در ردیف جلو در کنار آتاترک قرار گرفته است. البته در میان 16 مجسمهی نمای جنوبی یادمان جمهوریت که از 1925 تا 1928 تحت نظارت آتاترک ساخته شده، دو چهره شاخص خارجی قرار دارند، که عبارتند از میخائیل فرونزه و کلمنت وروشیلف، دو تن از سران نظامی انقلاب اکتبر 1917 و شوروی. حضوری که موید آن است که آتاترک در پی کتمان کمکهای لنین در پیروزیاش در جنگهای استقلال و تحقق هدفش در تاسیس جمهوری ترکیه نبوده است. اما سادهانگاری است اگر در تحلیل مناسبات جمهوری ترکیه و شوروی در دوران آتاترک، بههمین نمادسازی بسنده شود. فرازوفرودهای مناسبات آتاترک با شوروی جلوهای از ماهیت مناسبات مسکو ـ آنکارا را مینمایاند که دستکم، سقف دوستیهای طرفین را آشکار میسازد. سقوط سهمگین مناسبات دو کشور در واپسین هفتهی نوامبر 2015 و چشمانداز نامعلوم روابط مسکو ـ آنکارا که عملگرایی و منافع مشترک در عین تضادهای پرشمار تاریخی و ژئوپلیتیک، نیروی پیشرانش همکاریهایشان بوده است، طی ماههای اخیر جلوهای نوین از پیچیدگیهای قدیم را در مناسبات آنها بهنمایش گذاشته است.
در سال 2014 روسیه اولین صادرکننده به ترکیه و ترکیه پنجمین مقصد صادرات روسیه بود. این شرایط در حالی رقم خورد که اختلافات سیاسی و امنیتی مسکو ـ آنکارا در بحرانهای سوریه و اوکراین، که در سوریه به نوعی تقابل پنهان نیز تبدیل شده بود، انکارناپذیر بود. اما ارادهی طرفین، معطوف به جدا نگاه داشتن ساحتهای همکاری در عرصههای اقتصادی و سیاسی از حوزههای مناقشه بود. برای نمونه آنکارا در برابر منضم کردن کریمه به روسیه نه تنها واکنشی جدی بروز نداد و به اعتراض لفظی به مسکو و حمایت شفاهی از تاتارهای کریمه بسنده کرد بلکه تلاش کرد که حداکثر بهرهبرداری را از تحریمهای غرب علیه مسکو صورت دهد، که مهمترین مصداق آن استقبال آنکارا از جایگزینی پروژه خط لوله گاز موسوم به جریان ترکی با پروژه جریان جنوبی توسط پوتین بود.
از تعارف تا تقابل
در حالیکه در اواخر تابستان 2015 شواهد حاکی از تشدید حضور نظامی روسیه در سوریه، بهمنزلهی امری بسیار نامطلوب از منظر آنکارا بود، اما کماکان اهتمام طرفین معطوف به توسعه مناسبات اقتصادی بود، چنانکه اردوغان در سفرش به روسیه برای شرکت در مراسم افتتاح مسجد جامع مسکو، درست ششروز پیش از مداخله نظامی رسمی روسیه در سوریه، درباره مناسبات طرفین گفت: «روابط فیمابین طی ده سال گذشته بهسطح بسیار خوبی ارتقا یافته و هدف ما رسیدن بهطراز تجاری 100 میلیارد دلار در 2023 است.» پوتین نیز گفت: «ما از توسعه مناسباتمان خرسندیم و به تماسهای معمولمان در سطوح عالی ادامه میدهیم» و یادآوری کرد که ترکیه دومین شریک بزرگ تجاری و اقتصادی روسیه است. آنها مواردی را نیز درباره مساعی مشترک برای مسأله سوریه بیان کردند، اما آنچه که پس از آغاز حملات هوایی روسیه به مواضع تروریستها در سوریه رقم خورد تفوق یافتن تضادهای ژئوپلیتیک دو کشور بر منفعتگراییهای عملگرایانهشان بود. تحولی که شواهدش در همان نخستین هفته عملیات نیروی هوایی روسیه آشکار شد. 8 جنگنده ترکیه حین نقض حریم هوایی سوریه در 6 اکتبر 2015 توسط رادارهای روسیه رهگیری شدند و از سوی یک میگ 29 و سامانه ضد موشکی زمینبههوای روسی تهدیدشده و ناگزیر به ترک حریم هوایی سوریه شدند. چیزی که خلاف عادت نیروی هوایی دوتابعیتی ترکیه ـ ناتو بود.
دولت ترکیه که هنگام حملات نیمبند ائتلاف امریکایی علیه داعش، حمایت خود از داعش را با یکی دانستن داعش با پ.ک.ک و تاکید بر ضرورت حمله به پ.ک.ک و شاخه سوریهای آن، پ.ی.د، ابراز میداشت، با آغاز حملات روسیه، مسکو را متهم نمود که به بهانهی زدن داعش، سایر شبهنظامیان معارض دولت اسد را نیز هدف قرار میدهد. گروههایی نظیر جبهه النصره و شاخههای آن، که آنکارا بهشکلی عیان از آنها حمایت میکرد. این وضعیت ادامه داشت تا اینکه اردوغان حملات مسکو به شبهنظامیان ترکمن مورد حمایتش در صف تروریستهای سوریه و ناامن کردن مسیر راهبردی پشتیبانی از تروریستها در منطقه مرزی جبلالزاویه در استان لاذقیه را برنتافت و در 24 نوامبر 2015 دو جنگنده F16 ترکیه، بمبافکن سوخو SU-24 روسیه را سرنگون کردند. خلبان توسط شبهنظامیان ترکمن کشته شد و کنستانتین موراخین، کمکخلبان نجاتیافته نیز ادعاهای آنکارا دربارهی هدف قرار دادن هواپیمای روسی پس از 10 بار هشدار را رد کرد.
رویدادی که پیامدهایی برخلاف محاسبات اردوغان در پی داشت. وی که از ناتو انتظار حمایت و همراهی داشت پاسخی مناسب از متحدان غربیاش دریافت نکرد و تماسهای تلفنیاش برای گفتگو با پوتین، پس از ناکامی در جلب حمایت ناتو، برای توجیه این اقدام بینتیجه ماند. ساقط کردن بمبافکن روسی همچون جرقهای ظرفیتهای تنش در روابط دو کشور را شعلهور ساخت. چیزی که طی قریبِ یک قرن مناسبات جدید دو کشوری که از 1568 تا 1918، 12 بار با یکدیگر جنگیده بودند، بیسابقه بود. این در حالی بود که مناسبات آنکارا ـ مسکو از همان دوران گرمای روابط در دهه نخست ریاستجمهوری آتاترک آبستن تنشهای مختلف بود. مسائل مرزی، فعالیتهای کمونیستها در ترکیه و هراس شوروی از جریانهای ترکگرا، جمعیتهای پرشمار پناهندگان مسلمان و قفقازی و برخی چهرههای شاخص مخالف مسکو در ترکیه و مواردی نظیر مسأله تنگهها و یا حواشی کنوانسیون مونترو در 1936 و یا رویکردهای غربگرایانهی آتاترک در نیمه دوم دهه 30، حاکی از محدودیتها در همسوییهای طرفین بود و عضویت ترکیه در ناتو در 1952، در نهایت دو کشور را در دو بلوک نظامی ـ امنیتی مقابل قرار داده بود. نقش مسکو در شکلگیری پ.ک.ک و یا حمایتهای آنکارا از جداییطلبی در روسیه از ولگای میانی تا قفقاز شمالی در دهه 90 و یا مراودات آنکارا با افراطگرایان اسلامی در روسیه طی سالهای اخیر، بهمنزلهی تنشهای مهارشدنی در مناسبات دو کشور رخ نموده بود، اما هیچیک به مواجههای نظیر رویداد 24 نوامبر 2015 منتهی نشده بود. رویدادی که قوای نظامی روسیه در ربع قرن سپریشده از فروپاشی شوروی، با نظیر آن مواجه نشده بودند و این برای پوتین ضربهای حیثیتی بود.
از تنشی با ابعاد ملی و شخصی تا تحریمهایی هوشمند
احتمالا اردوغان واکنش پوتین را فراتر از انتظار یافته است. لغو پروژه خط لوله ترکی، لغو تورهای گردشگری روسیه به ترکیه، اعمال مجدد رژیم ویزا که از مه 2010 برداشته شده بود، محدودیتهای جدی در واردات از ترکیه بهویژه محصولات کشاورزی و خوراکی، و فهرست طولانی از تحریمهای یکجانبه رسمی و غیررسمی نظیر محدودیت در مراودات برخی جمهوریهای قفقاز شمالی و ولگای میانی که حضور ترکیه در آنها فرصتی ذیقیمت برای پیشبرد اهداف چندوجهی آن بود، نشان از جدیت پوتین در برخورد با اردوغان دارد. شرط پوتین مبنی بر عذرخواهی رسمی اردوغان، که با توجه به ویژگیهای شخصیتی وی تحقق آن بعید است، روابط دو کشور را به اغما برده است. شرایطیکه گویا جنبههای شخصی نیز یافته است. پوتین و اردوغان دوستی نزدیکی داشتند. رابطهای که یادآور رفاقت پوتین ـ برلوسکونی بود و بهباور برخی تحلیلگران ناشی از تمایل پوتین به دوستی با چهرههای خودساخته با عقبهی خانوادگی مشابه با خودش بود، دوستیای که توسعهی روابط دو کشور مرهون آن بود و اکنون بهروی دیگر سکه، یعنی خصومت شخصی تبدیل شده است. برخی کارشناسان تاکید دارند که تحریمهای پوتین نه اقداماتی صرفا تلافیجویانه و کور، بلکه تحریمهایی هوشمند برای آسیب زدن به منافع اقتصادی حامیان ذینفوذ اردوغان در میان سرمایهداران آناتولی است که در برآمدن و تداوم حاکمیت وی نقش اساسی داشتهاند و تضاد منافع اقتصادی آنان با سرمایهداران استانبول در تحولات سیاسی یکونیم دههی اخیر ترکیه بسیار موثر بوده است. سرمایهدارانی که پوتین با هدف قرار دادن کسبوکار آنان، بهدنبال تضعیف اردوغان است. گمانههایی که هر یک در جای خود قابل بحث است، اما نکتهی مهم، ماهیت مناسباتی است که در مورد روسیه ـ ترکیه به نظر میرسد بازگشت به الگویی تاریخی در قالبی نوین را تجربه میکند.
منبع: همشهری دیپلماتیک، نشریه سیاسی ـ تحلیلی، دوره جدید، شماره 91، خرداد و تیر 1395، ص 37-36