علوی ها اقلیت مظلوم ترکیه

۵ خرداد, ۱۳۹۱
علوی ها اقلیت مظلوم ترکیه

شانکلند در کتاب خود به نام علوی‌ها در ترکیه (2003) تعداد آنها را چیزی حدود 9 تا 11 میلیون نفر تخمین می‌زند که احتمالا 20 درصد آنها را علوی‌های کرد تشکیل می‌دهند.

علوی‌های ترکیه در طول سال‌ها برای مصون ماندن از سرکوب و طرد ترجیح داده‌اند بیشتر در روستاها زندگی کنند و به همین دلیل فرهنگ گروهی آنها تقریبا به صورت سنتی باقی مانده است. بیشتر این روستاها در استان سیواس متمرکز شده و نزدیک به 450 روستا علوی‌نشین است. در این روستاها «ده‌ده»ها به عنوان مرجع حل و فصل و راهنمایی مردم در امور دینی شناخته می‌شوند که نسبت خود را به «حاجی بکتاش ولی» می‌رسانند.

این عده به صورت خانوادگی وظیفه تفسیر دین را بر عهده دارند. برخلاف اهل سنت، علوی‌ها به مسجد نمی‌روند و مناسک دینی خود را که کاملا با آنها متفاوت است، در محلی به نام «جمع خانه» انجام می‌دهند. دلیل آن، سیاست‌های دولت ترکیه در جهت یکسان‌سازی مذهبی عنوان می‌شود. اداره امور دیانت سعی می‌کند آموزه‌های یکسان دینی را بر مبنای حنفی‌گری و تسنن به مردم القا کند که متضمن سکولاریسم و ایمان و اعتقاد فردی است و البته این چیزی نیست که مورد پذیرش علوی‌ها باشد.

اصول اعتقادی علوی‌ها عبارت است از باور به حق(خدا)، پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) و ائمه دوازده گانه. کتاب مقدس علوی‌ها بویورق (دستور) نام دارد که نسخه‌های متفاوت و متعددی از آن در دست است که به امام جعفر صادق(ع) نسبت داده می‌شود. با وجود تشابه فراوان میان علوی‌گری و تشیع، آنها علاقه ندارند که شیعه خوانده شوند و حتی برخی از آنها شیعیان را متعصبان ایرانی (ن ک: شانکلند: 85) می‌دانند.

حق، محمد و علی از شعارها و نمادهای علوی‌هاست. در مسلک آنها یزید یکی از نمادهای شر و بدی است و نسبت به امام حسین(ع) ارادتی ویژه دارند و هر سال با برگزاری مراسم عزاداری عاشورا در شهرها، حماسه این بزرگمرد را زنده نگه می‌دارند.

علوی‌گری همواره با تصوف اسلامی آمیخته بود و هنوز نیز جنبه‌های اخلاقی آن بسیار قوی است. این جنبه در ابواب چهارگانه آن دیده می‌شود که عبارت است از شریعت، طریقت، معرفت و حقیقت.

هر کدام از این ابواب 10 اصل دارد کـه در راس آنها به ترتیب ایمان، توبه، مودب بودن و فروتنی دیده می‌شود.

جامعه علوی خود دارای تنوع و تکثر زیادی است. این تنوع از فقدان نص صریح و متن قابل اعتماد یا مشترک میان پیروان ناشی می‌شود. از آیین‌های عبادی مهم علوی‌ها می‌توان به مرثیه، سماع، دوازده و… اشاره کرد که در «جمعخانه»‌ها صورت می‌گیرد. دوازده (در ترکی نیز به همین نام) آیین مدح و ثنای ائمه دوازده‌گانه است که در جمع خانه به صورت ذکر و آیینی ویژه خوانده می‌شود.

 

فشار بر علویان در عثمانی و ترکیه نوین

 

در دوران عثمانی، علویان به عنوان جمعیتی که مانند ایرانیان پیرو آیین تشیع و قائل به معصومین و دوازده امام بودند، شدیدا تحت فشار قرار گرفتند. از این رو سعی کردند زندگی آرام و به دور از سیاست را پیشه کنند که در واقع شرط بقای آنها محسوب می‌شد. انحلال خلافت عثمانی و تاسیس یک جمهوری لائیک نویدبخش آزادی‌های بیشتری برای علوی‌ها بود، زیرا به این ترتیب می‌توانستند از فشارهای متعصبانه حنفی‌هایی که قدرت را در دست داشتند تا اندازه‌ای در امان باشند، اما این بار از یک منظر دیگر هر چند نه به اندازه دوران خلافت، موجودیت آنها تهدید می‌شد. مصطفی کمال، دیکتاتور نظامی جدید درصدد ملت‌سازی در ترکیه نوین بود. اکنون عثمانی از میان رفته بود و کشوری جدید که تا آن روز وجود خارجی نداشت و حتی نامش نیز ابداعی نو محسوب می‌شد، متولد می‌شد. در برنامه ملت سازانه آتاترک جایی برای هویت‌های غیرترک وجود نداشت. خود هویت ترکی نیز مساله‌ای جدید به شمار می‌رفت تا قبل از انحلال خلافت برای نامیدن اتباع امپراتوری عثمانی از الفاظی چون مسلمان و عثمانلی استفاده می‌شد و عبارت ترک هیچ عمومیتی نداشت. برساخته‌های هویتی آتاترک چند هدف را مد نظر داشت. مهم‌ترین آن برساختن هویتی غیردینی و قائم به ملیت بود؛ چیزی که پیش از آن موضوعیت نداشت.

در این برنامه یکسان‌سازانه جایی برای ارمنی‌ها، کردها، یونانی‌ها و تا اندازه زیادی علوی‌ها نبود. بویژه در بخش‌هایی که هویت کردی و علوی همپوشانی پیدا می‌کرد مانند «درسیم» برخوردها خشن‌تر می‌شد و قتل عام صورت می‌گرفت. در اواخر عمر مصطفی کمال یعنی در انتهای دهه 30 میلادی قیام مردم کرد ـ علوی درسیم با خشونت هر چه تمام‌تر سرکوب شد. پیش از آن نیز قیام آرارات به رهبری احسان نوری پاشا سرکوب شده بود. با این حال از نظر عده شدت عمل در سرکوب قیام درسیم ناشی از ماهیت کردی آن بود تا علوی.

تجربه تاریخی علوی‌ها در عثمانی آنها را واداشت که از هر نوع حزب غیرمذهبی و غیرسنی ولو حزب جمهوری خلق (که به وسیله آتاترک تاسیس شده بود) حمایت کنند و تا به امروز نیز این حزب پایگاه محکمی میان علوی‌ها دارد.از نظر بسیاری از علوی‌ها، با این که دولت ترکیه حکومتی عرف‌گرا محسوب می‌شود، اما برنامه‌های یکسان‌سازانه آن در حوزه هویت با نهادهایی مانند اداره امور دینی با کنترل تمام بر مساجد، آموزه‌های یکسانی دینی مایل به حنفیان را تبلیغ میکند. از سوی دیگر مدارس امام ـ خطیب با یکدست کردن کتاب‌‌های درسی مذهبی امکان هرگونه عرض‌اندام را از کودکان علوی گرفته است، هرچند در 15 سال گذشته اقدامات مثبتی برای جلب نظر اقلیت علوی صورت گرفت، اما هنوز این عده نتوانسته آن‌گونه که باید و شاید جایگاه خود را در جامعه ترکیه بیابد.

دیوید شانکلند در تحقیقات میدانی خود در خصوص گرایش‌های سیاسی و عقیدتی نسل جوان علوی‌ها به این نتیجه رسیده است که بیشتر جوانان گرایش‌های غیردینی دارند و اکثرا به سوی جریان‌های چپ متمایل شده‌اند. این موضوع نیز در جای خود بهانه‌ای مناسب به دست راستی‌های ترک می‌داد تا بتوانند علوی‌گری را مترادف با کمونیسم جلوه دهند.

کشتار سیواس یا حادثه هتل مادیماک، در شهر سیواس یکی از فجایعی بود که تندروهای ترکیه علیه علوی‌ها مرتکب شدند. در این قضیه که پس از نماز جمعه حنفی‌ها برگزار می‌شد، عده‌ای در برابر هتلی که نزدیک به 50 نفر از روشنفکران علوی در نشست گردهم آمده بودند، تجمع کردند و با تندشدن شعارها و محاصره هتل، سرانجام در آتش‌سوزی رخ داده، نزدیک به 40 نفر از اندیشمندان علوی زنده در آتش سوختند. هرچند پلیس ترکیه نزدیک به 100 نفر را در ارتباط با این حادثه دستگیر و محکوم به اعدام کرد، اما این احکام هیچگاه به مرحله اجرا درنیامد.

پس از روی کار آمدن حکومت عدالت و توسعه در کشور بویژه در دوره طیب اردوغان تلاش شد تا با حضور در جمع خانه رای موثر اقلیت علوی را به سوی حزب خود جمع کند، ولی به نظر می‌رسد هنوز به صورت سنتی، علوی‌ها اعتماد کافی به احزاب محافظه‌کار و سنتی چون عدالت و توسعه ندارند.