روزنامه ستاره صبح: ارتش ترکیه رسماً عملیات نظامی خود موسوم به «شاخه زیتون» در منطقه «عفرین» واقع در شمال سوریه را آغاز کرده است. این اولین دخالت مستقیم نظامی ترکیه در سوریه نیست. آنکارا پیشتر و در سال 2016، با عملیاتی موسوم به «سپر فرات» به خاک کشور سوریه -که درگیر جنگ داخلی شده بود و توان مقابله با نیروی خارجی اشغالگر را نداشت- تمامیت ارضی این کشور را زیر پا گذاشته بود. هر چند در آخر هم مشخص نشد آن عملیات چه منافعی برای ترکیه در بر داشت و میتوان گفت آن ماجراجویی اردوغان بدون نتیجه به پایان رسید. اگرچه به صورت رسمی پایان این عملیات اعلام نشد.
«شاخه زیتون»؛ ماجراجویی جدید تُرکها در خاورمیانه
عملیات «شاخه زیتون» را باید جدیدترین و جدیترین ماجراجویی اردوغان در منطقه دانست. ستاد ارتش ترکیه با انتشار بیانیهای اعلام کرده هدف این عملیات -که از صبح شنبه آغاز شده- برقراری امنیت و ثبات در مرزهای ترکیه و کل منطقه است. ترکیه مدعی شده که «عفرین» از سال ۲۰۱۲ میلادی تاکنون نه در اختیار دولت مرکزی سوریه بلکه در اختیار نیروهای شبه نظامی کرد موسوم به یگانهای مدافع خلق بوده است. آنکارا این گروه را شریک نیروهای پ.ک.ک میداند که ترکیه سالهاست با آنها در نبرد به سر میبرد. در این راستا حتی مدعی شده، حمله به عفرین با هماهنگی دولت مستقر در دمشق انجام گرفته است. در حالیکه مقامات سوری ضمن رد این ادعای آنکارا، حمله به خاک سوریه را به طور جدی محکوم و این اقدام تجاوزکارانه را کنش جدیدی از سلسله حملات ترکیه به حاکمیت ملی سوریه عنوان کردند.
پانترکیسم و احیای امپراتوری عثمانی
ترکیه در سالهای اخیر در راستای سیاستهای تمامیتخواهانهی خود، همواره به خطر گروههای تروریستی کُردی متوسل شده و آن را مستمسکی برای رسیدن به رویاهای بلندپروازانهای همچون احیای امپراتوری عثمانی و یا دستیابی به امپراتوری بزرگ ترک (توران)، که مبتنی بر ایدئولوژی الحاقگرایانهی «پانترکیسم» است، قرار داده است. از آنجایی که احتمال دارد برخی این گزاره را «توهم توطئه» قلمداد کنند، کافیست به کتاب «عمق راهبردی، موقعیت ترکیه در صحنه بین المللی» که «احمد داود اوغلو» وزیر امور خارجه سابق این کشور و از مقامات ارشد حزب حاکم «حزب عدالت و توسعه» آن را نوشته است، رجوع کنند. بر اساس این کتاب، که به نوعی دکترین سیاست کلان حزب حاکم نیز میباشد، دولت ترکیه «میراثدار امپراتوری عثمانی» است و خاورمیانه چیزی جز جغرافیای امپراتوری عثمانی نیست. در این راستا دولت ترکیه باید از تمام ابزارهای ممکن برای کنترل خاورمیانه بهره گیرد. در سالهای ابتدایی به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه، برای نیل به این هدف، بیشتر به استفاده از ابزارهای قدرت نرم ترکیه در منطقه توجه میشد. اما رفتهرفته ترکیه ابزارهای قدرت سخت را نیز مورد توجه قرار داد که این مهم در مقاطعی باعث پدیدار شدن تنشهای جدی این کشور با همسایگان خود از جمله روسیه و ایران نیز شد.
جایگاه ایران در سیاستهای نوعثمانیگرایانهی تُرکها
مسالهای که در ایران باید در مورد همسایهی شمالغربی کشور مورد توجه قرار گیرد این است که به هیچ وجه فریب نزدیکی اخیر آنکارا به تهران را نخوریم. ترکیه در دکترین سیاست نوعثمانیگری خود هیچ جایگاهی برای ایران قائل نیست و حتی میتوان گفت در صورت حل شدن مساله کردی در این کشور، ایران یکی از محتملترین گزینهها برای توجیه ماجراجوییهای تُرکها خواهد بود. اتهام حمایت کردهای سوریه از گروه تروریستی پ.ک.ک که دستاویزی برای تجاوز به خاک این کشور شده، بارها در مورد مناطق غربی ایران و بخشهای شمالی عراق نیز از سوی مقامات آنکارا ابراز شده است. اینکه ترکیه با مستمسک قرار دادن همین مساله، جسارت پیدا میکند که تمامیت ارضی عراق و سوریه را نادیده بگیرد و به آنها تجاوز نظامی کند ما را به یک نتیجهی خطیر نیز میرساند: اینکه اگر به هر دلیلی دولت مرکزی در ایران تضعیف شود، هیچ بعید نیست همین رفتاری را که در قبال عراق و سوریه انجام داده، در مقابل ایران نیز در دستور کار خود قرار بدهد.
نزدیکی اخیر ترکیه به ایران؛ سرابی در خاورمیانه
با نظری اجمالی به کنشهای سالهای اخیر آنکارا، به راحتی میتوان به این نکته پی برد که نزدیکی اخیر ترکیه به ایران در برخی موضوعات، بر اساس یک منطق استراتژیک بلند مدت نیست. به عنوان مثال اگرچه در قضیهی رفراندوم کردستان عراق، به شکل جدی سعی کرد خود را همپیمان ایران در مخالفت با این اقدام کُردها نشان دهد، اما در عمل هیچگونه اقدام خاصی انجام نداد. اما برخی بدون توجه به اینکه این نزدیکیِ تُرکها به ایران مقطعی است، خواهان گسترش استراتژیک تعاملات تهران-آنکارا حتی به قیمت عقبنشینی ایران از برخی مواضعش در منطقه شدند. در حالیکه مخالفت ایران با بحث رفراندوم کردستان عراق، به دلیل جلوگیری از پیچیده تر شدن مسائل منطقه و همچنین احتمال تهدید تمامیت ارضی ایران بود. اما ترکیه علت مخالفتش مبتنی بر سیاستهای نژادی حاکم بر این کشور بود که نمودش را در تاریخ به شکل سیاستهای نژادپرستانه در داخل و خارج این کشور میتوان دید. بدین صورت که در خارج از کشور، هر جا که دولت مرکزی قوی وجود نداشته باشد، کُردهای آنجا به عنوان دشمن تُرکها هستند و باید با آنها مبارزه کرد. در داخل نیز در بهترین حالت هویتی به نام کُرد باید انکار شود یا در غیر اینصورت با «مشت آهنین» دولتی سرکوب شود. البته خوشبختانه دستگاه سیاست خارجی کشور در ماجرای اقلیم، هوشمندانه عمل کرد و متوجه تفاوت جنس مخالفت دو کشور شد و ترکیه نتوانست از قرار گرفتن در کنار ایران در این موضوع، امتیاز قابل توجهی از ایران کسب کند.
ابراز نگرانی ترکیه نسبت به تضعیف حکومت مرکزی ایران را باور کنیم یا …؟!
برخی با نگاهی سراسر خوشبینانه حمایت تمامقد آنکارا از تهران و محکومیت معترضان در ماجرای اعتراضات اخیر در برخی شهرهای ایران را نشانهای از تعمیق نزدیکی استراتژیک و ایدئولوژیک ترکیه به جمهوری اسلامی ایران دانستند. این افراد بیآنکه از خود بپرسند چه شد که تُرکها ناگهان نگران تضعیف حکومت مرکزی در ایران شدند، در راستای سیاستهای امتگرایانه، اتحاد با ترکیه تحت لوای وحدت جهان اسلام را خواستار شدند! در حالیکه این ترکیه همان ترکیهای است که تا چند ماه پیش، با اتهام ناسیونالیسم فارسی(!) و شیعی، در کنار اسرائیل و آمریکا و حتی گروههای تروریستی منطقه، ایران را مقصر اصلی بحرانهای منطقه میدانست. و این اردوغانی که در این ماجرا از تمامیت ارضی ایران دفاع کرد نیز همان اردوغانی است که چند ماه پیش علناً و رسماً به تحریک آذریهای ایران میپرداخت!
استراتژی جدید نوعثمانیها؛ حصول منافع ملی حتی به بهای لکهدار شدن حیثیت ملی
بحث مهم دیگری که باید مورد توجه قرار داد این است که ترکیه اساساً در سمتگیریهای سیاست خارجیاش، خیلی به مسالهی پرستیژ بینالمللی و حیثیت ملی خود توجهی نمیکند. شاهد این مدعا عذرخواهی عجیب و غریب آنکارا از مسکو -که در پی مشکلاتی که تحریمهای روسیه برای ترکیه پس از ساقط کردن جنگنده روسی توسط تُرکها ایجاد شد- میباشد. یا چندی پیش که در جریان سفر اردوغان به کویت، انتشار تصاویر دستبوسی رئیسجمهور ترکیه از پسر امیر کویت احساسات مردم این کشور را برانگیخت، اینگونه عنوان شد که در عوض این عمل، منافع اقتصادی سرشاری نصیب ترکیه شده است. در واقع آنکارا -بر خلاف ما که بعضاً خیلی سخت از برخی سیاستهای خود عقبنشینی میکنیم- در راه حصول منافع ترکیه، خیلی راحت حتی به بهای خدشه وارد شدن بر حیثیت ملی آن، دست به انجام هر عملی میزنند. شاهد این مدعا اینکه در رزمایش اخیر ناتو در نروژ، شدیدترین توهین ممکن به ترکیه صورت گرفت اما این کشور به دلیل نیاز به ادامهی حضور در ناتو هیچگونه اقدام تنبیهی قابل توجهی انجام نداد. در نتیجه نباید فکر کنیم که اختلافات اخیر تُرکها با اروپا، آمریکا و حتی اسرائیل فرصتی فراهم کرده که این کشور به شریک استراتژیک ایران تبدیل شود. مشکل ترکیه با اتحادیه اروپا نه از جانب ترکیه بلکه به خاطر هراس تاریخی اروپاییها از تُرکها است که کشورهای اروپایی راضی به قرار گرفتن نام این کشور در کنار خود نمیشوند. در صورتی که اگر همین الان اروپا به آنکارا چراغ سبز نشان دهد، تُرکها لحظهای را برای عقبنشینی از مواضع تند ضداروپایی اخیر خود و ابراز محبت به اروپا، آمریکا و اسرائیل از دست نخواهند داد!
پیش به سوی احیای امپراتوری عثمانی؛ با این ترکیه چه باید کرد؟!
در مجوع باید گفت اینکه عدهای در چند وقت اخیر با توسل به سیاستهای امتگرایانهی اسلامی، ترکیه را با توجه به اختلافات اخیرش با غرب، شریکی استراتژیک برای ایران میدانند و خواهان نزدیکی هر چه بیشتر تهران به آنکارا هستند، سرابی است که چندین و چند دهه است آزمون خود را در آسیب رساندن به منافع ملی کشور پس داده است. از نظر تاریخی، در رابطهی ایران با همسایهی شمالغربی خود، تنها متمرکز شدن بر روابط اقتصادی دوجانبه است که منافع ملی ایران را به بهترین شکل ممکن تامین میکند. روابط ایدئولوژیک و استراتژیک با ترکیه تنها میتواند به نفع تُرکها باشد. اگر ترکیه خود را وارث امپراتوری عثمانی میداند، پس تکلیف ما مشخص است: ایران همان امپراتوری صفوی و یکی از اصلیترین دشمنان عثمانی هاست! اگرچه ایران در سیاستهای خود هرگز به دنبال احیای امپراتوری خود نیست، اما به هر حال ترکیه خود را وارث امپراتوری عثمانی میداند. این یعنی ترکیه، همان امپراتوری عثمانی است و اردوغان خود را سلطان جدید این امپراتوری میداند. همین است که خیلی راحت و بدون واهمه به کشوری که تازه داشت نفسی به راحتی از اتمام جنگ داخلیاش میکشید، لشکرکشی می کند و آشکارا نسبت به برخی کشورهای همسایهی خود ادعاهای ارضی میکند. حال؛ با این ترکیه چه باید کرد؟!
رضا کدخدازاده/ پژهشگر ارشد مطالعات قفقاز