« امیرکبیر» و تنها یادگارش

۲۰ دی, ۱۳۹۱
« امیرکبیر» و تنها یادگارش

 امیرکبیر حتی برخی از تصمیمات ترقی‌خواهانه و اصلاح‌طلبانه‌اش که به نفع وی هم نبود موافقت می‌کرد. او برای آن‌که نهایت قدردانی خویش را نسبت به امیر نشان دهد خواهر 15 ساله‌اش عزت‌الدوله را به عقد وی درآورد. به این ترتیب امیرکبیر اندیشه‌های مترقیانه‌اش را به اجرا درآورد و دست به اصلاحات وسیعی زد که تا نهانخانه شاه هم راه یافت، از جمله این‌که حقوق و درآمدهای گزاف درباریان و نزدیکان شاه را تعدیل کرد.

 

یکی از اقدامات او تاسیس مدرسه معروف دارالفنون است که تقریبا 20 سال پیش از مدرسه دارالفنون توکیو و سه سال پس از افتتاح دارالفنون در عثمانی شروع به کار کرد. ناگفته نماند که فکر تاسیس چنین مدرسه‌ای با همین نام اول بار به وسیله عباس میرزای ولیعهد مطرح شد ولی شوربختانه با مرگ زودهنگام وی در
47 سالگی و اغتشاشات داخلی ناشی از جنگ ایران و روس، آرزوهای اصلاح‌طلبانه‌اش از جمله تاسیس دارالفنون به تحقق نپیوست تا آن‌که به دست امیرکبیر جامه عمل پوشید.

البته باید در نظر داشت که در افکار ناصرالدین شاه بارقه‌هایی از نوگرایی دیده می‌شد و امیرکبیر نیز با درایت و تدبیر خود به تقویت آن‌ها می‌کوشید. مسافرت‌های شاه به اروپا تاثیر بسیار در این طریق داشت و از آنجا که نمی‌خواست چیزی از «سلاطین ممالک راقیه» کم داشته باشد اقدامات نوگرایانه امیرکبیر را تایید می‌کرد منتها با این تفاوت که او در بند صورت بود و امیر در فکر سیرت.

او از میوه مدنیت و ترقی فقط طالب پوست آن بود، حال آن‌که امیر به کیفیت آن می‌اندیشید. شاه به دنبال نام بود و امیر در پی معنا. اختلاف آنان نیز از همین جا پا گرفت. شاه می‌خواست با اندیشه‌های نوین امیرکبیر هلیم قجری امثال آقاخان نوری را هم بزند، یعنی در ظرف مدرن دارالفنون که در واقع نخستین دانشگاه نوین به شمار می‌آید مظروفی قدیمی بریزد، ولی روش اداره این مدرسه به ترتیبی به وسیله امیر برنامه‌ریزی شده بود که حتی پس از شهادتش که در 45 سالگی و 13 روز پس از گشایش دارالفنون (یکشنبه 9 دی 1231 خورشیدی) اتفاق افتاد، اجبارا به گونه‌ای ادامه یافت که از پیش در نظر گرفته شده بود. هفت استاد از اروپا دعوت شده بودند که در رشته‌های علمی و نظامی تدریس می‌کردند. به اضافه استادان ایرانی که برای نخستین بار درس‌هایی با روش نوین مانند «مهندسی»، «جراحی»، «داروسازی»، «طبابت»، «ادبیات فارسی»، «فرانسوی»، «عربی»، «مشق نظام»، «شیمی»، «ترجمه»، «فیزیک»، «موسیقی»، «نقاشی»، «جغرافیا» و «تاریخ» تعلیم می‌دادند.

دارالفنون چندان دارای اهمیت و ارزش بود که در تمامی اطلاعیه‌ها و مکاتبات رسمی هرجا که به مناسبتی از وزیران و صاحب‌منصبان نام برده می‌شد، نام مدیر این مدرسه پیش از دیگران ذکر می‌شد. نگاهی به سلسله مدیران دارالفنون تا دوره مشروطه حکایت از همین معنا دارد. از جمله اعتضادالسلطنه که در عین عهده‌دار بودن مسئولیت دارالفنون وزیر علوم نیز بوده، یا نیرالملک که او هم علاوه بر مدیریت دارالفنون عهده‌دار وزارت علوم بود و همچنین مخبرالسلطنه هدایت که پس از استقرار مشروطه نخستین وزیر علوم بوده و همین‌طور رضا قلی‌خان هدایت ادیب و شاعر معروف صاحب تذکره مجمع‌الفصحا.
تردید نیست که دارالفنون موجب تغییرات عمده سیاسی و فرهنگی شد که در نهایت به نهضت مشروطه انجامید و تحولی عظیم در ارکان فرهنگی و سیاسی کشور به وجود آورد تا بدان‌جا که با نگاهی تفسیری می‌توان مدعی شد سلسله‌جنبان مشروطیت در ایران شخص میرزا تقی‌خان امیرکبیر بود.
بنابراین تردیدی نیست که این بنای تاریخی نماد فرهنگ نوین ایران است که به وسیله امیرکبیر پایه‌ریزی شد و اکنون چند دهه است در گوشه خیابانی که نام اندیشمند و شاعر بزرگ ایران ناصر خسرو بر آن است به صورت خاکدانی روز به روز و ساعت به ساعت رو به ویرانی می‌رود. شگفت این‌که در تبلیغات انتخاباتی هشت سال گذشته پیوسته سخن از این می‌رفت که این بنای تاریخی نیاز به مرمت و بازسازی دارد تا چنانکه شایسته مقام والای بنیان‌گذار آن است جلوه کند و مورد بهره‌برداری قرار گیرد ولی شوربختانه پس از گذشت هشت سال که مبلغان این اندیشه کوچک‌ترین توجهی به این بنا نکردند و این میراث گرانقدر فرهنگی که برخی تالارهای آن گنجایش حداقل دو‌هزار نفر را دارد چندان ویران شده که سه سال گذشته در دویستمین زادروز امیرکبیر استطاعت برگزاری همایشی برای بزرگداشت او را نداشت و در نتیجه این بزرگداشت چند صد متر دورتر در تالار موزه ملی به صرف چای و شیرینی برگزار شد حال آن‌که نکوداشت واقعی امیرکبیر در این است که تنها یادگار او از ویرانی رهایی یابد.

 

 

روزنامه بهار 20 دی1391