شهر ارجمند تبریز از سدۀ پنجم تا امروز پایگاه کانونی و خلّاق زبان پارسیِ دری بوده است. نامهای بزرگی در این شهر از رهگذر زبان فارسی دری جاودانه مانده از قطران تبریزی و اسدی طوسی تا همام تبریزی، خاقانی، شمس تبریزی، صائب تبریزی، لسانی شیرازی، سید محمدحسین شهریار، ، صمد بهرنگی و نامهای بزرگی که در میان 350 سخنور درکتاب سخنوران آذربایجان آمده است.
از قدیمترین شاعران تبریز، قطران تبریزی (درگذشته ۴۶۵هجری) را باید نام برد که به پارسیِ دری میسروده و افزون بر یادی که ناصر خسرو از وی در سفرنامهاش کرده است خود قطران به شعر دری خویش اشارت دارد:
گر مرا بر شعرگویان جهان رشک آمدی
من درِ شعر دری بر شاعران نگشادمی
(قطران، تصحیح نخجوانی ص 429).
بلبل به سان مطرب بیدل فراز گل
گه پارسی نوازد و گاهی زند دری
(همان، 376)
کاربرد دو صفت پارسی و دری با این شکل در کنار هم در متون نظمِ فارسی کمتر دیده میشود. ما هیچ نشانی از تفاوت و تفکیک دو زبان به نام پارسی و دری در نظم پارسی نداریم. میدانیم که به روایت ناصرخسرو، قطران پارسی نیکو نمیدانسته است و نمیتوان پذیرفت که او به تفاوت میان این دو گونه آشنا بوده است. تنها میتوان سخن قطران را چنین تفسیر کرد که دری گونۀ ادبی و فاخر و درباری زبان پارسی است. در این تعبیر پارسی اعم از دری است یعنی پارسیِ دری.
اسدی توسی هم در تبریز زیسته و فرهنگ فرس را در این شهر نوشته است. در بخش پارسی دری در نثر به تفصیل از او و کارش در زبان پارسی دری سخن خواهیم گفت. تبریز سدۀ هشتم زیستگاه شاعر بزرگ دیگری به نام کمال خُجَندی ( ف 803 ق) است که از خُجَند در کرانۀ رود سیحون تاجیکستان امروزی روانۀ تبریز شد و تا پایان عمر در آن شهر زیست. او شعرش را دُرّ دری نامیده است. کمال خُجَندی سخنش را از غرب ایران به فراسوی ماوراء النهر و خوارزم و سمرقند در شرق روانه میکند و خوانندگانش را در شرق ایران میجوید. شعرهای غریب وی به پارسی دری در شهرهای مختلف ایران فرهنگی از خوارزم و خجند تا پارس و تبریز و عراق روان است. کمال که با شعرِ پارسیِ دری، خوارزم را گرفته بر خلاف حافظ میل فتح عراق و هوس تبریز ندارد:
از بسکه دوش بر در تو دیده دُر فشاند
بستیم حلقه گرد درت از دُرِ دَری
(کمال خجندی، 356)
من که خوارزم گرفتم به سخنهای غریب
نبود میل عراق و هوس تبریزم
(کمال خجندی، 283)
از مقالۀ پارسیّ دری: دَری و پارسی هرگز! پارسی دری آری (1)/ محمود فتوحی رودمعجنی
مجلۀ بخارا، شماره 122( بهمن و اسفند1396)??