شرق: رأی ۵٧ درصدی مشارکتکنندگان در انتخابات ریاستجمهوری به آقای دکتر حسن روحانی فرصتی دیگر برای ملت ایران بود تا نشان دهند اصلاحات و اعتدال را در شرایط کنونی برای اداره کشور بهترین روش و گزینه میدانند. آرای میلیونی آقای روحانی در غرب و شرق و شمال و جنوب و مرکز کشور نشان از همدلی ملی برای آبادانی و پیشرفت و توسعه کشور دارد. این آمار بهویژه در استانهای مرزی و سرحدات کشور دارای معنای ویژهای است.
رأی قابلتوجه مردم در استانهای کردستان، کرمانشاه، آذربایجانغربی و شرقی و اردبیل و خوزستان و خراسان و هرمزگان و سیستانوبلوچستان و سایر استانهای مرزی به دکتر حسن روحانی میتواند نویدبخش آیندهای روشنتر برای کشور باشد، آنهم در شرایطی که آن سوی مرزهای کشور و در برخی از کشورهای همسایه سایه شوم نابسامانی و بیثباتی و جنگ و ترور و ناامنی و فرقهگرایی، بنیادگرایی و تندروی و قومگرایی عرصه را برای زندگی عادی مردم تنگ کرده است. در چنین شرایطی مردم در استانهای مرزی با امید به تعمیق اصلاحات در کشور راه اعتدال و اصلاحات را برای بهبود زندگی خود برگزیدند؛ آنهم در شرایطی که رقیب انتخاباتی سخن از دادن یارانه چند صد هزار تومانی بر زبان جاری میکرد اما ملت ایران و بهویژه شهروندان ساکن در مناطق مرزی با وجود مشکلات و رنجها و گرفتاریهای فراوان اصلاحات و اعتدال را بر یارانه و پول نقد ترجیح دادند.
١- آمارهای موجود میگویند وضعیت استانهای مرزی از نظر شاخصهای توسعه موزون و پایدار نسبت به بخشی از مناطق مرکزی کشور چندان مناسب نیست. به سخن دیگر توزیع امکانات و فرصتها در سطح کشور به شکلی متناسب و نسبتا برابر توزیع نشده است. شاخصهای بهداشت و درمان و آموزش، مسکن، راه، اشتغال، صنعت، کشاورزی، معدن، ورزش و رفاه اجتماعی در مناطق مرزی کشور نیازمند ارتقای جدی است. این وضعیت یعنی توسعهنایافتگی مزمن بهویژه در استانهای کردستان، ایلام، سیستان و بلوچستان و بخشهای غربی و جنوبی استان آذربایجان غربی، جنوب استان کرمان و خراسان جنوبی که بیش از سایر مناطق کشور با مسئله و مشکل روبهرو هستند و دولت تدبیر و امید برای مدیریت توسعه این استانها باید بیش از گذشته اهتمام به خرج دهد. تدوین برنامه توسعه میانمدت برای حلوفصل مشکلات توسعهای این مناطق باید از اولویتهای دولت باشد. دولت تدبیر و امید با تعریف سازوکار قانونی و کارشناسی و با استفاده از نظرات نخبگان و کارشناسان باید بیش از پیش برای توسعه این مناطق و استانها اهتمام داشته باشد و با اعمال تبعیض مثبت راه برای توسعه پایدار و متوازن این بخش از ایران عزیز مهیا شود. از دولت انتظار میرود در ابتدای راه خود این مهم را در دستور کار قرار دهد تا بیش از پیش جوانههای امید در این حوزههای کمتر توسعهیافته کشور شکوفا شود.
٢- بخشی از مرزهای کشور محل سکونت هموطنان سنی مذهب ماست. این هموطنان سهمی با اهمیت در تاریخ و فرهنگ کشور داشتهاند. نظری به نام بسیاری از مفاخر فرهنگی و ادبی کشور نشان میدهد هموطنان سنیمذهب همچون دیگر ایرانیان شیعه، مسیحی، یهودی و زرتشتی سهمی غیرقابلانکار در اعتلای فرهنگ و تمدن ایران ایفا کردهاند. در دولت اصلاحات و دولت تدبیر به شکل قابل ملاحظهای راه برای استفاده از نخبگان اهل سنت در پستهای مدیریتی شهرستانی و استانی باز شد و صدها نفر از نخبگان سنی مذهب در مسئولیتهایی چون بخشداری و فرمانداری و معاون استاندار و مدیران کل استانی تجربه مدیریت اندوختند. اینک فرصتی دست داده تا بخشی از این نخبگان کارآزموده در قالب مدیریت کلان کشوری و در سطوح ملی و در دستگاههای صنعتی و فرهنگی و سیاسی به کار گمارده شوند. فراموش نکنیم در دنیای بیرون از ایران افراطیگری مذهبی در حال رشد است و گروهی برآنند تا با تزریق افراطیگری مذهبی به یارگیری از میان جامعه سنیمذهب کشور بپردازند؛ تلاشی که تاکنون با شکست روبهرو بوده است. در چنین شرایطی بیش از گذشته تعمیق مشارکت سنیمذهبان در راستای منافع ملی و حقوق شهروندان ایرانی رخ میدهد. به همین منظور توصیه میشود برای گسترش استفاده از توان نیروهای نخبه اهل سنت در ساختار ملی تدابیر تازهای اندیشیده شود.
٣- در ماههای گذشته توجه به موضوع اقوام ایرانی بیش از پیش در فضای سیاسی کشور نمایان بود. همزمان با آن سخنان ولیعهد عربستان و نیز رئیسجمهور ترکیه نشان داد بخشی از رقبای منطقهای و نیز دشمنان کشور در پی استفاده ابزاری از موضوعات قومی برای نیل به اهداف خود هستند. اقلیتی کمشمار هم در داخل کشور در همین زمینه مأمور شدهاند تا برنامهها و اهداف دشمنان کشور را پیش برند. آنچه ماه قبل و در قالب عملیات تروریستی در مرزهای شرقی روی داد و نیز حادثه تروریستی اهواز یا شعارهای عدهای کمشمار در حضور یکی از نامزدهای ریاستجمهوری در ارومیه و با هدف نفرتپراکنی علیه دیگر هموطنان، نمونهای از این دست رویدادهاست. برای مدیریت این دست از مباحث قومی هم در دولت آینده باید تدابیر فرهنگی و سیاسی مناسبی اندیشیده شود. در سالهای گذشته برخی نشریات افراطی قومگرا در حال تئوریزهکردن تجزیهطلبی و نفرتپراکنی علیه دیگر هموطنان هستند؛ بیآنکه دستگاه فرهنگی، نظارتی جدی بر این روال داشته باشد. در برخی استانهای کشور از جمله استان آذربایجان غربی، بیش از پیش راه برای نفرتافکنان قومگرای افراطی گشوده شده است. در چنین شرایطی دولت تدبیر و امید باید با استفاده از توان علمی و کارشناسی کشور و با رصد دقیق تحولات این حوزه راه را برای بازبینی تجارب پیشین بگشاید و با استفاده از توان کارشناسی کشور برای مدیریت این موضوعات اقدامات لازم را در دستور کار قرار دهد. بدیهی است هر نوع بیتوجهی یا کمتوجهی به این موضوع میتواند هزینههای زیادی بر کشور تحمیل کند. برخی گمانهزنیهای موجود و شایعات در این مناطق حاکی از استفاده ابزاری بخشی از نیروهای داخلی از موضوعات قومی است. بیآنکه درستی یا نادرستی این گمانهها مورد بحث قرار گیرد بر دولت فرض است راه را برای رشد این نوع جریانات افراطی و ضد ایرانی سد کند و اجازه ندهد گروهی کمشمار از فرصت استفاده کنند و نفرتافکنی قومی و زبانی را در دستور کار قرار دهند.
انتخابات ریاستجمهوری ٢٩ اردیبهشت ١٣٩۶، بار دیگر نمایشی بزرگ از همبستگی ملی و همدلی ایرانیان، یعنی ملتی تاریخی با سابقه همزیستی چند هزار ساله و تمدنی جهانی بود و اینک دولت دوم تدبیر و امید با پشتوانهای بزرگ از رأی ملتی بزرگ باید بیش از پیش برای کاهش آلام این ملت و توسعه و پیشرفت و آبادانی ایران عزیز عزم خود را جزم کند و در این راه توجه جدی به توسعه همهجانبه و پایدار مناطق مرزی کشور ضروری است.