بهتحلیل پیشینه همکاریهای سیاسیوامنیتی بین ایران و عراق و بهویژه ناحیه خودمختار کردستانعراق بپردازد.
مقاله بهدرستی بر لزوم همکاری بین ایران و کردهای عراق با تکیه بر پیشینه تاریخی و فرهنگی و خوانش ایرانی از تحولات منطقه تاکید کرده بود و باز بهدرستی به انتقاد از عملکرد رسانههای وابسته به اتحادیه میهنی و پارتی (بارزانی) علیه ایران با وجود همکاریهای صمیمانه بین ایران و اقلیم کردستان عراق پرداخته بود. اما بهنظر میرسد نویسنده در این بخش از تحلیل خود که اتفاقا به دلیل ارتباط مستقیم با افکار عمومی مردم کرد اهمیت بسزایی دارد، از ورود به عمق مطلب و کنکاش موضوع صرفنظر کرده و تمرکز خود را معطوف به همکاریهای سیاسی، امنیتی و نظامی و برخی گلایهها از روندهای جاری نماید.
خوشبختانه اهمیت موضوع از سوی رسانههای اقلیم دریافته شد و «خبرگزاری خندان» که نامش در یادداشت مذکور نیز به میان آمده بود اقدام به ترجمه و انتشار مطلب کرد. شاید اکنون پس از اتمام مسافرت معنادار رییس مجلس کشورمان به عراق و دیدار با سران اقلیم کردستان عراق، فرصت خوبی برای ادامه همان بحث باشد. نگارنده میداند افکار عمومی یک اجتماع، در بلندمدت نقش مهمی در آینده و تعیین سیاستهای یک کشور بازی میکنند.
متاسفانه باید گفت رویکرد منفی رسانههایی مانند «باسنیوز»، «خندان»، «روداو»، «کردستان نوی»، «کردست»، «کردستان تیوی» و… در اقلیم کردستانعراق نسبت به منافع کشورمان – حتی پس از کمکهای حیاتی ایران به اقلیم کردستان و بهویژه نیروهای آقای مسعود بارزانی در اربیل و نیز کوبانی- تغییر نیافته است؛ کمکهایی که برای دفاع از مردم مظلوم کرد از دست تروریستهای داعش جنبه راهبردی داشت. شاید برخی دنبال پاسخی برای این رفتار متناقض باشند. چرا در حالیکه همه رسانههای فارسیزبان یکصدا در حمایت از کوبانی یا خطر سقوط اربیل به انتشار خبر و گزارش پرداخته و ذهن مردم ایران را به این موضوع معطوف میکردند، بخشی قابلتوجه از رسانههای اقلیم کردستان عراق به ایران و ایرانی میتاختند؟ آیا نتیجه چنین رویکردی، ضامن منافع کردهای عراق است؟ آیا برخی جناحهای وابسته به دشمنان ایران در اقلیم کردستان، ضمن چشمبستن بر اینکه فعالیتشان و امنیتشان ناشی از پایمردی نیروهای ایرانی در مقابل داعش بوده و بهخاطر منافع برخی طرفهای خارجی چنین نسبت به ایران به جوسازی منفی میپردازند؟
در یکسال گذشته شبکه تلویزیونی «تیشک» وابسته به حزب دموکرات کردستان ایران که مرکز آن در کردستان عراق واقع شده است و با کمکهای مالی حکومت اقلیم کردستان فعالیت میکند، چند بار برنامههای تحریکآمیز و بلکه شانتاژگونه علیه یکی از برجستهترین پژوهشگران کشورمان که اتفاقا خود کرد است، پخش کرده است. این در حالی است که پژوهشگر کرد مزبور در سالهای اخیر سهمی قابل توجه در رسانههای ایران و در مجامع علمی و فرهنگی برای نزدیکی روابط ایران با اقلیم کردستانعراق بر دوش داشته است! انتشار چنین برنامههایی در هر کشور دموکراتیک و صاحب قانون میتوانست در مجامع حقوقی قابل پیگرد باشد، اما متاسفانه این دست از شبکهها که شمار آنها از پنجشبکه هم فزون است در حریم کردستانعراق و با کمک دستگاه آقای بارزانی و… علیه تمامیت ارضی و امنیت کشورمان پخش میشود و صاحبان آن هر جا لازم دیدند مخالفانشان را به ترور تهدید میکنند! آیا چنین سیاست متناقضی در راستای تقویت روابط با ایران است؟ اگر یک گام نیز فراتر رویم، کمکهای مالی مدیریت حریمکردستان را به میلشیای نظامی همین احزاب خواهیم دید و این در حالی است که فعلا مدیریت اقلیم از پرداخت حقوق کارمندان و پیشمرگههای خود معسر است. چرایی این روند را باید از مسوولان اقلیم پرسید. باز این درحالی است که این احزاب در اردوگاههای خود در حال آموزش نیروینظامی هستند! همانطور که دیدار سران گروههای تروریستی با آقای نوشیروانبارزانی، نخستوزیر اقلیم را در روزهای گذشته باید از خود مسوولان پرسید! اگر آنگونه که در مقاله جناب سیفالدینی آمده است، اقلیم کردستان عراق برای خود «شأن دولتی» قایل است، لازم است مانند دولت، مسوولانه عمل کند و از تبدیل قلمرو خود به میدان تاختوتاز جریانهای تروریستی و مبدلشدن اقلیم به میدانی برای آموزش نیروینظامی این گروهها و به طریق اولی تقویت آنها خودداری کند.
سوای پیوندهای تاریخی؛ ایران و عراق همسایهاند و آنطور که آقای لاریجانی هم تاکید کردهاند، ایران همواره در روزهای سخت و دشوار در کنار مردم و مسوولان کردستان عراق بوده و از آنان حمایت کرده است؛ حمایتهایی که معمولا هزینههای زیادی را نیز برای ملت ایران در پی داشته است و البته ایرانیانی چون صاحب این سطور به آن میبالد اما جهت تداوم بهینه این رابطه لازم است که دو طرف متغیرهای مزاحم را کنار بگذارند. ایران به نوبه خود پیشگام بوده است و بهنظر میرسد بازهم نوبت اقلیم است که دستبهکار شود.
روزنامه شرق 18 آذر