مسعود پزشکیان نماینده تبریز در مجلس شورای اسلامی، دور جدید نمایندگی اش را با دامن زدن به واگرایی، تطهیر نیروهای مرکزگریز و ضد ایرانی و نیز ایستادن بر گسلهای زبانی و محلی آغاز کرده است تا جایی که اظهارات نامتعارف وی تنه به تنه تندترین جریانهای نژادپرست در ترکیه مانند گرگهای خاکستری می زند.
در گذشته پزشکیان با عنوان عمدهترین فعال سیاسی و پارلمانی تبریز در جناح اصلاح طلب شناخته میشد. اما رفتارهای ساختارشکنانه وی در چنده ماه گذشته نه تنها موجبات شگفتی بسیاری از فعالان اصلاح طلب را فراهم آورده بلکه از نظر بسیاری از میانهروها، رفتار و گفتار پزشکیان فاصله زیادی با «عقلانیت» که همواره مورد تاکید جریان اصلاح طلبی بوده، پیدا کرده است.
گروهی دیگر از اصلاحطلبان بر این باور اند که مسعود پزشکیان در حال پیاده شدن از «قطار اصلاحات» است زیرا مدتها است که دغدغه ای جز به جان هم انداختن اقوام ندارد. این شیوه کاری نیز معمولا در سیاستمدارانی دیده می شود که دیگر حرفی برای گفتن ندارند. به عبارت بهتر، قومگرایی آخرین ایستگاه سیاستمداران ورشکسته است.
ارتباط پشتپرده و پنهانی با نادر قاضیپور یکی پرسش برانگیزترین حاشیه های پزشکیان است. وی نه تنها به هنگام توهین قاضی پور به زنان و اعتراض جامعه مدنی سکوت کرد، بلکه تلاشها و لابیگریهایی را نیز جهت مطرح نشدن مساله «اعتبارنامه» قاضیپور انجام داد. همچنین به هنگام طرح مساله ضرب و شتم یک خبرنگار از سوی نادر قاضیپور در مجلس شورای اسلامی، تلاش کرد در جایگاه نایب رئیس دوم، از طرح مساله خودداری نماید اما با اصرار چندباره «الیاس حضرتی» ناچار از طرح موضوع شد اما در کمال تعجب به خبرنگار مغبون نیز تذکر داد.
لابی گری پزشکیان برای برگزاری یک نشست انتخاباتی در هتل شهریار تبریز که پیشنهاد آن از سوی جریان افراطی قوم گرا و زندانیان سابق امنیتی داده شده بود، در همان ایام با مخالفت های بسیاری روبرو شد، یکی دیگر از اقدامات منفی پزشکیان برای دامن زدن به واگرایی قومی بود.
در میان نمایندگان مجلس، قاضیپور و پزشکیان،بهترین ارتباط را دارند و همدیگر را با «نام کوچک» صدا میکنند. ظاهرا مشی اصلاحطلبی پزشکیان از نظر قاضیپور فعلا به مرحله «تکفیر» نرسیده است.
یکی از اعضای کابینه نیز اخیرا در یک محفل خصوصی از تغییر رفتار پزشکیان اظهار تاسف کرده و گفته است که این مساله را با خود وی در میان گذاشته است. به نظر می رسد،یک نگرش جدید در میان دولتمردان و سیاسیون کشور نسبت به پزشکیان در حال شکل گیری است.
اما از نظر بسیاری دیگر از ناظران، مهمترین ایراد وارده بر کسانی از جمله پزشکیان (که انتظار رفتار منطقی از آنان می رود) این است که در مقاطع حساس و بحرانی، به جای آنکه به عنوان بزرگان و عقلای قوم، در پی راه حل و چاره جویی باشند، خود تبدیل به «بخشی از مساله» می شوند.
از این منظر کسانی مانند پزشکیان با نشستن بر گسلهای قومی قصد دارند از این نمد،کلاهی برای خود بدوزند. تلاش برای تاسیس یک فراکسیون ضدایرانی در مجلس شورای اسلامی و انحراف وظایف دستگاه قانونگذاری کشور، یکی از این «کلاهها» است.
تاکیدات هیستریک و عصبی بر مسائلی مانند تدریس زبان محلی(که در حال حل شدن است) این سوال را به ذهن متبادر میسازد که آیا منطقه و کشور مشکل دیگری ندارد؟
برخی بر این باور اند که با آغاز تدریس زبان محلی در دانشگاه و در آینده نزدیک در مدارس، افرادی مانند پزشکیان، «بهانه»ای برای غر زدن نخواهند داشت، و کسانی مانند قاضیپور و پزشکیان از طریق راهاندازی یک «فراکسیون قومی» به دنبال محملی جدید برای زیاده خواهی های خود هستند.
در نهایت باید گفت، مشی جدید پزشکیان نه عقلانی است، نه با سنت اصلاح طلبی همخوانی دارد و نه نسبتی با «اعتدال» از همین رو است که یک گسست مهم برای دموکراسی خواهی و اصلاح طلبی در رفتار و گفتار پزشکیان قابل مشاهده که در صورت تداوم احتمالا در آینده نزدیک حداقل وی را به عنصری غیرقابل اعتماد تبدیل خواهد کرد.