مهمی بین ارامنه و آذری زبان های قفقاز رویداده است که در نهایت بعد از فروپاشی شوروی ارامنه طی جنگ هایی توانستند کنترل قره باغ را بر عهده بگیرند.
از نظر جمهوری باکو قره باغ یک سرزمین “اشغال” شده است که باید به این کشور باز گردد، اما مردم آن که عمدتا متشکل از ارامنه هستند چنین تمایلی از خود بروز نمی دهند. مگر اینکه جمهوری باکو در نظر داشته باشد از طریق بیرون راندن ارامنه از خاک قراباغ به هدف خود دست یابد. اما مشکل اینجا است که کشورهای غربی چنین اجازه ای به باکو نمی دهند. منازعه قراباغ یک مقصر بیشتر ندارد و آن سران مجنون و دیوانه جمهوری باکو از جمله ابوالفضل ایلچی بیک هستند. مردم مسلمان و ارمنی قراباغ سال ها در کنار هم زیستند. در طول زندگی این مردم در چارچوب ایران هیچ کشتار و قتل عام و خونریزی قومی رخ نداد. اما ایلچی بیک به محض به قدرت رسیدن با اوهامی پوچ به ارمنستان حمله کرد، اما فساد اداری موجود در ارتش باعث شد تا ارامنه بتوانند به آسانی با پرداخت رشوه به سران ارتش و برخی دولتمردان موفقیت هایی کسب کنند. از سوی دیگر نبود روحیه نظامی و جنگی در بین ارتش و سربازان باکو باعث می شد که سربازان از جبهه های جنگ بگریزند. سربازان باکو ترجیح می دادند از خانواده و دهات خود دفاع کنند تا ماهیتی جدید و نا شناخته به نام کشور جمهوری باکو.
اما به هر حال در طی این جنگ ایلچی بیک باعث شد تا ارامنه بتوانند بیست درصد از اراضی که قبل در کنترل باکو بود را در اختیار بگیرند. رژیم باکو از تعبیر اشغال برای این بخش از خاک خود استفاده می کند.
بر اساس معیارهای حقوق بشری و قواعد حقوق بین الملل وضعیت اشغال و اشغال گری یک سرزمین توسط نیروهای بیگانه، یکی از موارد چند گانه ی اعمال حق تعیین سرنوشت از طریق برگزاری رفراندم است. اما با این حال معلوم نیست که چرا جمهوری باکو با برگزاری چنین همه پرسی ای که اجازه انتخاب سرنوشت را به خود انسان ها می دهد موافق نیست.
جمهوری باکو بعد از فروپاشی شوروی در سال 1991 تشکیل شد و از همان بدو تشکیل نیز کنترلی بر قرا باغ نداشت بنابراین این ادعا که قراباغ از مدت ها پیش ، بخشی از خاک جمهوری باکو بود،محلی از اعراب ندارد. ایلخان شاهین اوغلو رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک اطلس این کشور! در تابستان سال 1391 در گفتگو با تلویزیون دولتی ترکیه از طرح دولتش برای ایجاد خودمختاری برای قره باغ سخن به میان آورده بود.
مشروع ترین و عقلانی ترین راه حل برای مسئله قراباغ مراجعه به آرای عمومی است. اگر جمهوری باکو واقعا معتقد است که قراباغ تحت اشغال ارامنه است،باید به حق تعیین سرنوشت و انتخاب مردم آن جا احترام گذاشته و قبول نماید که به زور نمی توان عده ای را به عنوان شهروند نگه داشت. اگر کشور باکو یک کشور قدیمی و باسابقه بود، که علاوه بر ماهیت سیاسی دارای ماهیت تاریخی به شمار می رود، شاید می شد از این موضوع صحبت کرد که اجزای یک کشور مسبوق با سابقه را که مردم آن دارای تجربه همزیستی می باشند و در گذشته مرزها و استان های مشخصی داشته نمی تواند از هم جدا باشد. اما در این جا مناقشه در مورد ماترک به جا مانده از شوروی است، نه بازسازی یک کشور قدیمی.