فرصت ها و تهدیدات در عرصه سیاست قابلیت جابجایی دارند. مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق این نکته را درک نکرد. جنگ ها و بحران ها بعضاً هویت سازند. در حالی که مبارزه با داعش بین النهرین را از پوسته مذهبی و قومی دور کرده و در شیبی آرام عراق و عراقی را معنا می بخشد، تحمل واگرایی و ندای تجزیه برای بغداد بیش از همیشه دشوار است. از سوی دیگر ایرانی که در خارج از مرزهای خود با داعش و افراط گرایی دینی مبارزه می کند، انتظار اجازه دادن به تجزیه طلبی در کنار مرزهایش دور از عقلانیت است.
اگرچه بازی هنوز تمام نشده است و نمی توان قضاوت زودهنگام کرد اما بر اساس داده های امروز، با سقوط کرکوک و تسلط دولت عراق بر مناطق مورد مناقشه، محاسبات بارزانی اشتباه درآمد. مبارزه بغداد با داعش به افزایش روحیه، انسجام و کارایی دولت و مردم عراق انجامیده و برخلاف تحلیل اربیل، شرایط را علیه بارزانی کرد. کسانی که در قامت رهبران سیاسی ظاهر می شوند، باید درک استراتژیک داشته و کمتر دچار خطای محاسباتی شوند. بهای خطای سیاستمداران و رهبران سیاسی را مردم می پردازند. برگزاری همه پرسی توسط بارزانی یک خطای سیاسی بود. به جز اسرائیل که به دنبال خروج از انزوای استراتژیک بود، اغلب کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای به علت تأثیرات همه پرسی استقلال بر معادلات ژئواستراتژیک خاورمیانه یا مخالف آن و یا خواهان تعویق همه پرسی شدند، اما بارزانی با لجاجت و برگزاری همه پرسی هم خود، هم اقلیم و منطقه را وارد ریسکی کرد که می تواند دامنه تبعات آن گسترده و ادامه دار باشد. بارزانی باید بداند که تصمیم به ظهور دولت کردی و برهم زدن نظم حاصله از سایکس – پیکو، در اندازه های وی نبوده و نیست. بارزانی در معادلات منطقه ای و فرا منطقه ای نقش ابزاری داشته و قابلیت ارتقای این نقش به جایگاه راهبردی را ندارد.
بلندپروازهای صدام، عراق را به ویرانی کشید و آرمان گرایی بارزانی اگر متوقف نگردد، می تواند اقلیم را به ویرانی و منطقه را با بحران جدی مواجهه نماید. امروز محاسبات اشتباه منجر به همه پرسی، بارزانی را از کرکوک که آن را قلب کردستان خوانده بود محروم کرد، فردا اصرار بارزانی بر پروسه استقلال اقلیم، می تواند وی را از حضور در اربیل نیز محروم نماید.
اگر محاسبات ورود به بحران دقیق و چندوجهی نباشد، باخت استراتژیک اجتناب ناپذیر می گردد. نه بارزانی و نه هیچ رهبر سیاسی نباید مصالح ملی را به قربانگاه آرمان خواهی ببرد. اگرچه فساد و تداوم قدرت در خاندان بارزانی ریشه بسیاری از معضلات اقلیم می باشد، اما تجربه سیاسی کردها سبب شد در نگاه کلی آنان در بسیاری از شاخص ها کارنامه مثبت تری از اهل سنت و شیعیان از خود در عراق، ارائه دهند. بیم آن می رود که اگر بارزانی از توهم و هوس استقلال اقلیم دست برندارد، آسایش و رفاه از این جغرافیا رخت بسته و جنگ و بحران بر آن حاکم گردد. در حال حاضر درایت برخی از سیاسیون کرد از جمله خاندان طالبانی در تفاهم با بغداد، سبب شد کرکوک بدون خونریزی به وضعیت قبل از حمله داعش در ۲۰۱۴ بازگردد. خویشتن داری و مدیریت حل بحران اعمال شده توسط العبادی و مشارکت حشدالشعبی در قالب ارتش عراق در عملیات بازگشت کرکوک به حاکمیت بغداد با کمترین هزینه و دعوت از کردها برای ماندن در کرکوک گامی آشتی جویانه و امتیازی بزرگ برای نخست وزیر عراق است که با توجه با انتخابات پیش روی عراق، اهمیت آن مضاعف می گردد.
کرکوک و مناطق نفتی و گازی آن در تسلط بغداد قرار گرفت تا ساماندهی پس از داعش به عراق با قدرت بیشتری صورت گیرد. در یک نگاه ایجابی مبتنی بر همگرایی، کرکوک هم می تواند قلب کردستان و هم سر عراق باشد. کرکوک نه متعلق به کردها، نه متعلق به ترکمن ها و نه متعلق به عرب هاست. همانگونه که بغداد از آن همه عراقی هاست و جمعیت کردهای آن بیش از اربیل است، کرکوک نیز متعلق به همه عراقی هاست. در واقع این شهر یک عراق کوچک است که می تواند محل همزیستی مسالمت آمیز و وحدت اقوام و مذاهب باشد. نکته آنکه خاورمیانه ای که محل عبور و حضور اقوام مختلف بوده است، تعصب خاص روی قومیت جایی نداشته و دور از عقلانیت شهروندی است. نباید خود و منطقه را با آتش تعصبات کور به جنگ کشید.
سخن آخر آنکه نزدیکی اربیل به داعش در حال شکست، خطای فراتر از همه پرسی بوده و شرایط اقلیم را سخت تر از بغداد خواهد نمود. یکی از هزینه های احتمالی اشتباه بارزانی می تواند بازگشت و تشکیل دو اقلیم کردی در جغرافیای کردهای عراق باشد. اما در روزها و ماه های آینده اگر عقلانیت در اربیل بر احساس غلبه نموده و چرخه تصمیم گیری در بغداد نیز بر محور تعامل بچرخد، تحولات پس از کرکوک می تواند خود عامل شروع جدیدی در مراودات اربیل – بغداد گردد.
منبع: دیپلماسی ایرانی