میگذارند. بسکرویل که از دانشگاه پرنستون فارغالتحصیل شده بود برای تدریس به ایران آمده بود و نهتنها این کار را بهخوبی انجام داد بلکه عاشق ملت ایران و خود ایران نیز شد و بالاخره جان خود را نیز در راه آن داد. هفته پیش آمریکایی دیگری بهنام ریچارد نلسن فرای در بوستون درگذشت و با اینکه در آمریکا دار فانی را بدرود گفت، تمام عمر خود را برای شناساندن ایران و ایرانیان صرف کرد.
او عاشق ایران بود و به مدت 70سال درباره تاریخ و فرهنگ ایران بزرگ تحقیق کرد و کتاب و مقاله نوشت. فرای در طول عمر خود دو کرسی ایرانشناسی در آمریکا برپا کرد و چندین کتاب مهم و صدها مقاله مهم درباره ایران باستان و ایران بزرگ و شهر و تاریخ بخارا، یعنی خراسان بزرگ و فرهنگ ایرانی، اسلامی نوشت. کرسی ایرانشناسی دانشگاه کلمبیا و هاروارد به همت او تاسیس شدند و دانشجویان او کارهای ارزندهای درباره تاریخ و تمدن ایران انجام دادند. او خودش تا آخر عمر درباره ایران بزرگ تحقیق میکرد و خاطرات خود را نیز در کتابی بهنام ایران بزرگ نگاشت که افراد مهم سیاسی و فرهنگی 70سال گذشته و ملاقاتهای او با آنها را نشان داده است.
«فرای» کرسی آقاخان را در دانشگاه هاروارد داشت و مرکز مطالعات خاورمیانه را در آن دانشگاه نیز تاسیس کرده بود، چندین استاد ایرانی را به آن مرکز دعوت کرد و دانشجویان ایرانی زیادی نیز در آنجا تحصیل کردند. او در همه مجامع ایرانشناسی تا آخرین سال عمر خود حضور داشت و دانشجو و استاد را دوستانه ملاقات و کمک میکرد. فرای نزدیک به 50 سال پیش کتابی درباره تاریخ ایران باستان نوشت که هنوز در دانشگاهها تدریس میشود و همچنین هنوز خوانا و لذتبخش است. او این کتاب را به اقوام ایرانی یعنی بلوچها و کردها و آذریها و دیگران تقدیم کرده بود. همچنین 30سال پیش کتاب ارزشمند و مهمی با نام تاریخ ایرانباستان نگاشت که کتابی است مرجع و مفید برای دنیای باستان ایرانی (از غرب چین تا عراق امروزی).
او با مردم ایران زندگی کرد. در شیراز موسسه آسیایی دانشگاه شیراز را رونق داد و محققان زیادی را به آنجا دعوت کرد و مجله مهمی به چاپ رسانید که امروزه چاپ آن در آمریکا ادامه دارد. فرای با مردم خراسان بزرگ سوار اسب گشتوگذار میکرد و آنها را دوست میداشت. در دانشگاههای دوشنبه و کابل تدریس کرد و این، فرق مهم او با دیگر مستشرقین بود. فرای همچنین توجه به تاریخ اسلامی ایران داشت و کارهای بسیار ارزندهای درباره سهم ایرانیان در شکلگیری فرهنگی اسلام ارایه داد. با خواندن کارهای فرای ما به عمق و ارزش فرهنگ ایرانی، اسلامی و اثرگذاربودن ایرانیان بر این تمدن، به زیبایی آشنا میشویم. در دهه 40 میلادی یکی از اولین مقالات فرای درباره خاندان سامانی بود که کمترکسی در آمریکا از آن خبر داشت و فرای درباره اهمیت آن خاندان نوشت و همچنین اهمیت زبان فارسی را برای پیشرفت فرهنگ و تمدن اسلامی در خراسان بزرگ (آسیای میانه) و هند و خاور دور به صراحت نشان داد. نوشتههایش با استدلال بود و با اینکه ایران را دوست میداشت و همیشه با احساس درباره ایران سخن میگفت، اما هرگز در آثارش، درباره ایران گزافهگویی نمیکرد. توجه بخصوص او به خراسان بزرگ (آسیای میانه) از اولین کارش که درباره تاریخ بخارا بود مشخص است.
نهتنها تاریخ بخارای نرخشی را به چاپ رساند، بلکه کتابی خواندنی درباره بخارا در دوران قرون وسطی نوشت و اهمیت فرهنگی آن مکان را نشان داد. همچنین چندسال پیش یکی از آخرین کتابهایش درباره تاریخ خراسان بزرگ قبل از آمدن ترکان بود که درباره ایرانیان و اهمیت حضورشان، از دوران مهاجرت هند و ایرانیان تا آمدن اسلام، نوشته شده. کتاب دیگر او درباره میراث ایران از اواخر دوره ساسانی تا فروپاشی حکومت عباسی بود که هنوز بهترین مطالعه درباره این دوره از تاریخ ایرانزمین است. علل رواج زبان فارسی پس از آمدن اسلام و جامعه ایران در اوایل دوران اسلامی همهوهمه در این کتاب بازگو شده است.
فرای تا آخر عمر هنوز در سفر بود و اگر چیزی را تا آن لحظه ندیده بود، مانند کودکی به هیجان میآمد. او در زمانی که در آمریکا از ایران اخبار خوبی پخش نمیشد و سیاستمداران دست به دست هم چیزی جز بدی از ایران نمیگفتند، در تمام سخنرانیها در رادیو و تلویزیون و نوشتههایش از ایران و زیبایی و اهمیت آن سخن میگفت. بهقول خودش با اینکه آمریکایی بود، جان و زندگی خودش را برای ایران و ایرانیان گذاشت. او امیدوار بود که بتواند در خاک ایرانزمین یا در کنار زایندهرود یا در یزد یا نقطهای دیگر از خاک دلنشین ایران دفن شود. حتی پس از مرگ نیز او میخواست که با این وطن یکی باشد و در مکانی که او سالها روی آن رفته بود بخوابد. امیدوارم همانطور که بسکرویل با احترام در تبریز خوابیده، فرای نیز در اصفهان یا یزد آسوده بخوابد.