بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، رژیم صهیونیستی به دنبال افزایش حضور در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز است. اجمالا اهداف و انگیزه های این اقدام بررسی میشود:
1ـ خروج از انزوا: سیاست خارجی رژیم اسرائیل از سال 1950 و از دوران بن گورین، خروج از انزوا را دنبال کرده و صهیونیسم تلاش دارد درگیری اسرائیل با فلسطین نه به عنوان مشکل این رژیم با جهان اسلام بلکه به عنوان جنگ اسرائیل با اعراب تلقی شود. به همین دلیل رژیم صهیونیستی سعی دارد با برقراری ارتباط با کشورهای غیر عرب و مسلمان، اینگونه القا کند با کشورهای مسلمان، روابط خوب و حسنه دارد. با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فرصتی مناسب برای تحقق این هدف برای رژیم صهیونیستی ایجاد شد. چرا که تعدادی از کشورهای مسلمان که دارای سیستم حکومتی لائیک یا غیردینی بودند، در آسیای مرکزی و قفقاز پدید آمدند. از این پس یکی از سیاستهای این رژیم، برقراری روابط رسمی با این کشورها و بزرگنمایی این مناسبات براساس سیاست خروج از انزوا بود. 2ـ تخریب روابط ایران: تخریب و تضعیف روابط دوستانه ایران با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، هدف دیگر رژیم صهیونیستی است و در این خصوص با استفاده همه جانبه از رسانه و اعمال دیپلماسی عمومی، در مقاطع مختلف با انتشار اخبار ساختگی یا ناقص، سعی در بدبین کردن مسئولان آسیای مرکزی و قفقاز نسبت به ایران و برعکس دارد. رژیم اسرائیل سعی دارد در هماهنگی با آمریکا و فعال سازی دیپلماسی عمومی، جمهوری اسلامی ایران در منطقه را به عنوان یک تهدید معرفی کرده و در سیاست همسایگی ایران اختلال ایجاد کند.
3ـ فروش سلاح: هدف سوم اسرائیل، بازاریابی برای فروش سلاح بوده و برای تحقق این هدف، تمایل دارد تنشها و مناقشه ها در این منطقه تداوم یافته و مرتفع نشود. رژیم اشغالگر فلسطین در جریان درگیری های ارمنستان و آذربایجان، همین موضوع را دنبال می کند و با فروش سلاح به هر دو طرف سعی در حفظ یا تشدید مناقشه قره باغ را دارد. حمایت پنهان تل آویو از گروه های تکفیری تروریستی مانند داعش هم در همین رابطه است.
4ـ تاثیر بر رفتار روسیه: فدراسیون روسیه و رژیم صهیونیستی بهرغم داشتن روابط رسمی، از لحاظ راهبردی بویژه با توجه به بحران سوریه، دارای اختلافات جدی هستند. یکی از اهداف تل آویو از حضور در آسیای مرکزی و قفقاز که حوزه فعالیت و حیات خلوت مسکو محسوب میشود، تاثیرگذاری منفی بر روابط مسکو و این منطقه و به نوعی مهار قدرت روسیه است.
5ـ نفوذ فرهنگی: رژیم صهیونیستی با تاسیس مراکز متعدد فرهنگی تحت پوشش نهادهای خیریه دراین جمهوری ها و با به کارگیری ابزارها و شیوه های فرهنگی از جمله برگزاری جشنواره های فیلم، نمایشگاه های کتاب و… درصدد نفوذ فرهنگی در این کشورهای مستقل و مسلمان است. به موارد فوق باید فعالیت های اطلاعاتی و جاسوسی، حمایت از تجزیه طلبان، و تقویت جایگاه اقلیت های یهودی را نیز اضافه کرد. البته به رغم فعالیت های گسترده فرهنگی اسرائیل برای تقویت نفوذ مردمی، به دلیل جنایات این رژیم علیه مردم مظلوم فلسطین، روابط تل آویو و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز از نظر مردم مسلمان این کشورها، نکوهیده و غیرقابل پذیرش است.
برتی متصدیان دیپلماسی عمومی و بخصوص درحوزه رسانه ای شناخت ترفندهای رژیم صهیونیستی و پیچیدگی های آن ضرورت داشته و بصیرت رسان های میتواند خنثی کننده سیاست های صهیونیسم در عرصه دیپلماسی عمومی باشد.
نکته آخر این که توسعه روابط رژیم اشغالگر با کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، ارتباط مستقیم با نوع روابط ایران با این کشورها دارد. در واقع به هرنسبت که روابط ایران و کشورهای منطقه تقویت شود، به همان نسبت مناسبات اسرائیل و این کشورها تضعیف می شود. به همین دلیل باید تقویت مناسبات ایران با کشورهای منطقه و بخصوص با همسایگان شمالی را بر مبنای سیاست مقابله با اسرائیل طراحی کرد و برای آن اولویت ویژه قائل شد. به عبارت دیگر با توسعه روابط و تقویت اعتماد میان ایران و کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز، بویژه در حوزه های اقتصادی، میتوان انزوای اسرائیل در منطقه را شاهد بود.
* این یادداشت نخست در تاریخ 23 مهر 1396 در روزنامه جام جم منتشر شد.