سیاست چندفرهنگ گرایی و مسلمانان بریتانیا

۸ تیر, ۱۳۹۳
سیاست چندفرهنگ گرایی و مسلمانان بریتانیا

از این مهاجران بوده است. از جمله گروه های مهاجر در بریتانیا، مسلمانان هستند که چگونگی برخورد دولت مرکزی بریتانیا با آنان از بحث های مناقشه برانگیز در طی این سال ها بوده است. به ویژه پس از حملات سال 2005 متروی لندن، بسیاری از بریتانیایی ها و به ویژه اندیشمندان راست گرا و نزدیک به حزب محافظه کار از لزوم اتخاذ سیاست جدید سخن گفته اند. البته نگرانی از افزایش مسلمانان صرفاً محدود به بریتانیا نیست. در سرتاسر اروپا، مساله ی افزایش روز افزون جمعیت مسلمانان در مقابل کاهش جمعیت بومی اروپا، از نگرانی های سیاست گذاران این کشورها بوده است. برای مثال ، در سال 2005 نرخ باروری اروپاییان به ازای هر زن، 5/1 فرزند بوده است در حالی که این نرخ برای مسمانان 5/4 فرزند به ازای هر زن بوده که از سه برابر بودن نرخ باروری به نفع مسلمانان حکایت دارد. بنابراین، برخی پیش بینی ها حاکی از آن است که جمعیت مسلمانان در سال 2050، 20 درصد جمعیت کل اروپا را تشکیل خواهند داد.
با توجه به این تحولات جمعیتی،  مدیریت اقلیت مسلمان در کشورهای اروپایی به یک مساله حساس تبدیل شده است. بریتانیا که در میان کشورهای اروپایی به اتخاذ سیاست های نرم در قبال مسلمانان این کشور معروف است، پس از حملات سال 2005 تلاش داشته تا اقدامات جدیدی را برای مدیریت اقلیت مسلمان این کشور انجام دهد.
در پژوهش حاضر، پس از بررسی پیشینه ی تاریخی تکثر فرهنگی در بریتانیا و ارائه ی یک تصویر جامع آماری از اقلیت مسلمان این کشور، به تبین الگوی سیاست قومی دولت بریتانیا پرداخته شده است. هم چنین کوشش شده تغییرات انجام شده  در سیاست گذاری های فرهنگی – اجتماعی پس از سال 2005 توضیح داده شود.

بریتانیا و تکثر فرهنگی

 

بررسی تاریخ بریتانیا نشان می دهد که تکثر فرهنگی در تاریخ این کشور ریشه دارد . اساسا آنگلوساکسون ها در اواخر سده چهارم وارد انگلستان شدند و توانستند ضمن خارج ساختن این سرزمین از دست رومیان، بر آن مسلط شوند. علاوه بر این، این سرزمین از صدها سال قبل از میلاد، موطن اقوام سلت (کلت) بود که در واقع این اقوام، نیاکان ولزی ها و اسکاتلندی های امروزند. تحول دیگری که تاثیر بسزایی در تحولات فرهنگی بریتانیا داشت، نبرد هستینگز (Battle of Hastings) بود که نه تنها منجر به سقوط حاکمان آنگلوساکسون شد، بلکه به اختلاط بلند مدت زبان فرانسوی و انگلیسی انجامید. این نبرد که در سال 1066 بین ارتش نرماندی و هارلد دوم پادشاه آنگلوساکسون در آن دوران درگرفت، به سلطه ی سیصد ساله ی نرماندی ها به انگلستان منجر شد.
با وجود اینکه بریتانیا در طول تاریخ خود مواجه با حضور اقوام مختلف بوده است اما این موضوع از الگوهای مهاجرت کنونی متفاوت است. در دوران پیشامدرن این جابه جایی های قومی صرفاً با جنگ صورت می پذیرفت و صرفاً به قصد فتح یک سرزمین . اما مهاجرت در دوران مدرن بدون جنگ و با انگیزه های اقتصادی و سیاسی صورت گرفته است .
از سال 1800 تا کنون حدود 9 میلیون نفر به بریتانیا مهاجرت کرده است که 4/2 میلیون نفر از این مهاجران قبل از 1945 وارد این کشور شدند. اکثریت این مهاجران از آلمان، فرانسه، ایتالیا و مجارستان می آمدند. این جریان پس از جنگ جهانی دوم تغییر کرد. بیشتر مهاجران به بریتانیا پس از سال 1945 از مستعمرات سابق این کشور در آسیای جنوبی ، حوزه کارائیب، افریقا و هنگ کنگ وارد این کشور شدند.  

اقلیت های قومی در بریتانیا

 

براساس آمارهای منتشر شده، درباره ترکیب قومی بریتانیا، 87 درصد جمعیت کشور را نژاد سفید تشکیل می دهد. جمعیت سفید ها در حدود 55 میلیون برآورد شده است. پس از آن، هندی ها با 2/3 درصد و پاکستانی ها با 9/1 درصد در رتبه های بعدی قرار دارند(جدول1). بقیه گروه های قومی اکثراً زیر 1 درصد هستند.

 

 

 

 

 

بر اساس آمارهای انتشار یافته توسط انجمن دین زندگی عمومی پیو (The Pew Forum on Religion and Public life) در سال 2010، جمعیت مسلمان بریتانیا 2869000 نفر بوده که معادل 6/4 درصد جمعیت این کشور است. با احتساب اعداد مطلق، بریتانیا سومین کشور در اروپا از نظر تعداد مسلمانان است. قبل از این کشور، فرانسه با 3574000 در رتبه دوم قرار دارد و پیش از فرانسه، آلمان با جمعیت 4119000 نفر مسلمان رتبه اول قاره اروپا است. با وجود این، در صورت بیان نسبی، بریتانیا پس از کشورهای بلژیک (6درصد)، فرانسه، اتریش و سوئیس (7/5درصد)، هلند(5/5درصد)، آلمان (5درصد)، سوئد(9/4درصد)، و یونان (7/4درصد) در رتبه نهم قرار دارد .[1]

 

 

 

 

 

با توجه به این که جمعیت مسلمانان بریتانیا از 1650000 از سال 2001 به 2869000 در سال 2010 رسیده است. بنابراین رشد آن به 74 درصد می رسد که عدد قابل ملاحظه ای است. افزایش جمعیت مسلمان بریتانیا را می توان نتیجه ی مهاجرت های جدید و نرخ بالای زاد ولد دانست. حدود 42 درصد مسلمانان بریتانیا، پاکستانی‌اند، و 11 درصد شان اصالت بنگلادشی دارند(جدول3).

 

 

 

 

نکته قابل توجه دیگر درباره جمعیت مسلمان بریتانیا، ترکیب سنی آنان است به طوری که 34 درصد زیر 16 سال و 37 درصد در سنین 37 تا 16 قرار دارند. مقایسه این توزیع سنی با جمعیت کل کشور نشان دهنده ی جوان بودن جامعه مسلمان نسبت به جامعه بریتانیا است(جدول4).

 

 

 

 

 

 

چند فرهنگ گرایی و گروه های قومی در بریتانیا

اصطلاح «چند فرهنگ گرایی» در یک تعریف توصیفی می تواند به جوامع دارای تنوع فرهنگی اطلاق شود. اما در تعریف هنجاری، چند فرهنگ گرایی سیاستی (Policy) است برای مدیریت یک جامعه چند فرهنگی با احترام به فرهنگی های متفاوت آن جامعه، ایجاد فرصت های برابر برای گروه های قومی مختلف برای نمایش دادن آداب و رسوم و در واقع پذیرش هویت های گوناگون. در این تعریف، سیاست «چند فرهنگ گرایی» در مقابل سیاست «آسمیلاسیون» قرار می گیرد. در اینجا اصطلاحاتی مانند «ظرف سالاد» (Salad Bowl) یا «موزائیک فرهنگی» (Cultural Mosaic) در برابر اصطلاح «دیگ مذاب» (Melting Pot) مطرح می شود.

پیشینه ی سیاست چند فرهنگ گرایی در بریتانیا به دهه 1960 باز می گردد، زمانی که این کشور با موج مهاجران رو به رو شد. در همان دوران ، ری جنکینس (Roy Jenkins) از مسئولان بلندپایه دولت وقت بریتانیا، از اهمیت ادغام اقلیت های قومی سخن گفت و این ادغام را نه مبتنی بر «یکسان بودن» بلکه بر پایه «تنوع فرهنگی» تعریف کرد که بایست بر مبنای احترام به حقوق اقلیت ها باشد.[2]

به گفته‌ی یکی از تحلیل‌گران سیاست‌گذاران بریتانیایی تا همین اواخر نگرشی لسه فر[3] درباره ادغام داشتند و حکومت همواره از تساهل و عدم تبعیض حمایت می کرد.

در واقع، الگوی انگلیسی چند فرهنگ گرایی در مقابل الگوی فرانسوی، آسیمیلاسیون قرار می گرفت. با وجود این، حملات یازده سپتامبر و پس از آن حملات سال 2005 در متروی لندن الگوی سیاست چند فرهنگ گرایی در بریتانیا را متحول کرده است به طوری که برخی معتقدند که حکومت این کشور از سال 2001 از سیاست «چند فرهنگ گرایی» به  «آسیمیلاسیون» تغییر جهت داده است.[4] اگر چه شاید طرح چنین ادعایی درست به نظر نرسد، بی تردید پس از حملات سال 2005، سیاست چند فرهنگ گرایی لسه فری بریتانیا دچار تحول شده است. با وجود این، نمی توان این تحول را تغییر جهت به سوی «آسیمیلاسیون» به شکل فرانسوی تعریف کرد.

 

سیاست های فرهنگی بریتانیا پس از حملات سال 2005

بمب گذاری در مترو لندن در هفت جولای 2005 که گروهی به نام « گروه مخفی جهاد القاعده در اروپا» مسئولیت آنها را بر عهده گرفت، انتقادها از سیاست چند فرهنگ گرایی را افزاشی داد. در پی این حادثه، دولت بریتانیا تصمیم گرفت تا با تغییر برخی رویکردهای فرهنگی- اجتماعی خود، نوع جدیدی از سیاست چند فرهنگ گرایی را در پیش گیرد.

از جمله این اقدامات، تغییر در قوانین مهاجرت بود به طوری که مهاجران بایستی نشان دهند که علاوه بر دانش کافی در زبان انگلسی، با تاریخ، فرهنگ و آداب و رسوم بریتانیایی آشنایی دارند. این سیاست از طریق انجام یک امتحان کوتاه یا گذراندن کلاس شهروندی و زبان اعمال می‌شود. [5] این امتحان 45 دقیقه ای در نوامبر 2005 راه اندازی شد. در این قسمت، 24 سوال درباره فرهنگ و زندگی بریتانیایی، نهادهای حکومتی تاریخ و سنت های این کشور از مهاجر پرسیده می شود. هدف از برگزاری این امتحان، آشنایی مهاجران با فرهنگ و تمدن بریتانیایی و نهایتاً ایجاد یک فرهنگ مشترک بریتانیایی در میان همه شهروندان است.

هم چنین، دولت بریتانیا مراسمی را بر گزار می کند که شرکت در آن برای کسانی که می خواهند شهروند بریتانیا شوند، الزامی است. طی این مراسم، مهاجران ضمن سوگند وفاداری به ملکه، متعهد می شوند تا به حقوق و آزادی های مرسوم کشور احترام بگذارند.

 سیاست جدید دیگر دولت، ملزم کردن همه روحانیون خارجی در بریتانیا به یادگیری زبان انگلیسی بوده است. بر اساس گزارش شبکه بی بی سی، 65 درصد مسلمانان از موعظه روحانیانشان به زبان انگلیسی پشتیبانی می کنند.[6] بی تردید امامان انگلیسی زبان می توانند شکاف فرهنگی میان اقلیت مسلمان و جامعه بریتانیا را ترمیم کنند. به گفته رئیس «شورای مسلمانان برای هماهنگی دینی و نژادی» تنها 10 درصد از از امامان می توانند به انگلیسی سخن بگویند، 90 درصد بقیه به زبان مادری شان- ترکی، بنگالی، اردو یا عربی – صحبت می کنند. [7]

همچنین دولت بریتانیا سعی دارد تا بر روی امامان جوانی که متولد بریتانیا هستند و با فرهنگ و سنت های این کشور بیشتر آشنایند، سرمایه گذاری بیشتری داشته باشد. از اقدامات دیگر دولت می توان به دیدارهای مکرر و منظم مسئولان بلند پایه با رهبران مسلمان اشاره کرد. همچنین انجام نظر سنجی از دیگر اقدامات برای درک بهتر جامعه مسلمان بریتانیا است. دولت بریتانیا تعدادی گروه کاری مرکب از رهبران مسمانان تشکیل داده است تا بتواند با آنها تعامل بیشتری داشته باشد. کار این گروه ذیل  «کمیسیون ادغام و انسجام» که در سال 2006 پایه ریزی شد، انجام می شود. هدف این کمیسیون یافتن راه هایی برای ادغام بهتر مسلمانان در جامعه ی بریتانیا است. از اقدامات این گروه های کاری می توان به گنجاندن دروس مربوط به شهروندی در مدارس مسلمانان اشاره کرد.[8] به گفته ی وب سایت این کمیسیون، شعار این گروه های کاری «گذشته متفاوت، آینده مشترک» است. در واقع، این کمیسیون تلاشی دارد تا با همکاری رهبران مسلمان بتوانند یک فرهنگ عمومی بریتانیایی را خلق کند.

همچنان که پیش تر نیز گفته شد، حملات یازده سپتامبر و به خصوص بمب گذاری در متروی لندن از جمله علل اصلی تغییر سیاست های دولت بریتانیا در چگونگی مدیریت اقلیت مسلمان بود. برای نمونه، در پی حملات یازده سپتامبر قانون «ضد تروریسم جرم و امنیت» در سال2001 در بریتانیا وضع شد که به قانون میهن پرستی وضع شده در ایالات متحده بی شباهت نبود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که دولت بریتانیا از یک سو سیاست های فرهنگی خاصی را برای ادغام اقلیت مسلمان اتخاذ کرده و از سوی دیگر، چارچوب حقوقی مستحکمی را برای برخورد نیروهای رادیکال تدوین کرده است.

افزون بر این موارد، دولت بریتانیا در سال های اخیر تلاشی داشته تا شکاف اقتصادی موجود میان اقلیت ها و بریتانیایی ها را کم تر کند. نرخ بیکاری در میان جوامع اقلیت بالاست و امکانات آموزشی آنان در مقایسه با بقیه جامعه کیفیت کم تری دارد. این اقدامات که از دوره های حکومت تونی بلر آغاز شد موضوعاتی مانند حداقل دستمزد و گسترش فرصت های آموزشی برای کودکان را در بر می گرفت.[9] از موضوعات جالب توجه در این مورد، می توان به کمک های دولت بریتانیا به مدارس دینی مسلمانان اشاره کرد. آن دسته از مدارس اسلامی که از حکومت کمک مالی دریافت می کنند، موظف هستند تا برخی مواد درسی عمومی را در دروس خود بگنجانند؛ اگرچه در تدریس دروس مذهبی آزادی کامل دارند. هدف دولت بریتانیا از کمک های مالی به مدارس اسلامی را بایست در راستای سیاست های آن برای ادغام اقلیت مسلمان در جامعه ی بریتانیا تعبیر کرد. اگرچه سیاست های آموزشی بریتانیا به صورت اجباری نیست و مدارس می توانند مواد درسی دلخواه خود را تدریس کنند اما کمک مالی دولت باعث می شود تا آنها مواد درسی مورد نظر دولت را در دروس خود بگنجانند.

در واقع، دولت بریتانیا با مجموعه ای از سیاست های فرهنگی – اجتماعی به اضافه‌ی وضع قوانین سرسختانه برای مهاجرت و کنترل های اطلاعاتی کوشش کرده است تاجامعه ی مسلمان این کشور را در فرهنگ بریتانیایی ادغام کند. این اقدامات برای خلق یک هویت ملی- یا آنچه که خود بریتانیایی ها آن را «حس بریتانیایی بودن» (Britishness) می نامند، پایه ریزی شده اند.

 

نتیجه

بررسی سیاست های دولت بریتانیا در قبال اقلیت مسلمان این کشور نشان دهنده ی آن است که این سیاست ها از «چند فرهنگ گرایی لسه فری» به نوع دیگری از چند فرهنگ گرایی تغییر کرده است. بی گمان، بمب گذاری مترو لندن در سال 2005 از عوامل اصلی این تحول بوده است. در چند فرهنگ گرایی لسه فری، دولت تلاش دارد تا ضمن احترام به فرهنگ های مختلف جامعه، از مداخله در ایجاد انسجام اجتماعی اجتناب کند. در واقع، در این نوع فرهنگ گرایی، هیچ یک از فرهنگ های موجود «مهم تر» یا «با ارزش تر» از فرهنگ های دیگر نیست. بنابراین، دولت برای گسترش یک فرهنگ ملی هیچ تلاشی نمی کند. در سیاست چند فرهنگی متاخر که پس از حملات یازده سپتامبر و بمب گذاری 2005 لندن ظهور کرد، دولت در پی ایجاد یک فرهنگ عمومی است. در این نوع چند فرهنگ گرایی، دولت صرفاً به دنبال احترام به فرهنگ های مختلف نیست بلکه به دنبال خلق یک احساس مشترک از هویت ملی و ارزش های بنیادین بریتانیایی است. اگرچه هنوز هم الگوی انگلیسی ادغام قومی با الگوی فرانسوی تفاوت های بسیاری دارد اما تردیدی نیست که در سال های اخیر سیاست گذاران بریتانیایی دیگر به دنبال اعمال الگوی کهن چند فرهنگ گرایی نیستند و ترکیبی از سیاست های نرم افزاری و سخت افزاری را برای مدیریت اقلیت مسلمان جامعه و مقابله با نیروهای جهادی در بریتانیا به کار گرفته اند. گنجاندن مواد درسی مربوط به تاریخ و فرهنگ بریتانیا در مدارس مسلمانان، روابط پایدار با رهبران جامعه ی اسلامی و تلاشی برای کم کردن شکاف های اقتصادی میان مسلمانان و مردم بریتانیا از جمله سیاست های نرم افزاری این دولت در قبال مسلمانان است. از سوی دیگر، دولت با وضع قوانین ضد تروریسم به دستگاه های امنیتی اجازه داده است تا جمعیت مسلمان این کشور را کنترل کند. با توجه به قوانین وضع شده، دولت می تواند در صورت لزوم حریم خصوصی را نقض کند. هدف از اعمال این سیاست ها ، ادغام جمعیت مسلمانان در جامعه‌ی بریتانیا است. فراهم کردن چارچوب حقوقی مستحکم که برای مقابله دستگاه های امنینی با گروه های افراطی حامی در بریتانیا از جنبه های سخت افزاری این سیاست است . در مجموع، دولت بریتانیا، در سالهای اخیر کوشیده تا ضمن فراهم کردن فرصت های آموزشی اجتماعی و اقتصادی برای مسلمانان و تلاشی برای ادغام آنها در فرهنگ و جامعه بریتانیایی از رشد افراطی گری در تروریسم از میان آنها جلوگیری کند.

[1] . http://www.brin.ac.uk/news/2010/how-many-muslims/

[2] . Rex, John (1996) Ethnic Minorities in the Modern Nation State: Working Papers in the

Theory of Multiculturalism and Political Integration. New York: St. Martin’s

Press, p. 237

[3]  Laissez-fair  یک عبارت فرانسوی است به معنای «بگذار آزاد باشد». در اقتصاد مفهوم لسه فر به نظام اقتصاد آزاد اطلاق می شود که دولت در آن مداخله ای حداقلی داردو در اینجا الگوی چندفرهنگ گرایی بریتانیا که در آن گروه های قومی در نمایش فرهنگ خود آزاد بوده اند و دولت هیچ دخالتی در ادغام آنها بر مبنای ارزش های مورد قبول خود نمی کند، لسه فر خوانده شده است.

[4] Gallis, Paul and Kristin Archick, Francis Miko and Steven Woehrel (2005) Muslims in Europe: Integration Policies in Selected Countries. Congressional Research Service Report for Congress, 18 November, p.12.

 

[5] Ibid, p.14.

[6] “Muslims ‘want sermons in English.’” BBC News Online. August 11, 2005. http://news.bbc.co.uk/go/pr/fr/-/-/hi/uk/4139594.stm.

[7] Ibid.

[8] Gallis, p. 15.

[9] . Mirza, Munira, Abi Senthilkumaran and Zein Ja’far (2007) “Living Apart Together: British Muslims and the paradox of multiculturalism.” Policy Exchange. www.policyexchange.org.uk.

 

 

تهیه و تنظیم : سردبیری آذری ها