چه وی به “پایان تاریخ” تعبیر کرده تناقض نمیبیند؟ گفته است:
باید از دو زاویه این موضوع را دید. اتفاقات ایجابی بسیار خوبی رخ داده است. برای همین باید گفت که رسیدن به دموکراسی بدون هزینههای
اجتماعی ممکن نیست. شاید مردم سختی بکشند و به دلیل نوع برخوردی که حکومت حاکم با آنها میکند خشمگین شوند اما به هر حال این راه سختیها دارد که در نهایت مثبت خواهد بود. این اتفاق ایجابی است که ما را از موضوع پایان تاریخ دور میکند.
وی سپس به بهار عربی در کشورهای عربی اسلامی اشاره میکند و میگوید: “یک قرائت وجود دارد که میگوید مسلمانان به دلیل آموزههای دینی خود به دستورات حاکم مستبد خود گردن مینهند اما نظر دیگری نیز وجود دارد که کاملا چیز دیگری را به ما میگوید. در کشورهای سکولار عربی نمیتوان گفت مردم مسلمان به دستورات حاکمانشان باید گردن بنهند چون اصولا آن حکومتها دینی نیستند بلکه سکولارهای مستبد هستند، بنابر این بحث تبیعت از حاکم دیگر مطرح نمیشود.”
فوکویاما در ادامه به سوریه پرداخته و میگوید: “در سوریه بیش از ۱۸ ماه است که جنگی خونین در گرفته که به روشنی میبینیم با همه نظریههایی که برای انقلابهای بهار عربی زده میشود، متفاوت است. ما نمیتوانیم بگوییم کشوری وارد جنگ داخلی شود به صرف این که به دموکراسی برسد. نه تنها سوریه بلکه هیچ کدام از کشورهای عربی را نمیتوان با دموکراسیهای اروپا مقایسه کرد. در سوریه اگر حکومت اسد سقوط کند مشکلاتی بسیار بزرگ روی خواهد داد که کاملا از مباحث دموکراسی خواهی و آزادی طلبی جدا خواهد بود. در سوریه بحث قومیتها مطرح است. این بحث باعث میشود تا نگاه به دموکراسی کاملا تغییر کند. به عبارت دیگر هنگامی که بحث برتری قومیتها مطرح میشود موضوع دموکراسی خواهی کنار گذاشته میشود. این دقیقا چیزی است که ما در سوریه شاهدیم. در نبود اسد ما خواهیم دید که کشور از هم پاشیده خواهد شد و مرکزیتی که هر کشوری نیاز دارد تا بتواند براساس آن به دموکراسی برسد از بین خواهد رفت. از این رو به اعتقاد من در سوریه با این وضعیت هیچ کس به اهدافش نمیرسد، نه دموکراسی خواهان به دموکراسی خواهند رسید و نه هیئت حاکمه که بشار اسد رئیسجمهور آن است میتوانند قدرت سابق خود را حفظ کرده و در وضعیت سابق خود باقی بمانند.”