راز بی مهری به فردوسی

۳ اسفند, ۱۳۹۳
راز بی مهری به فردوسی

بپرسم به چه علتی این عمل نابخردانه را انجام دادید ؟

حکیم ابوالقاسم فردوسی که در ایلغار بیگانگان (خواه عرب خواه ایلات وطوایف سحاری آسیای میانه و دشت گُبی که همه آنها هم باج گذار خلفای بنی عباس بودند) یک تنه ایستاد و به نمایندگی از طرف همه مردم ایران ، زبان فارسی و ملیت ایرانی را احیاء کرد و در دفاع از میراث و تمدن چندین هزارساله بر باد رفته این کشور چوبش را خورد آیا بازهم باید مورد هجمه و بی مهری ملت خودش باشد؟

آن وقت فرماندار سلماس در مصاحبه 26بهمن با روزنامه قانون پاسخ می دهد که چون در سلماس میدانی بنام انقلاب نبود این میدان را « انقلاب » نامیدیم!

روزنامه سئوال می کند که مگر میدان دیگری نبود که شما آن را انقلاب بنامید ؟

جواب می دهد چون این تندیس شایسته فردوسی نبود ما آن را برداشتیم تا مجسمه خوبی سفارش بدهیم!

این چنین 2 گونه حرف زدن نشان می دهد که زیر کاسه نیم کاسه ای است و کلمه « انقلاب» پوشش این کار است و به مثابه قرآن سر نیزه زدن هست

دفاع از فردوسی دفاع از شخص نیست ، دفاع از زبان ملی ایران و هویت آنست بطوریکه مقام معظم رهبری در هشتم بهمن ماه 1381 در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم می فرمایند :

«من موافقم که از«فردوسی» تجلیل شود، شاهنامه تحلیل شود … فردوسی باید هم بزرگ شود. فردوسی در قلّه است…ما هستیم که اسم او را «حکیم ابوالقاسم فردوسی» گذاشتیم»

ملیتهای مختلف با گویش ها و زبانهای متفاوت چندین هزار سال است در ایران بزرگ کنار هم زندگی می کنند و تمام آثار مکتوبشان به زبان فارسی هست حتی شعرا و نویسندگان آذری زبان هم اکثر قریب به اتفاق نوشته هایشان به زبان فارسی است ، نمونه اش در عصر حاضر و در رأس آنها مرحوم شهریار ، غیر از تعدادی مثل طبری که در زمان تسلط خلفای بنی عباس به عربی نوشته اند.

تمام بزرگان علم و ادب از فردوسی همیشه به نیکی یاد کرده اند خواه فارس خواه آذری ، مگر این شهریار عزیز نیست که در آن چکامه بزرگش اینطور می سراید :

 

 

فلک یک چند ایران را اسیر ترک و تازی کرد

در ایران خوان یغما دید و تازی ترکتازی کرد

گدایی بود و با تاج شهان یک چند بازی کرد

فلک این شیرگیر اهو ،شکار گرگ و تازی کرد

وطن‌خواهی در ایران‌ خانمان‌ بردوش‌ شد چندی

بجز در سینه‌ها آتشکده ‌خاموش‌ شد چندی

پدید آمد یکی فرزند فردوسی توسی نام

سترون‌ از نظیر آوردن‌ وی مادر ایام

گهی چون خسروی شیرین گهی چون عاشق شیدا

هزاران روح گوناگون تنیده در تنی تنها

‌چو دید آمیخته‌ خون عجم با لوث‌ اهریمن

به‌جای خوی افرشته‌ عیان‌ آیین‌ اهریمن

‌نژادی خواست‌ نوسازد ز بیم‌ انحطاط‌ ایمن‌

سلحشور و هنرآموز و پاک‌ آیین‌ و رویین‌تن

‌پی افکند از سخن‌ کاخی ز قصر آسمان‌ برتر

در آن‌ جام‌ جم‌ و آیینه‌ی دارا و اسکندر

به‌گاه‌ نیش‌، کلک‌ آتش‌ آلودش‌ همه‌ خنجر

به‌گاه‌ نوش‌، نظم‌ شهد آمیزش‌ همه‌ شکر

چه‌ زحمت‌ها به‌ جان‌ هموار در آن‌ سال‌ سی کردی

به‌ قول‌ خویشتن‌ زنده‌ عجم‌ زان‌ پارسی کردی

عجم‌ تا زنده‌ باشد نام‌ تو ورد زبان‌ دارد

به‌ جان‌ منت‌پذیر توست‌ این جان‌ تا که‌ جان‌ دارد

و جالب است در ایام قلع مجسمه فردوسی بزرگ در سلماس ، همایشی در مشهد با حضور بزرگان علم و ادب آسیای میانه و جمع کثیری از دولت مردان ایرانی جهت تجلیل از امیرعلی شیرنوائی نویسنده و شاعر تورک زبان ازبکی که در زمان تیموریان می زیست در حال برگزاری بود .شاعری که در اشعار فارسی خود چنین سروده است :

ای که گفتی بر یزید و آل او لعنت مکن

زان که شاید حق تعالی کرده باشد رحمتش

آنچه با آل نبی کرد او ، اگر بخشد خدای

هم ببخشاید مرا گر کرده باشم لعنتش

 

خوب حالا فردوسی کارش را انجام داده و از این جهان رخت بر بسته ولی بعد از فردوسی همه تحسینش کردند و کتاب ها نوشتند و مراسم بزرگداشت گرفتند

ممکن است کسانی هم باشند که مخالف فردوسی باشند عیبی ندارد ، نظرش محترم است ولی باید به قول سعدی : دلایل قوی باید و معنوی ، نه رنگ های گردن به حجت قوی

در سال 1365 در مورد فردوسی با یک نفر صحبت حضوری در حد گپ دوستانه داشتیم ، ایشان مخالف فردوسی بود . می گفت اگر فردوسی نبود زبان ما عربی بود و ما ایرانی ها اسلام را خوب می فهمیدیم .

عرض کردم اسلام زبان عربی نمی خواهد ، اسلام درستی می خواهد

مگر عراق ، سوریه ، اردن ، مصر و حتی خود عربستان که عرب زبان هستند اسلامشان کامل که نه ، از ما بهتر است ؟!

ما که در ایران هستیم می گوییم اسلام ما کامل است ، عرب زبانان یا دیگران چه گلی بر سر اسلام زده اند

من اعتقاد دارم در هر جامعه ای که به مسأله قومیت ها دامن بزنند آن جامعه روی خوش نخواهد دید

میهن ، کشور ، وطن ، مملکت تعریفی دارد و عموم مردم باید زیرپرچم آن تعریف باشند

تندیس فردوسی مزاحم کار هیچ فردی یا دولتمردی نیست ، مردم به اینها چکار دارند ، ولی چون نماد ملی است باید حفظ شود

زحمت کشیده کار کرده که این همه تحسین دنبال کارش هست

فقط هم نباید فارس ها تجلیل نمایند

کرد و لر و آذری و گیلک و مازنی و بلوچ و … هم برای آدمی که بنا به زعم بعضی ها حتی برای قوم خودش کار کرده باید احترام نمایند

مگر تمام آزادگان جهان با هر مسلکی از امام حسین (ع) با احترام یاد نمی برند البته الان هم دشمن دارد چون مرامشان با حسین یکی نیست

بعضی ها ، زیر لوای مشاهیر منطقه گارد گرفته به میدان می آیند و حرف دلشان را نمی زنند ،

بفرمایید برای مشاهیر منطقه تاکنون چه کار برجسته که نه ، همان کار معمولی انجام داده اید ؟

هر کار خوبی برای مشاهیر منطقه می خواهید که نه ، باید انجام بدهید

خودتان می فرمایید اسامی بومی باشد این چه منافاتی با فردوسی دارد ؟

هر کار کوچکی هم اگر برای خدا و مردم به منصه ظهور رسیده باشد پرتو افکنی خواهد کرد مثل سه قطعه شعر که از خانم نیمتاج سلماسی باقی مانده است تا جائیکه شخصیت تاریخی ، ادبی و سیاسی مثل ملک الشعرای بهار را به هم می ریزد و موقع خواندن اشعار نیمتاج سلماسی از جای خود بلند می شود و تحسین می کند .

بهر صورت امیدوارم این گفتگوی مبارکی باشد برای باز شدن بعضی گره ها که در اذهان ایجاد شده است

خداوند می فرماید :

اى مردم ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را ملت ملت و قبیله قبیله گردانیدیم تا با یکدیگر شناسایى متقابل حاصل کنید در حقیقت ارجمندترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست بى‏تردید خداوند داناى آگاه است (حجرات 13)

مشاهده بفرمائید رنگ ، زبان ، قد و قواره و ثروت و زیبایی و ملیت و غیره هیچ یک بر دیگری برتری ندارد ، آنچه که نزد خداوند ارزش دارد تقواست

چون امروز هر کشوری باید مختصات و مشخصات خود را در چهاردیواری خود از قبیل پرچم ، زبان ، مذهب و بطور عموم فرهنگ تعریف کرده باشد

زبان ما فارسی هست و اولین کسی که برای حفظ زبان فارسی زحمت کشید فردوسی بود.

ما باید قدر آن را بدانیم.

در زمان آن تورکانی که در ایران حکومت می کردند در آن زمان هم کتابت همه فارسی بود آنها حداقل این تعصبات را اعمال نمی کردند و خودشان شاهنامه تذهیب و تکثیر می کردند مثل شاهنامه بایسنقری را !

باز خداوند متعال در سوره حجرات آیه 10 می فرماید :

در حقیقت مؤمنان با هم برادرند پس میان برادرانتان را سازش دهید و از خدا بترسید امید که مورد رحمت قرار گیرید

و یا در آیه 11 همان سوره حجرات می فرماید:

اى کسانى که ایمان آورده‏اید نباید قومى قوم دیگر را ریشخند کند شاید آنها از اینها بهتر باشند و نباید زنانى زنان [دیگر] را [ریشخند کنند ] شاید آنها از اینها بهتر باشند و از یکدیگر عیب مگیرید و به همدیگر لقبهاى زشت مدهید چه ناپسندیده است نام زشت پس از ایمان و هر که توبه نکرد آنان خود ستمکارند

ما را چه شده است که در پاسخ به سئوال: چرا با مجسمه فردوسی این کار را کردید ؟

می گویند فردوسی به تورک ها اهانت کرده !

سئوال می شود : تورک ها چه کسانی بودند و الان کجایند ؟

آیا ما می خواهیم تعریف سرزمین را که در قرن اخیر مورد قبول تمام کشورهاست هست و هر کشوری یک چهار دیواری دارد و محترم است برای تمامی کشورها آن تعریف را بهم بزنیم؟

بی مهری بعضی متعصبین فرهنگ ستیز با ادب فارسی ودر رأس آن فردوسی که همه مردم زبان و ملیت خود را مدیون آن حکیم فرزانه می دانند تا کجا ادامه خواهد داشت ؟