
نسخه ای از داستان رستم و سهراب که به گویش ترکی در قفقاز (جمهوری باکو) و در سال 1906 میلادی منتشر شده است. این اثر هم اکنون در موزه آکادمی ملی باکو نگهداری می شود.
گذشته از اهمیت تاریخی شاهنامه فردوسی در جمهوری باکو و نفوذ داستانها، نامها و فرهنگ شاهنامه در این خطه از ایران فرهنگی، نام جغرافیایی استفاده شده بر روی کتابچه نیز قابل تامل است.
همانطور که میدانیم، نام آذربایجان برای شمال رود ارس، یک ابداع جدید بود که به ابتکار حزب مساوات و تحریک کمیته اتحاد و ترقی در 1918 انجام شد. این ابداع ریشه ای در تاریخ ندارد و هیچ یک از متون تاریخی چنین تداولی را تایید نمیکنند.
پیش از این، منطقه مسلمان نشین شمال ارس با نامهایی چون آلبانیای قفقاز، آران، ولایت گنجه و شروان و… نامیده میشد. روسها این منطقه را «ماوراء قفقاز» می نامیدند. یعنی ناحیه ای که در جنوب کوههای قفقاز قرار دارد و امروزه و شامل گرجستان، ارمنستان و جمهوری باکو می شود.
امریکایی ها از این منطقه با عنوان «قفقاز جنوبی» یاد میکنند که چندان خوشایند روسها نیست. زیرا شمال قفقاز در حاکمیت فدراسیون روسیه قرار دارد و اصطلاح شمالی و جنوبی از نظر آنها نوعی کنایه محسوب می شود.
معادل روسی ماوراءقفقاز، «زا قافقاز» است که بر روی کتابچ ترجمه رستم و سهراب نقش بسته است. درچ چنین عبارتی بدان معنا است که ناشر این اثر در سال 1906 منطقه خود (باکو) را با نام کلان «زاقفقاز» می شناخت نه «جمهوری آذربایجان».
پس از سقوط حکومت مستعجل مساواتیها تمام جماهیر ماوراء قفقاز لغو شده و سه ناحیه آران و شروان، گرجستان و ارمنستان با عنوان کلی فدراسیون «زاقافقاز» در تقسیمات کشوری شوروی ادغام شدند.
احیا دوباره این جمهوری به ویژه با نام جمهوری آذربایجان در اواخر دهه 1930 میلادی و دوره استالین صورت گرفت.