های اقلیت-نشین، متهم شده¬اند. سالهاست که اقلیت های قومی بحث داغ آموزش زبانهای محلی در ایران را پیش کشیده اند.
بیشتر ادعاهای مطرح شده توسط اقلیتهای قومی، بیانگر خواستههای آنها برای رفع تبعیض و رسیدگی به مشکلات اقتصادی و اجتماعی است و نه لزوماً آرزوی جدایی از ایران.
راسموس الینگ و کیوان هریس ، در مطالعه خود بر اساس یک نظرسنجی اجتماعی گسترده در ایران در سال 2016، انجام داده اند، بسیاری از ایرانیان همواره هویت قومیتی-فرهنگی خود را به طور واضح تعریف نمیکنند و گاهی اوقات خود را متعلق به بیش از یک گروه قومی میدانند
افزون بر این، حساسیت چشمگیری در ایران (حتی در میان منتقدان رژیم ایران) روی تمایلات جداییطلبانه، بهویژه هرگونه تلاش خارجی برای تفکیک قومیتی، تضعیف یکپارچگی سرزمینی و تجزیه¬ی ایران وجود دارد. کنفرانسی که در ژانویه 2012 در قاهره مصر با عنوان «حمایت از مردم اهواز» برگزار شد، انتقاد و خشم رسانههای ایرانی را برانگیخت. در این کنفرانس، نمایندگانی از جنبش جدایی. طلب مبارزه عربی برای آزادی اهواز – که طرفدار جدایی خوزستان از ایران و ایجاد یک کشور عربی هستند – روحانیون مصری و چندین نماینده از جنبش های سیاسی مصر از جمله مشاور محمد مرسی، رئیس جمهور وقت مصر حضور داشتند. این خبر، خشم بسیاری از ایرانیان را برانگیخت که به شدت از مقامات مصر انتقاد کردند و خواستار پاسخ رسمی قاهره به دلیل به چالش کشیدن تمامیت ارضی ایران شدند.
باوجود تفاوتهای بارز میان اقوام مختلف در ایران و برخلاف بیشینه¬ی دولت-ملتهای عرب که مرزهای آنها توسط قدرتهای غربی پس از جنگ اول جهانی شکل گرفت، ایران بهعنوان یک نهاد سیاسی و فرهنگی مجزا با هویت ملی منحصربهفرد برای قرنها وجود داشته است. توسعه¬ی تاریخی اقلیت¬های قومی، وابستگی مذهبی آنها (سنی و شیعه) و میزان ادغام آنها در جامعه ایران نیز به میزان قابل توجهی از تهدید اقلیت ها علیه انسجام ملی ایران را می کاهد.
برای نمونه، اعراب ساکن در ایران عمدتاً شیعه هستند که این امر، وابستگی آنها به دولت-ملت ایران را تقویت میکند. همین امر، کوشش¬های صدام حسین، دیکتاتور عراق برای بسیج حامیانی از عربهای ایران در خلال جنگ ایران و عراق در سالهای 1980-1988 را ناکام گذاشت. از سوی دیگر، شخصیت¬هایی از اقلیتهای قومی نیز در طول سالهای گذشته چندین مناصب مهم حکومتی را بر عهده داشتهاند که از آن جمله میتوان به رهبر ایران، خامنهای (آذری از طرف پدر)، اصلاحطلب و نخستوزیر سابق، میرحسین موسوی (آذری)، مهدی کروبی، رئیس پیشین مجلس (لر) و علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی (عرب) اشاره کرد. علاوه بر این، پیوندهای فرهنگی و خاطرات جمعی مشترک قومیت های مختلف ایران، از رخدادهایی مشترک، مانند جنگ هشت ساله عراق، قابل انکار نیست. فراتر از این، همانگونه که دو تن از اساتید دانشگاه در آمریکا، یعنی راسموس الینگ و کیوان هریس ، در مطالعه خود بر اساس یک نظرسنجی اجتماعی گسترده در ایران در سال 2016، انجام داده اند، بسیاری از ایرانیان همواره هویت قومیتی-فرهنگی خود را به طور واضح تعریف نمیکنند و گاهی اوقات خود را متعلق به بیش از یک گروه قومی میدانند.
در واقع، با وجود افزایش اعتراضات علیه حکومت مرکزی در سالهای اخیر، بسیاری از ایرانیان، از جمله مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی، هنوز نگران این احتمال هستند که آینده، به یک وضعیت بدتر و یک تغییر انقلابی منجر شود و این هرج و مرج سیاسی، به سوءاستفاده دشمنان ایران برای تجزیه سرزمین مادری ایرانیان، منتهی گردد. با توجه به تجربه بهار عربی در دهه گذشته، این نگرانی تشدید شده است. از اینرو، به نظر میرسد که نه تنها امکان بهرهبرداری از شکافهای قومیتی در ایران برای تحریک اقلیتها به شورش علیه حکومت مرکزی ضعیف باشد، بلکه ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد و بسیاری از ایرانیان را تشویق کند تا برای حفظ تمامیت ارضی کشورشان، «به گِرد حکومت فعلی، خیمه بزنند».