کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال، تراکتورسازی را به دلیل نفرتپراکنی قومی محکوم کرد.
بر اساس رای کمیته انضباطی تراکتورسازی به دلیل نفرتانگیزی قومی جریمه شد و تیم پرسپولیس به تخلفات عادی (غیرقومی) محکوم شد.
متاسفانه تیم محبوب تبریز را به لجنزاری تبدیل کردهاند که هر چیزی جز فوتبال در آن یافت میشود. باختهای پیاپی که کسی مسئولیت آن را بر عهده نمیگیرد کمر تیم را شکسته و خطر سقوط به دسته یک وجود دارد.
در این میان تراکتور و مدیریت آن بهجای جبران اشتباهات در زمین بازی پس از هر بازی دست به حاشیهسازی میزنند.
پس از باخت مفتضحانه در برابر پرسپولیس، شایعه توهین قومی را علم کردند. در حالیکه هر چند شعارهای برخی هواداران پرسپولیس زشت و شنیع بود، اما ماهیت قومی نداشت. رای کمیته انضباطی هم سندی بر این داوری است.
بازی استقلال-تراکتور در تبریز با وجود چهل هزار طرفدار خانگی و ممانعت غیرقانونی از ورود هواداران حریف به نفع تیم ما تمام نشد ولی یکبار دیگر حاشیههای شنیع و غیرانسانی بر اصل بازی چربید.
عدهای نفرتپراکن در برابر چشم استاندار شعار تجاوز به هموطن را سر میدادند و استاندار فقط نظارهگر بود. قطعا اگر دولت با کفایتی در مرکز وجود میداشت دستور میداد، آن استاندار و معاونینش را تحتالحفظ برای محاکمه به تهران بیاورند.
معاون امنیتی استاندار شامگاه یکشنبه یعنی دو روز پس از بازی در پاسخ به یک خبرنگار، اظهار میدارد که از واقعه اطلاعی ندارد! فایل صوتی مکالمه موجود است.
در بازی مقابل ساپیا آن هم در تبریز، یکبار دیگر بازی را واگذار کردیم اما این بار هم باخت تیم در سایه فحاشی و حاشیهسازی برای علی دایی قرار گرفت.
رسانههای تراکتور چنان علیه علی دایی توهین پراکندند که کسی نپرسید چرا باختید؟❗️وقتی تیمی که سالانه سی میلیارد پول این مردم بیچاره را از ایرانسل تا بانک فلان و بیمه بهمان میگیرد تا حیف و میل کنند سرباز بهجای بازیکن میآورد، و دستآخر نتیجهای هم نمیگیرد، جوان بیکار تبریزی از خود هزار سوال نمیپرسد؟ با این پولها سالانه چند شغل میتوانستیم ایجاد کنیم که نکردیم؟
برای اینکه سوالات پرسیده نشود، به حاشیه نیاز دارند.
در این بین از مردهها صدا بلند شد اما از مسئولان استانی و رسانههایشان، نه!
بیکفایتی مدیرعامل تیم، حماقت کانون هواداران باشگاه، خیانت همیشگی جریان قومی که مانند انگل در پیکره تیم لانه کرده است به اضافهٔ فقدان کادر مجرب باعث باختهای مکرر تیم است.
اما برای فرار از مسئولیت، منافع ملی فدا میشود و برای پوشش بیکفایتیها، مشتی لمپن و اراذل تحریک میشوند تا به جان سرمایههای ملی و اجتماعی بیفتند.
علی دایی یک سرمایه اجتماعی است. آیا روا بود باخت همیشگی تراکتور را با چنین بیاحترامی سخیفی پوشش دهند؟
آیا برای یکبار هم شده مصطفی آجرلو از این عده انتقاد کند؟
‼️ایشان هر بار در جلسهای شرکت کرده است که ماهیت فرهنگی و سیاسی داشته است به ذکر یکی دو خاطره تکراری مثل ورودش به تبریز، پیشنهاد آقای شبستری (امام جمعه وقت) و اینکه گویا «من فارسزبان آمدهام به شما آذربایجانیها خدمت کنم» اکتفا و در نهایت خودش را اسیر دست چند مدیر محلی عنوان کرده است.
باید پرسید، آقای آجرلو چه خدمتی به مردم آذربایجان کرده است! که اینگونه طلبکار کشور شده است؟ حاصل کارش جز نفرتپراکنی و هموارکردن مسیر واگریی بود؟
آقای آجرلو در جلسات سیاسی و فرهنگی میگوید من از پانترکیسم سردر نمیآورم! نمیدانم آذربایجان کجاست، ترک چیست و..!
پس باید پرسید چرا با تصویب نهادی عالی مدیریت تیم را به سپاه پاسداران سپردهاند؟
اگر سپاه عاشورای تبریز با آن عرض و طول، توانایی تهیه چند صفحه تحلیل ساده را ندارد، بود و نبودش فرقی نمیکند.
قطعا یک سرباز ساده «ارتش» که فقط شش ماه در حفاظت اطلاعات خدمت کرده باشد، قادر به تحلیل وخامت وضعیت فعلی است. میتوان از ارتش سربازی فرستاد تا سردار آجرلو و هیات مدیرهاش را آموزش دهد.
حضرات فکر میکنند با آوردن مربی درجه دوم ترک میتوانند زمان بخرند. ولی آیا از این هفته چیزی برای تیم عوض خواهد شد؟
مربی تازه، نرسیده عملیات روانی میت را شروع کرد و در بوق پانترکی دمید؛ آقای آجرلو هم در تور افتاده و هم به مربیاش غره! یک روز نشده، فورا نمایشی از «زهد و ریا» راه انداخت، هنوز رکعت اول نماز جمعه تمام نشده، عکس مربی جدید در مصلای تبریز در اینترنت پخش شد. اولین مربی فوتبال که در نماز جمعه دیده شده!!
اگر حافظ شیرازی در روزگار ما بود، این حضرات الهامبخش او در ریاکاری و زهدفروشی میشدند.
واضح است که هیات مدیره تراکتور، کیان ایران و آبروی نظام را گروگان گرفته و تا برنده نشوند هر حرمتی را در کشور خواهند شکست و البته با این مدیریت جز شکست نیفزایند.