خبرنگار شفقنا:دکتر مراد کاویانی راد، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه خوارزمی شرایط موجود را بیانگر حرکت آب در خاورمیانه به سمت تنش و ترکیه را اصلی ترین کشوری می داند که نقش موثری در بی ثبات سازی امنیت زیست محیطی منطقه داشته است و می گوید که در آینده شاهد تشدید اختلاف بین سوریه، عراق و ترکیه خواهیم بود. او امنیت زیست محیطی ایران را نیز تحت تأثیر چنین مناسبات هیدروپلتیکی، با آسیب بیشتری رو به رو می بیند.
او با اشاره بر اینکه در آینده پساداعش، کردستان عراق نقش بسیار جدی در تشدید فشار به نواحی هم سنی و هم شیعه نشین خواهد داشت، بیان می کند: این موضوع در نهایت نیز به تشدید ناامنی زیست محیطی در ایران می انجامد.
به اعتقاد کاویانی راد، باید به سمت یک پیمان منطقه ای پیش رویم که کشورهای عربستان، سوریه، عراق و ترکیه در آن فعال باشند.
با دکتر کاویانی راد، درباره تأثیر تحولات هیدروپلیتیک کشورهای پیرامونی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و سیاست خارجی دهه آینده ایران با توجه به وضعیت آب به گفت وگو پرداخته است.
*اینکه گفته می شود بحران آب، بزرگترین چالش چند دهه آینده خاورمیانه است به چه معناست؟ یعنی در آینده نزدیک با جمعیتی روبه رو هستیم که نمی توانیم نیازهای آبی شان را تأمین کنیم یا شاهد کشورهایی هستیم که برای آب خواهند جنگید؟
کاویانی راد: به طور مشخص از دهه ۱۹۸۰ بحث محیط زیست وارد مباحث امنیتی شد یعنی کارشناسان حوزه امنیت پذیرفتند که محیط زیست، این قابلیت و این مشخصه را دارد که به عنوان یکی از ابعاد امنیت ملی مورد بررسی قرار بگیرد. دلیل آن هم این بود که محیط زیست در قالب دو مسأله تهدیدات زیست محیطی و تخریب محیط زیست، زمینه کشمکش بین کشورها و حتی واحدهای فرو ملی را فراهم می کرد و به نوعی ثبات و امنیت این جوامع را به خطر می انداخت، بنابراین این توانایی را داشت که در قالب یکی از مسایل مهم امنیت ملی کشورها مورد توجه قرار بگیرد. علاوه بر آن رویکرد توسعه ای حکومت ها، افزایش میزان مصرف آب، افزایش جمعیت شهرنشین، همه این موارد، مستلزم بهره مندی از منابع آبی است. طبیعی است که در بسیاری از جوامع، آب به اندازه برنامه ها و رویکرد حاکمیت ها وجود ندارد. از طرف دیگر هم تجربه نشان داده است که هر گاه آن بنیادهای زیستی و توسعه ای که در پیوند با طبیعت قرار دارند، به اندازه کافی وجود نداشته باشد، زمینه برای بروز تنش فراهم می شود. این مسایل از مدت ها قبل وجود داشت، اما کمتر مبحث محیط زیست را به عنوان یک مبحث امنیتی پذیرفته بودند. وقتی از محیط زیست صحبت می شود، طیف بسیار گسترده ای از آلودگی هوا تا فرسایش خاک و … را در بر می گیرد و همه آن موارد به نوعی محیط زیست را در قالب ادبیات امنیت ملی قرار می دهند. بر این اساس امنیت زیست محیطی از دهه ۸۰ بیشتر مورد توجه قرار گرفت و هر چه زمان پیش رفت، به واسطه کاهش منابع زیست محیطی، میزان تنش نیز افزایش پیدا کرد و آب به طور مشخص در این حوزه قرار می گیرد. آب این مشخصه را دارد که به عنوان یک مسأله امنیت ملی در چارچوب مباحث امنیتی کشورها قرار بگیرد.
طبیعتاً در کشورهایی که میزان بارش، اندک است و میزان مصرف بر میزان آب موجود پیشی گرفته است، شاهد بروز تنش خواهیم بود. خاورمیانه به طور مشخص از مناطقی در جهان است که بخش عمده آن روی کمربند خشک دنیا قرار دارد پس میزان بارش در آن اندک است. همین میزان بارش اندک در خاورمیانه نیز -دست کم در این چند دهه اخیر- تحت تأثیر عوامل مختلفی به سمت نوعی بحران زایی پیش رفته است. بحران زایی آن به این دلیل است که دست کم در مقیاس جهانی، شاهد تغییرات اقلیمی هستیم؛ تغییرات اقلیمی نیز تغییر الگوی بارش را نتیجه می دهند که خود باعث کاهش میزان بارش در مناطقی شد که پیش از این نیز میزان بارش کم بود. علاوه بر آن تغییر اقلیم باعث شده است در بسیاری از این مناطق که پیش از این بارش برف داشتیم، میزان بارش برف یا حداقل، بارش جامد کاهش پیدا کند و به سمت باران پیش برود. این امر نیز موجب شده است آن ذخایر آبی که پیش از این می توانستند بسیاری از رودها را دائمی نگه دارند، از بین بروند و در نتیجه بسیاری از رودهای این کشورها امروزه به سمت فصلی شدن پیش رفته اند. به واسطه افزایش مصرف، میزان آب های زیرزمینی کاهش پیدا کرده و همه این مسایل به نوعی در خلق بحران امنیت ملی در این کشورها اثرگذار بوده است و آب هم به عنوان یک مسأله امنیتی، از این به بعد در تحولات خاورمیانه نقش بسیار جدی تری خواهد داشت. شرایط موجود نشان می دهد که آب در خاورمیانه از این به بعد به سمت تنش خواهد رفت.
به طور مشخص در رشته جغرافیای سیاسی یا ژئوپلیتیک برای امنیت آبی از واژه «هیدروپلیتیک» استفاده می کنند. بر این اساس هرگاه آب به مباحث سیاسی و امنیتی ورود یافت و در قالب مناسبات قدرت، نقش آفرین شد، تحت عنوان هیدروپلتیک از آن یاد می کنیم و امروزه آب در خاورمیانه چنین مشخصه ای دارد. البته هیدروپلیتیک الزاماً ناظر بر تنش های آبی بین کشورهای جهان نیست چون خود، به نوعی از منظر تبارشناسی رشته ای زیرمجموعه ژئوپلیتیک و ژئوپلیتیک هم ناظر بر مناسبات قدرت است که این مناسبات قدرت از همزیستی، همکاری، تنش، کشمکش و کشاکش تا جنگ کشیده می شود. بر این اساس هیدروپلیتیک هم مباحث ناظر بر تنش آبی را مورد مطالعه قرار می دهد و هم به نوعی مباحثی را که در پیوند با همزیستی و تعامل با کشورها بر سر منابع آب مشترک است. مشاهده می شود که هیدروپلیتیک، حداقل در نگاه رسانه ها ناظر بر مباحث تنش است، اما واقعاً اینطور نیست؛ رویکردهای هیدروپلیتیک این توانایی را نیز دارند که بتوانند در تولید ادبیاتی به کار روند که بتوانند به همزیستی این کشورها کمک کند. تحولاتی هم که در خاورمیانه به آن اشاره کردید، به نوعی ناظر بر تحولاتی که اشاره کردم، هستند.
*با این تفاسیر، این تصور را تأیید می کنید که جنگ های آینده خاورمیانه بر سر آب است؟
کاویانی راد: اگر در این بحث به جنوب غرب آسیا بپردازیم که ایران هم کشوری در این منطقه است، بله! می توان پذیرفت که یکی از عوامل موثری است که می تواند از این به بعد در تنش آفرینی در مناسبات بین کشورها موثر واقع شود. آب تا حدی مهم است که حداقل از سده حاضر یعنی سده بیست و یکم به عنوان سده هیدروپلتیک یاد می کنند یعنی سده ای است که بخش عمده ای از رویکرد توسعه ای و امنیتی کشورها در پیوند با آب، تعریف و عملیاتی می شود.
*حتی فکر کردن به جنگیدن برای آب، جوامع را دچار وحشت می کند…
کاویانی راد: همین طور است.
*آیا پرداختن به این موضوعات و تکرار این مسایل، امنیت روانی مردم را با مخاطره مواجه نمی کند و موجب افزایش موج مهاجرت از منطقه نخواهد شد؟
کاویانی راد: در صحبت از امنیت، دو حالت آن دارای اهمیت است؛ مهم تر از خود بعد امنیت، احساس امنیت است. در شهری مثل تهران شاید بیشترین بزهکاری ها در حال رخ دادن است، اما واقعاً در ذهن شهروندان تهرانی این وجود ندارد که تهران، شهر ناامنی است. اگر میزان بزهکاری ها و جرایمی که در شهر تهران اتفاق می افتد را با کوچکترین شهرهای مرزی مان مقایسه کنیم، اصلاً قابل مقایسه نیستند بنابراین احساس امنیت در بسیاری از موارد از داشتن خود امنیت مهم تر است. واقعیت این است که آن دسته از مباحث ناظر بر درگیری و تنش در این موضوع، بسامد رسانه ای بیشتری داشته و ناظر بر این بوده است که منابع آب از این به بعد تنش زا خواهند بود، اما کم نیستند کشورهایی که با یک رویکرد توافقی به این نتیجه رسیده اند که منابع آب را به صورت منصفانه بین خود تقسیم کنند. در عین حال در مناطقی که حکومت ها این را نپذیرفتند که کشورهای فرودست هم محق هستند که از این آب استفاده کنند، معمولاً تنش آبی بیشتر است. طبیعتاً در منطقه خاورمیانه که میزان بارش اندک است و مناسبات خارجی کشورها نیز تعاملی نیست، آن بعد تنش آفرینی آب بیشتر نمود داشته است.
*طبق گفته هایتان ایران در خاورمیانه ای است که به دلایل مختلف، بعد تنش آفرینی آب بیشتر نمود داشته است. از سوی دیگر در مقاله ای مطرح کرده بودید که در آینده، هیدروپلیتیک، شالوده سیاست خارجی ایران خواهد بود. بر این اساس سیاست خارجه ایران طی یک دهه آینده را چطور می بینید؟ بر مبنای هیدروپلیتیک روابط ایران با کشورهای همسایه چگونه تنظیم خواهد شد و فکر می کنید چه تغییراتی در رفتار ایران با همسایگانش شاهد خواهیم بود؟
کاویانی راد: به طور مشخص می توان به برنامه ششم توسعه اقتصاد کشور اشاره کرد؛ تقریباً به باور همه کارشناسان، برنامه ششم توسعه اقتصادی کشور، ماهیتی اکولوژیک دارد و به نوعی می توان گفت که آب در آن نمود فراوان و جایگاه بسیار بالایی دارد. این موضوع ناظر بر آن است که کشور ما از نظر منابع آبی در شرایط بسیار حساسی به سر می برد. در ایران، بخش عمده ای از منابع آب های زیرزمینی پایان یافته است. از طرف دیگر امنیت آبی برخی از شهرهای ما در نواحی مناطق مرکزی نیز در پیوند با کشورهای همسایه قرار گرفته است. پیش از این گفت وگویی در مورد شهر مشهد داشتیم؛ شهر مشهد یکی از کلان شهرهای کشور و شهری مهاجرپذیر است و در سال بیش از ۱۲ میلیون زایر دارد که بخش عمده ای از منابع آب های زیرزمینی آن تمام شده است و به همین دلیل برای تأمین آب شهر مشهد، سد دوستی زده شد. آب سد دوستی از افغانستان تأمین می شود و افغانستان هم کشوری است که ثبات و امنیت لازم را ندارد. از طرف دیگر افغان ها حداقل در طول تجربه چند دهه اخیر، آن بخش از رویکرد سیاست خارجی ایران که معطوف به مقوله آب بوده است را در عمل، بی پاسخ گذاشته اند. به همین خاطر به نظر می رسد که مشهد در آینده نه چندان دور گروگان حکومت های بی ثبات افغانستان خواهد بود. این اتفاق در غرب ایران هم در حال رخ دادن است، به نوعی که حداقل استان خوزستان در طول یک دهه اخیر، بسامد رسانه ای بسیار بالایی در حوزه مسایل زیست محیطی داشته است. کشور ترکیه به واسطه رویکردهای توسعه ای شان ورودی آب دجله و فرات را به سمت عراق و ترکیه به شدت کاهش داده است. این دو رود در نهایت در شهری به نام قُرنه در جنوب بصره به هم می پیوندند، کارون ایران هم به آنها متصل می شود و در نهایت در قالب اروند رود به خلیج فارس می رسند. این کاهش سهم کشورهای سوریه و عراق باعث شده که میزان ورودی آب به اروند رود، کاهش پیدا کند. از طرف دیگر بسیاری از سرشاخه های کارون هم که در داخل کشور وجود داشتند یا سد و بند زده شده یا به مناطق داخلی کشور انتقال پیدا کرده اند و باز هم میزان ورودی آب به اروند رود کاهش پیدا کرده است. در نتیجه میزان ورودی آب شور خلیج فارس به سمت کارون پیشروی کرده و کشاورزی آنها به شدت تحت تأثیر مقوله شور شدن آب قرار می گیرد و این در آینده تشدید خواهد شد. وقتی در موضوع آب بحث می شود، همه به یاد هیرمند و مشهد می افتیم، اما از این به بعد استان خوزستان هم بیشتر در معرض تهدیدات زیست محیطی قرار خواهد داشت. این مساله به نوعی ناظر بر رویکرد غیرمنصفانه حکومت های ترکیه است که میزان آب ورودی را به دو کشور کاهش داده اند. از طرف دیگر خود آن دو کشور هم سدهای مختلف را روی این رودها زده اند و در نهایت مشکلات زیست محیطی را برای خوزستان افزایش داده اند.
*این سد زدن ها نقض پیمان ۱۹۷۵ الجزایر نیست؟
کاویانی راد: از زمانی که این قرارداد بسته شد تا امروز، -چه در دوره بعثی ها چه در دوره پسا بعثی ها- عراقی ها واقعا تمایل به این نداشتند که قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر مبنای مناسبات ایران با آنجا قرار بگیرد و زمانی که با دیپلمات ها و مسوولان ایرانی برخورد می کنند، بارها نارضایتی خود را اعلام کرده اند که ما حاضر به پذیرش مفاد آن نیستیم. هر چند آن موقع عراق پذیرفته است و به عنوان یک سند بین المللی روی آن حساب کرده اند، اما عراقی ها بارها آن را نقض کرده اند.
*به مشهد و خوزستان به عنوان مناطقی که درگیری های آبی دارند یا خواهند داشت، اشاره کردید. در دهه آینده دیگر چه شهرهایی در کشورمان به عنوان کانون بحران آبی قابل توجه بیشتری خواهند بود و چه تأثیری بر روابط ایران با همسایگان درگیر در موضوع خواهد داشت؟
کاویانی راد: در حوزه داخلی تقریباً می توان گفت که کل کشورمان به جز شمال کشور کانون بحران ها و چالش های هیدروپلیتیک خواهند بود، اما چون بحث ما عمدتاً درباره مناسبات با کشورهای همسایه است، به این موضوع می پردازیم که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در شرق ایران، بخش عمده ای از آب سکونت گاه های شهرهای مرزی از افغانستان سرچشمه می گیرند. بخش عمده ای از جمعیت افغانستان، کشاورز و دامدار هستند و برای توسعه نیاز دارند که این منابع آبی را کنترل کنند. بسیاری از این منابع آبی پیش از این به سمت ایران می آمد و شهرهای مرزی ما از این آب ها استفاده می کردند. به طور مشخص سیستان که میزان بارش کمی دارد و عمده منابع آبی اش از طریق هیرمند تأمین می شد، اما افغان ها با ایجاد دو سد بزرگ تقریباً مانع از جریان آب به سمت ایران شدند. جالب اینجاست که ما با افغان ها قرارداد و تفاهم نامه داشتیم که افغان ها در قالب آن موظف بودند اجازه دهند بخشی از آب به عنوان حق آبه ایران به سمت هیرمند بیاید، اما افغان ها به دفعات و بارها به بهانه های مختلف این آب را قطع کردند که بر فرض میزان بارش کم شده و حتی میزان آب موجود هم تکافوی آن نیازمندی خودمان را نمی دهد بنابراین افزون بر آن نیاز نداریم که بخواهیم راه آن را به ایران باز بگذاریم. همین موضوع، عملاً امنیت شرق کشور ما را به شدت خدشه پذیر کرد، شمار کلانی از جمعیت این منطقه به داخل کشور کوچ کردند و اساساً بنیادهای معیشتی مردم به هم ریخت. به همین دلیل در آنجا شاهد انواع و اقسام جرایم و بزهکاری هایی هستیم که عمدتاً ناشی از این است که زمینه های اشتغال در آن استان وجود ندارد. حتی آبی که بتواند نیازمندی های مردم را تأمین کند، آنجا وجود ندارد، در نتیجه شاهد مهاجرت و اعتراضات پیاپی چند دهه ای نمایندگان آن بخش ها در مجلس هستیم در مخاطب قرار دادن سیاست خارجی و وزارت خارجه کشور که تلاش کنید تا این آب دوباره تأمین شود. وزارت خارجه ما هم در دوره های مختلف واقعاً تلاش کرده است که آب این منطقه را تأمین کند، اما واقعیت این است که افغان ها اهمیت چندانی نداده اند. به نوعی در فرهنگ ما هیرمند ناظر بر این است که خیلی نمی توان به کشورهایی که تأمین کننده آب شهرهای مرزی ما هستند، امیدوار باشیم. این موضوع در مشهد ما هم اتفاق افتاده است زیرا منابع آبی لازم را برای تأمین آن جمعیت ندارد. در نتیجه دولت ناگزیر شد با همکاری کشور ترکمنستان، سدی به نام سد دوستی بر روی هریرود احداث کند، اما امسال شاهد بودیم که افغان ها به کمک هندی ها در استان هرات بر روی هریرود، سدی به نام سد سلما زدند که این سد سلما عملاً مانع از جریان آب به سمت سد دوستی و تأمین آب شهر مشهد خواهد شد. شهر مشهد گاه تا ۷۰ درصد منابع تأمین کننده آبی خود را از سد دوستی می گیرد پس اگر از این به بعد آبی به سمت سد دوستی جریان نداشته باشد، امنیت آبی این بخش از کشور هم تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. علاوه بر آن برخلاف هیرمند که ما با افغان ها تفاهم نامه داشتیم و آب به سمت کشور ما می آمد، بر سر هریرود و سد دوستی هیچ قراردادی نداریم. وزارت خارجه ایران پیگیری های مختلفی در این مورد کرده است. در دیدارهای رهبری و رییس جمهوری با مقامات افغان نیز بارها این امر مورد تأکید قرار گرفته است، اما واقعیت این است که افغان ها چندان توجه نکردند و به کار خود ادامه دادند. به همین دلیل واقعا این دغدغه هم در ذهن مسوولان استانی خراسان رضوی و همینطور میان مسوولان کشوری وجود دارد که از این به بعد امنیت آبی شهر مشهد به شدت در پیوند با رویکرد توسعه حکومت افغانستان خواهد بود. افغان ها که تا امروز جواب مشخصی نداده اند و حداقل مدعی هستند آب ها داخلی هستند و آنها حق دارند از آب های داخلی خود استفاده کنند چون آب در اختیار آنهاست و مربوط به آنها می شود. بر این اساس معتقدند که ایرانی ها هیچ حق آبه ای ندارند که ما بخواهیم این آب را به آنها بدهیم و مقامات آنها نیز بارها این موضوع را اعلام کرده اند. این ظن می رود که طی دو سه سال آینده امنیت آبی شهر مشهد خدشه پذیر شود. در غرب کشور همین وضعیت را داریم و در این باره به طور مشخص می توان از استان خوزستان یاد کرد. کاهش آب ورودی به دجله و فرات، زمینه را فراهم کرده است که آب شور شود و آب شور بیشتری به سمت اروند رود جریان یابد. در نتیجه عملاً کشاورزی این منطقه در معرض نابودی قرار گرفته است. با توجه به احداث سد های مختلفی که در ترکیه و سوریه و عراق زده شده است، در آینده این وضعیت هم تشدید خواهد شد.
*تجربه هیرمند و قرارداد ۱۹۷۵ نشان می دهد که از نظر حقوقی دست کشورهایی که سرچشمه آب در آنجا قرار دارد، حتی با وجود تفاهم نامه هایی بر لزوم دادن حق آبه ایران، باز است برای بستن راه آب برای ورود به کشور فرودست. درست است؟
کاویانی راد: می توان گفت که این کار را انجام می دهند. مشکلی که ما داریم، این است که وزارت خارجه و وزارت نیروی کشور ما در قالب توافقی نانوشته، درونشان توافق کرده اند به آن دسته از رودهای مرزی که می توانند منشأ تنش بین دو کشور باشند، حداقل از بعد رسانه ای، کمتر پرداخته شود. من نه دیپلمات هستم و نه دغدغه آنها را دارم، آنچه برای من مهم است، دغدغه امنیت ملی کشوری است که در آن زندگی می کنم، اما بر اساس اطلاعات موجود، بصره شهری است که عراقی ها دهها سال است که مشکل تأمین آب شرب آن را داشته اند. شهر بصره هم به شط العرب نزدیک است بنابراین عراقی ها ناگزیرند تلاش کنند آب یکی از استراتژیک ترین و راهبردی ترین شهرهایشان تأمین شود. امروز هم عراقی ها در حال ساخت چنین سدی هستند که نتیجه آن تشدید کاهش میزان آب ورودی به سمت اروند رود خواهد بود. در نتیجه آسیب پذیری بیشتر خوزستان یا کشاورزی خوزستان در قالب تحولاتی است که در منطقه در حوزه آب در حال رخ دادن است.
*اگر اصطلاحی که برای مشهد استفاده کردید یعنی گروگان افغانستان بودن را به خوزستان نیز تعمیم دهیم و بگوییم که …
کاویانی راد: آن اصطلاح برای خراسان و افغانستان گفته شد و برای عراق نمی توان از آن استفاده کرد چون خود عراق، گروگان ترکیه است. بخشی از آب خود عراق نیز گروگان سوریه است و هرچه آب به سمت پایین می آید، از میزانش کاسته می شود. به همین دلیل نمی توان در این حوزه از واژه گروگان استفاده کرد.
*به این موضوع نپرداختید که بحث هیدروپلیتیک و به ویژه مسایلی که در خراسان و خوزستان با آنها مواجه خواهیم بود، چه تأثیری بر سیاست خارجی دهه آینده ایران خواهد داشت و چه تغییراتی در مناسبات ایران با کشورهای همسایه اش ایجاد خواهد کرد.
کاویانی راد: بحثی تحت عنوان دیپلماسی زیست محیطی مطرح است. به طور مشخص از زمان آقای تورگت اوزال، ترکیه در اواخر دهه ۸۰ رویکرد اقتصادی نویی را در پیش گرفت. در دوره ایشان طرح های متعددی مطرح شد. طرح «گاپ» یا «پروژه توسعه جنوب شرق ترکیه» از موثرترین طرح ها بود که ناظر بر کنترل منابع آبی این کشور برای توسعه شرق این کشور بود. جنوب شرق ترکیه، زمین های مساعدی برای کشاورزی دارد؛ عمدتاً هم کردنشین و فقیر است و میزان مهاجرت آن نیز بالاست و سالهاست که جنگ بین حزب کارگران کردستان ترکیه و ارتش این کشور برقرار است. براساس رویکردهای توسعه ای باور بر این است که به هر میزان یک منطقه توسعه یافته تر باشد، امنیت بیشتری خواهد داشت. دولت ترکیه با توجه به رویکردی اقتصادی که در پیش گرفته بود، تلاش کرده بود که این منطقه جنوب شرق کشور را به توسعه برساند، ایجاد اشتغال کند و به نوعی هم به تجارت آب رو بیاورد. همه این اقدامات انجام شد. نتیجه آن هم این بود که سد آتاتورک را تقریباً در حوزه آبریز فرات ساختندو در نتیجه میزان آب ورودی به سوریه و عراق کاسته شد. با کاسته شدن میزان آب، مناطق جنوبی عراق که ما تحت عنوان بین النهرین از آن یاد می کنیم و سابقه تمدنی بسیار درخشانی دارد، عمدتاً خشک شدند. نتیجه این شد که بیش از شش میلیون هکتار از کشتزارهای عراق و سوریه نابود شدند و نم خاک گرفته شد. از آنجایی که بادهایی که در این منطقه وجود دارد، جهت گیری شرقی غربی دارد یعنی به سمت ایران می آید، زمینه برای پیدایش کانون های ریزگرد شکل گرفت. نتیجه این شد که در طول ۱۵ سال اخیر با توجه به کاهش نم خاک و کاهش میزان آب دریافتی عراقی ها از فرات، ایران شاهد پیدایش این کانون های ریزگردساز است به گونه ای که امروزه ریزگردهایی که در عراق وجود دارد، حداقل ۲۵ استان ما را درگیر خود کرده اند. این ریزگردها با شروع فصل گرما در ایران از غرب کشور شروع می شوند و بقیه کشور را هم پوشش می دهند. حال اینکه طی این مدت دولت یا اساساً دیپلماسی زیست محیطی ما چه کارهایی انجام داده است. ایران در این بحث با مسایل مختلفی درگیر بود. دولت ها سعی کردند با مقامات عراقی صحبت کنند که کانون های ریزگرد را کنترل کنند، اما واقعیت این بود که عراق هشت سال با ایران جنگیده بود، چندین سال تحت تأثیر تحریم های بین المللی بود، بسیاری از زیرساخت هایش از بین رفته بود و بعد از سقوط حزب بعث و صدام نیز شاهد یک نوع بی ثباتی فراگیر در این کشور بودیم یعنی اساساً برای عراق، داشتن امنیت بسیار موثرتر از مسایل زیست محیطی بود. بر این اساس اولویت اول عراقی ها حفظ امنیت و ثبات کشور بود و مسایل زیست محیطی برای عراق به شدت بحران زده، فرع بر امنیت است. به همین دلیل سیاست خارجی ما نتوانست آن موفقیت لازم را برای تشویق، ترغیب و واداشتن مسوولان عراقی به کنترل کانون های ریزگردش کند. صرفا عراق نیست که این اتفاق در آن رخ داده است؛ ما باید به سمت یک سازه ژئوپلتیک و یک پیمان منطقه ای پیش رویم که کشورهای عربستان، سوریه، عراق و ترکیه در آن فعال باشند و بدون حضور هر کدام از این کشورها چنین پیمانی ناکام و ناموفق خواهد بود. حداقل در بعد نظری همه این کشورها همراهی نشان می دهند، اما در حوزه عملی که قرار می گیریم، ترکیه همراهی چندانی نشان نمی دهد، در حالی که اصلی ترین کشوری است که نقش موثری در بی ثبات سازی امنیت زیست محیطی منطقه داشته است. دولت ترکیه بارها اعلام کرده است که «ما به دنبال این هستیم که کشورها امنیت و ثبات داشته باشند و نمی خواهیم از آب به عنوان یک اهرم استفاده کنیم» اما واقعیت این است که در عمل این کار را انجام دادند و حاضر نشدند حق آبه کشورهای فرودست را بپذیرند. به همین دلیل در آینده هم ما شاهد تشدید اختلاف بین سوریه، عراق و ترکیه خواهیم بود. از طرفی دیگر هم با توجه به افزایش نیاز آبی این کشورها در آینده، میزان ورودی آب هم کاهش پیدا خواهد کرد و امنیت زیست محیطی ایران هم تحت تأثیر چنین مناسبات هیدروپلتیکی، آسیب بیشتری خواهد دید.
*ایران در مواجهه با این مشکلات آبی وابسته به کشورهای همسابه چه سیاست هایی را می تواند در پیش بگیرد؟
کاویانی راد: سیاست خارجی هر کشوری در راستای تأمین منافع و مصالح کشور در پیوند با دیگر کشورهاست بنابراین سیاست خارجی ما به نوعی از این به بعد در پیوند با آب تعریف خواهد شد؛ حداقل در بخش جنوب غرب آسیا که دو رود بزرگ دجله و فرات در آن جاری هستند. این سیاست خارجی باید چند برنامه را در پیش بگیرد. یک اینکه در مقیاس جهانی آگاهی سازی کند که چگونه رویکردهای توسعه ای کشور ترکیه منجر به این شده است که امنیت در خاورمیانه بی ثبات شود. نگوییم همه، اما یکی از عوامل موثر در بحران سوریه این بود که این کشور با خشکسالی مواجه شد و کشاورزان، آب کافی برای کشاورزی نداشتند. نتیجه اینکه بسیاری از کشاورزان فقیر به حومه شهرهای بزرگی مثل حلب و جاهای دیگر کشیده شدند و در این مناطق، زمینه برای آشوب های اجتماعی بسیار ساده تر فراهم بود. در نهایت شاهد این وضعیت بودیم که در کشور سوریه این اتفاق افتاد. بحران در کشور سوریه نماند و تقریباً کل منطقه را تحت تأثیر خود قرار داد؛ به نحوی که امروز بخش عمده ای از بی ثباتی هایی که در کشور ترکیه وجود دارد، به نوعی در پیوند با همین اتفاقاتی است که در سوریه رخ داد. توسعه کشور ترکیه نباید با بی ثبات کردن کشورهای منطقه همراه شود. در آینده ایران نیز درگیر این خواهد بود، گرچه آسیب پذیری ما کمتر است، اما ما هم آسیب پذیر خواهیم بود و این آسیب پذیری در آینده افزایش پیدا خواهد کرد. رویکرد سیاست خارجی باید به این سمت باشد که در کشورهای مختلف دنیا تبلیغات خوبی را جا انداخت که به کشور ترکیه فشار وارد کنند تا حق آبه کشورهای فرودست را بپذیرد. بخش عمده ای از نابود شدن هورالعظیم بین ایران و عراق ناشی از سیاست های ترکیه و بخشی نیز از سیاست داخلی خود ما بوده است. امروز ترکیه غیر از سد آتاتورک تا سال ۲۰۱۹ -دو سه سال دیگر- سد ایلیسو را هم راه اندازی خواهد کرد که بر روی دجله قرار دارد. آتاتورک برروی فرات بود، اما ایلیسو بر روی دجله است و این منجر خواهد شد که زیست بوم بخش عمده ای از هورالعظیم نابود شود؛ منطقه ای که زیست و معیشت بخش عمده ای از جمعیت آن در پیوند با زیست بوم آنجا قرار دارد. به نظر می رسد اگر سد ایلیسو راه اندازی شود، قطعا این منطقه خشک خواهد شد و آب های ورودی ایران نمی تواند جوابگوی حجم عظیم نیاز آبی هورالعظیم باشد.
ترکیه باید این واقعیت را بپذیرد که کشورهای فرودست رود حق برخورداری از آب را دارند. هر گونه بی ثباتی و ناامنی در کشورهای فرودست یا پایین دست رود مثل عراق و سوریه در نهایت به بی ثباتی خود ترکیه خواهد انجامید. امروزه امنیت، ماهیت جهانی به خود گرفته است و این گونه نیست که اگر کشوری مثل ترکیه امنیت و ثبات داشته باشد و کشورهای پیرامونی نداشته باشند، ترکیه امنیت و ثبات خواهد داشت. حداقل تجربه ۵ سال اخیر این را به کشور ترکیه ثابت کرده است که نمی توانند با آب ها و رودهایی که ماهیت بین المللی دارند، هر گونه که می خواهند و مثل آب های داخلی خود برخورد کنند. این موضوع در نهایت باعث می شود که کشور خود آنها نیز ناامن جلوه کند و اگر این تداوم داشته باشد، در نهایت به ضرر خود ترکیه تمام خواهد شد. موارد مورد اشاره عمدتاً ناظر بر نقش ترکیه بود، اما در عرصه عراق که همسایه دیوار به دیوار ماست نیز مسایلی مطرح است. در آینده عراق پساداعش که به نظر نمی رسد رسیدن به آن چندان هم طولانی مدت باشد، کردستان عراق با توجه به منابع نفتی که در اختیار دارد و توانسته است امنیت و ثبات بیشتری نسبت به دیگر نواحی عراق داشته باشد، تلاش خواهد کرد رویکردهای توسعه ای را در پیش بگیرد. بخش عمده ای از میزان بارش عراق نیز در نواحی کردنشین اتفاق می افتد و جزو مناطق کوهستانی است. با توجه به انگیزه ای هم که برای استقلال دارند، تلاش خواهند کرد از این آب به عنوان یک ابزار هیدروپلتیک جهت وادار کردن فشار به حکومت مرکزی استفاده کنند. اگر تا به حال هم استفاده نکرده اند به این دلایل بوده است که یک، زیرساخت های لازم را نداشتند و دو اینکه درگیر مسایل امنیتی به ویژه بودند. بر این اساس در آینده پساداعش کردستان عراق نقش بسیار جدی در تشدید فشار به نواحی هم سنی و هم شیعه نشین خواهد داست و هم در نهایت به تشدید ناامنی زیست محیطی در ایران می انجامد.
*آقای دکتر در حال حاضر ذخایر آبی ایران از نظر ژئوپلتیکی در چه وضعیتی قرار دارند و شما به عنوان یک کارشناس ژئوپلیتیک چه پیشنهادی برای پیشگیری از آسیب هایی می کنید که ممکن است این مشکلات آبی برای ما به دنبال داشته باشد؟
کاویانی راد: این که مطرح می کنم، خیلی از زمانش گذشته است، اما ما چاره ای نداریم که رویکردهای موجود را نسبت به مسأله تغییر دهیم. یکی از موثرترین عواملی که باید به آن پرداخت، افزایش سطح سواد زیست محیطی جامعه است. به نوعی باید تلاش کرد که سطح سواد و آگاهی و دغدغه جامعه را نسبت به این موضوع افزایش داد که کشور ما از نظر منابع آبی وضعیت خوبی ندارد. در این مورد باید جامعه را حساس کرد و این کار رسانه هاست.
واقعیت این است که از این پس شاهد افزایش تنش های آبی در کشور خواهیم بود. بر اساس آمارهایی که خود وزارت نیرو ارائه داده است، نزدیک به ۹۱ درصد منابع آبی ایران صرف بخش کشاورزی می شود. بخش عظیمی نیز در این بخش، پرت آب داریم. این پرت آب طبیعتاً برای کشوری مثل ما خوب نیست و باید تلاش کرد که مدیریت ناکارآمد موجود اصلاح شود. تداوم وضعیت موجود به معنای تسریع حرکت کشور به سمت بحران است بنابراین رویکردهای موجود باید تغییر کند، میزان مصرف آب در بخش کشاورزی کاهش پیدا کند و چاره دیگری نداریم. حتی چاه های عمیق غیرقانونی که در یک دهه اخیر مجوز گرفته اند، باید مورد بازنگری قرار بگیرند و با آنها مبارزه شود. اگر این کار را انجام ندهیم، ایران به سمت بحران پیش خواهد رفت؛ امروز در آستانه بحران قرار داریم و چاره ای غیر از این نداریم.
*در شرایطی که ایران کشوری دارای ظرفیت کویری شدن است، چه کاری باید انجام داد تا این مناطق، خالی از سکنه نشود و آن نگرانی اجتماعی باعث افزایش مهاجرت نشود؟
کاویانی راد: اتفاقاً امروز این اتفاق افتاده است. اگر بپذیریم که حوزه آبریز مرکزی ایران، بزرگترین حوزه آبریز کشور است، حداقل در طول یک دهه اخیر شاهد افزایش میزان تنش های اجتماعی چه در بین استان ها با همدیگر و چه در مقیاس فرواستانی بوده ایم. بخشی از آن گریز ناپذیر است و واقعیت این است که کشاورزی در این منطقه به شکل سنتی دیگر جواب نخواهد داد و شاید لازم باشد که از این به بعد کشاورزی در بسیاری از مناطق تعطیل شود. این فاجعه است که عمق چاه ها در برخی مناطق به ۵۰۰ متر برسد.
*تعطیل کردن کشاورزی موجب دامن زدن بر مهاجرت، در نهایت خالی از سکنه شدن آن مناطق و به نوعی ناامن شدن مجدد منطقه خواهد شد…
کاویانی راد: بله! در اینجا ناگزیر هستیم که معیشت مردم را از بخش های کشاورزی به سمت دیگری کشیده شود؛ بخش هایی که میزان آب بری کمتری داشته باشند. شهرهایی مثل اصفهان هم از این به بعد مهاجر فرست خواهند بود و صرفاً جنوب شرق کشور نیست. بر اساس برآوردهایی که انجام شده میزان آب های زیرزمینی که در جنوب شرق ایران وجود دارد، قابل توجه است یعنی می شود این آب ها را استخراج کرد و مورد استفاده قرار دارد. آبان ماه امسال همایشی در جنوب شرق کشور برگزار شد و فردی از مدیریت منابع آب استان آمده بود که توضیحات بسیار جالبی می داد تحت این عنوان که در لایه های پایین زمین، آب از ایران به سمت پاکستان کشیده می شود. بحث بر سر این بود که این منطقه آبخوان های بسیار خوبی دارد که می توانند استخراج شوند. در شرق کشور وضعیت بد نیست و اگر این اتفاق بیفتد، خود می تواند ایجاد کننده توسعه و جاذب توسعه باشد، اما مشکل در حوزه آبریز مرکزی ماست. طبیعتا این طور است که در صورت تشدید بحران آب و تعطیل کشاورزی و… ساکنان آن شهرها به شهرهای بزرگ مهاجرت می کنند و این مهاجرت به معنی افزایش حاشیه نشینی و پیدایش انواع معضلات و آسیب های اجتماعی خواهد بود. در آنجا ناگزیریم اشتغال را به سمتی سوق دهیم که فعالیت های غیرکشاورزی باشد از جمله توریسم و اشتغال هایی که میزان آب بری کمتری دارد.