علمی و ریشه ای و رفع کاستیها به فراموشی سپرده شد. این در حالی است که کانونهای پانترکیستی وابسته به بیگانه به شدت فعالیتهای خود را ادامه داده و بر دامنههای آن نیز افزودهاند.
اکنون با روشن شدن زوایای دیگر ماجرا، از پیش طراحی شدن آن به اثبات می رسد زیرا که قبل از توزیع روزنامه ایران، اطلاع رسانی گسترده ای برای تهیه آن صورت گرفته بود و از دیگر سو در آن کاریکاتور موهن از زبان لاتینی استفاده میشود که معمولا قوم گرایان افراطی ضد اسلامی از آن استفاده می کنند.
برای روشن شدن ماهیت این فعالیت های فرهنگی که منجر به این حوادث شد لازم است نگاهی به پیشینه مختصر جریان قوم گرای افراطی شود.
با پایان جنگ تحمیلی عناصر باقی مانده از حزب توده و فرقه دموکرات وگروههای هوادار مارکسیست در غفلت مسئولین و اقتضائات دوران بازسازی بعد از جنگ وارد دانشگاه ها شده و یک فعالیت منسجمی را شروع کردند.جریان قومیتگرایی که با ظاهری فرهنگی به فعالیت ادامه می داد و می دهد، با توجه به اینکه در نواحی مرزی در پیوند با بهائیت و وهابیت هستند از امکانات و حمایت های مالی فراوان آنان بهره میبرند.
در این دوران بقایای حزب تودهی آذربایجان و هواداران فرقه دموکرات فعالیتی را به ظاهر فرهنگی در مراکز دانشگاهی با دایر کردن کلاسهای زبان ترکی آغاز کردند که در اندک زمانی به دانشگاههای مهم کشور تسری یافت. در این کلاسها کتابهای متعدد و متنوع وحتی نفیسی از ترکیه ارسال و توسط همان مدرسان توده ای و مارکسیست در بین دانشجویان علاقمند به صورت مجانی توزیع شد و همزمان با دایر شدن این کلاسها نشریات دانشجویی هم توسط همان جریان مدیریت و راهاندازی گردید.
نفس آموزش و تدریس زبان ترکی یا هر زبان دیگر مغایر با منافع ملی و هویت ایرانی نبوده و نیست لیکن محتوای کلاسها و دروس و مطالب نشریات دانشجویی در تعرض با هویت اسلامی قرار داشت ضمن اینکه ارتباطاتی کاملاً آشکار با جمهوری آذربایجان توسط گردانندگان این جریان از قبل وجود داشت. این مرحله به صورت سازمان یافتهای ادامه یافت و در یک قلم به دانشجویان با استعداد آذری به توصیه این جریان در باکو و استانبول بورس تحصیلی دکتری اعطا شد.
اساتید کمونیست ها وتودهایهای قدیمی چون زهتابی (عضو حزب بعث عراق) و… با تبلیغ ایدههای نژادپرستی به اسطورهسازی از سومر، بابک، آتیلا، چنگیز، تیمور، پیشهوری و فرقه دموکرات در کلاسهای به ظاهر آموزش زبان مشغول بودند.القای دشمنی قوم بی جا و مکان فارس با ترکان و ستم بیپایان آنها سرلوحه تبلیغات و آموزشهای کلاسی ایشان برای دانشجویان پاک و بیآلایش بوده و هست.
بازخورد کلاسها، راهاندازی نزدیک به هشتاد نشریه دانشجویی در دانشگاههای سراسر کشور بود که اغلب دارای محتوای یکسان و یکنواختی چون تمجید از استالین و پیشه وری ،غلام یحیی دانشیان، فرقه دموکرات، برتر بودن نژاد و زبان ترکان بر همه اقوام، ستم بی پایان قوم بی نام و نشان فارس(نظام جمهوری اسلامی )و…… بود.
ایجاد نفرت از اقوام دیگر به ویژه فارس- نماد نظام جمهوری اسلامی ایران- و زبان فارسی، زبان ملی مردم ایران در کلاس ها، در نشریات دانشجویی و نشریات محلی همانند: نوید جمهوری آذربایجان، شمس تبریز، آغری وامثالهم … موج میزد.
تنفر از زبان فارسی صرف مخالفت با زبان فارسی نبود بلکه محملی برای مخالفت با تشیع و باورهای مذهبی بود؛ زیرا زبان فارسی گویای هویت شیعی بود و میبایست مورد تخریب و تعرض قرار میگرفت. از این رو دشمنی و کینه ورزی با آن به شدت هرچه تمام در سایت ها و رسانه های مختلف ادامه داشته و دارد. نمونه بارز این همجه ها تغیر نام عامدانه یک میدان توسط عناصر وابسته به این جریان در سلماس از فردوسی به انقلاب بود که هم دشمنی خود با فردوسی و زبان فارسی را نشان دهند و هم مخالفان را به عنوان ضد انقلاب متهم کنند!
تمام تلاشها در این مرحله برای تجزیه فرهنگی با تخریب پیوندهای اصیل تاریخی که در زبان فارسی با هویت کاملاً شیعی و ایرانی متجلی شده است دنبال میشود. از سوی دیگر برای ملت سازی براساس زبان گفتاری وگویش کنونی مردم شبانه روز با هزینه های گزافی که از اسراییل و آنکارا تامین می شود دنبال می کنند.
تکیه اصلی این جریان بر زبان است زیرا به لحاظ تاریخی، مذهبی، سیاسی و فرهنگی و جغرافیایی نمی توانند سندی معتبر بر جدا بودن مردم شیعه آذربایجان از ملت ایران ارائه دهند. جالب آنکه سراغ ملت هایی همچون سومریان می روند که تمدن گذشته آن ها بی صاحب است و مدعی ندارد. درحالی که با وجود الصاقی بودن زبان کره ای ،ژاپنی و چینی قوم گرایان افراطی جرائت ادعای هم ریشه بودن با آنها را ندارند.
آنچه که در سال 1385به منصه ظهور رسید نتیجه 15 سال کار مداوم شبانه روزی فرهنگی و بسترسازی ذهنی بقایای حزب توده و احزاب کمونیستی در سطح دانشگاهها با برگزاری کلاسهای آموزش زبان مادری ، چاپ و توزیع نشریات متعدد دانشجویی، شب شعر و موسیقی و… بود. در سطح جامعه نیز با انتشار نشریات محلی وانتشار کتاب و تشکیل جلسات شعر خوانی و بزرگداشت و… توانستند چنان عملیات عظیمی را سازماندهی کنند. لازم به ذکر است در آن ایام گروه های متعدد موسیقی از باکو جولان می دادند و برگردان الفبای کتابهای لاتین ترکیه ای و کریل و لاتین آذری سیل وار منتشر می شد که این امر نیز به فعالیت های قبلی این جریان ضریب نفوذ بالاتری می بخشید.