سفر دوره ای آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان به منطقه قفقاز جنوبی (23-25 اوت 2018 / 1-3 شهریور 1397) از جنبه های مختلف حائز اهمیت است. مقطع زمانی سفر دوره ای صدراعظم آلمان به قفقاز جنوبی پس از دیدار مرکل و پوتین در برلین، موضوع عضویت گرجستان در اتحادیه اروپا و ناتو با توجه به وضعیت مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی و حساسیت شدید روسیه، نارضایتی آلمان از وضعیت مهاجران و پناهندگان گرجی در این کشور (به ویژه پس از لغو ویزای شینگن برای شهروندان گرجی از ژانویه 2017)، سفر نخستین مقام بلندپایه غربی به ارمنستان پس از تحولات سیاسی و جنبش اعتراضی و مردمی این کشور و به قدرت رسیدن نیکول پاشینیان، افتتاح خط لوله انتقال گاز تاناپ و افزایش نقش جمهوری آذربایجان در کریدور جنوبی انتقال انرژی به اروپا و عدم اجازه ورود دولت آذربایجان به آلبرت وایلر، نماینده پارلمان آلمان که در خلال سال های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ به منطقه قره باغ سفر کرده بود، از جمله موضوعاتی است که موجب اهمیت سفر آنگلا مرکل به قفقاز جنوبی شده است که بررسی ابعاد آن نیازمند تحلیل مستقلی است.
اما آنچه که سفر دوره ای صدراعظم آلمان به سه کشور منطقه قفقاز جنوبی را شایان توجه می سازد، برنامه ریزی دستگاه دیپلماسی این کشور برای دیدار هم زمان آنگلا مرکل از هر سه کشور منطقه است که پیش از این از سوی دیگر رهبران و مقامات ارشد غربی نیز شاهد اتخاذ رویکرد مشابهی بوده ایم. چنانچه فرانسوا اولاند، رئیس جمهور سابق فرانسه در سفر خود به منطقه قفقاز جنوبی در می 2014 به هر سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان سفر نمود که به روشنی گویای برپایی یک سفر دورهای و تور دیپلماتیک از سوی پاریس در قفقاز جنوبی است. در رویکردی تقریباً مشابه، سرجو ماتارلا، رئیس جمهوری ایتالیا نیز پس از دیدار از ارمنستان در 6 آوریل 2018 به فاصه زمانی اندکی در 17 جولای 2018 به گرجستان و در 18 جولای 2018 به جمهوری آذربایجان سفر نمود که این چینش نیز به روشنی گویای رویکرد متوازن ایتالیا نسبت به سه کشور منطقه قفقاز جنوبی است. حتی سفر پاپ فرانسیس رهبر مسیحیان کاتولیک جهان به قفقاز جنوبی نیز از چنین رویکرد متوازنی تبعیت نموده است. به گونه ای که پاپ پس از دیدار از ارمنستان در جولای 2018 به فاصله کوتاهی در سپتامبر 2018 به گرجستان و جمهوری آذربایجان سفر نمود. مقامات روسی نیز تا پیش از بحران اوت 2008 گرجستان به همین ترتیب عمل می کردند و پس از قطع روابط دیپلماتیک مسکو با تفلیس نیز همواره در صدد حفظ رویکرد متوازن در قبال باکو و ایروان بوده اند. به عنوان مثال، پس از جنگ چهار روزه قره باغ در آوریل 2016، دیمتری مدودف، نخست وزیر روسیه برای رایزنی و مشورت با طرف های ارمنی و آذری هم زمان به ارمنستان و جمهوری آذربایجان سفر نمود.
مجموع این تحرکات دیپلماتیک از سوی کشورهای مختلف، یک بار دیگر ضرورت مدیریت رویکرد متوازن دیپلماسی ایران در قبال منطقه قفقاز جنوبی را نشان می دهد. اهمیت مضاعف این موضوع برای ایران در مقایسه با کشورهایی مانند روسیه، آلمان و ایتالیا این نکته مهم است که در حال حاضر، از بین سه همسایه جغرافیایی بلافصل منطقه قفقاز یعنی ایران، روسیه و ترکیه، تنها ایران است که با هر سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و جمهوری گرجستان دارای روابط دیپلماتیک است. روابط ترکیه با ارمنستان به دلیل مناقشه قرهباغ از سال 1992 میلادی تاکنون قطع است و روابط روسیه با گرجستان نیز بعد از مداخله نظامی روسیه در مناطق آبخازیا و اوستیای جنوبی از اوت 2008 میلادی تاکنون قطع است. نفس همین موضوع، ظرفیت ارزشمندی را در اختیار ایران برای اتخاذ یک رویکرد متوازن در عرصه دیپلماتیک در منطقه قفقاز جنوبی قرار می دهد که بسیاری از رقبای منطقه ای ایران از این ظرفیت محروم هستند.
پیشینه سیاست خارجی ایران نیز گویای این واقعیت است که رویکرد تقریباً متوازن ایران در این منطقه از دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی به بعد روند نامتوازن تری به خود گرفت و این روند همچنان ادامه دارد. جلوه بارز رویکرد متوازن ایران در قفقاز جنوبی در دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی، میانجیگری میان جمهوری ارمنستان و جمهوری آذربایجان بود که در این راستا مقامات ارشد ایرانی به ویژه علی اکبر ولایتی و محمود واعظی، سفرهای متعدد و هم زمانی را به باکو و ایروان انجام می دادند. دیدار حسن حبیبی، معاون اول وقت رئیس جمهوری ایران به فاصله کمتر از سه ماه از باکو (28 اکتبر 1996)، تفلیس (4 نوامبر 1996) و ایروان (دسامبر 1996) و سفر هم زمان علی اکبر ولایتی به ایروان و باکو در آوریل 1997 میلادی به روشنی گویای اتخاذ رویکرد تقریباً متوازن ایران در عرصه مناسبات دیپلماتیک در قبال هر سه کشور ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان در این مقطع است. در رابطه با جمهوری گرجستان نیز تحرکات دیپلماتیک ایران در ان مقطع شایان توجه بود. ادوارد شوارد نادزه رئیس جمهور وقت گرجستان در سال 1993 از ایران دیدار نمود و هاشمی رفسنجانی نیز در آوریل 1995 به گرجستان سفر نمود که آخرین سفر رئیس جمهوری ایران به گرجستان از آن مقطع تاکنون به شمار می رود.
در دوران هشت ساله ریاست جمهوری سید محمد خاتمی (1376- 1384) مناسبات ایران با جمهوری های قفقاز جنوبی ادامه یافت؛ هر چند از روند نسبتاً متوازن دوران هاشمی رفسنجانی فاصله گرفت. در این مقطع، روسای جمهور ارمنستان (2 بار)، جمهوری آذربایجان (3 بار) و جمهوری گرجستان (1 بار) به ایران سفر کردند اما رئیس جمهوری ایران تنها به جمهوری آذربایجان و ارمنستان سفر نمود و با وجود دیدار میخائیل ساکاشویلی از تهران، دیداری از تفلیس در سطح رئیس جمهوری صورت نگرفت و به جای آن، معاون اول رئیس جمهوری (محمدرضا عارف) به گرجستان سفر نمود. در دوران هشت ساله ریاست جمهوری محمود احمدینژاد (1384-1392)، مناسبات ایران و سه کشور قفقاز جنوبی روند نامتوازن تری به خود گرفت. در این مقطع هر یک از روسای جمهور ارمنستان و جمهوری آذربایجان دو بار از ایران دیدند که البته تنها یک دیدار رئیس جمهور آذربایجان در سطح دو جانبه (10 مارس 2009) بود و دیدار دیگر به شرکت الهام علی اف در دومین اجلاس سران کشورهای ساحلی دریای خزر در تهران (16 اکتبر 2007) بر میگشت که در مقایسه با 3 سفر رئیس جمهوری آذربایجان به ایران در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی کاهش محسوسی را نشان می دهد. در مقابل، محمود احمدی نژاد نیز نیز 3 بار به ارمنستان و 4 بار به جمهوری آذربایجان سفر نمود. با این تفاوت که هر سه دیدار رئیس جمهور ایران از ارمنستان در سطح دو جانبه بود اما تنها دو دیدار از باکو و نخجوان در سطح دو جانبه و دو دیدار دیگر در سطح چند جانبه و مربوط به شرکت رئیس جمهور ایران دو اجلاس سران اکو در جمهوری آذربایجان در 5 می 2006 و 15 اکتبر 2012 میلادی بود. اما در این مقطع، هیچ دیدار متقابلی میان روسای جمهور ایران و جمهوری گرجستان در تهران و تفلیس صورت نگرفت و با وجود دیدار میخائیل ساکاشویلی و محمود احمدی نژاد در حاشیه اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک در شهریور 1384 (سپتامبر 2006) و مباحثی که در رابطه با دیدار متقابل روسای جمهور دو کشور در آینده مطرح شد، اما تا پایان ریاست جمهوری محمود احمدینژاد (اوت 2013) و میخائیل ساکشویلی (نوامبر 2013) دیداری میان آنها صورت نگرفت که به موازات عدم دیدار نخست وزیر و رئیس پارلمان گرجستان از ایران و عدم دیدار معاون اول رئیس جمهور و رئیس مجلس شورای اسلامی از گرجستان، گویای کاهش سطح مناسبات تهران و تفلیس نسبت به دوران قبل بود که بخش مهمی از آن نتیجه تشدید رویکردهای غرب گرایانه در گرجستان پس از دو تحول مهم انقلاب گل رز 2003 و بحران اوت 2008 و نیز افزایش تنش در روابط ایران و جهان غرب در رابطه با پرونده هسته ای ایران بود.
با انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور جدید ایران در سال 1392 (2013 میلادی) با وجود تحولات مثبتی که در سیاست خارجی ایران در قبال جمهوریهای قفقاز جنوبی ایجاد شد، اما عملاً رویکرد نامتوازن گذشته ادامه یافت. روابط ایران و جمهوری آذربایجان در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی به صورت قابل توجهی توسعه یافت که نماد بارز آن بیش از 6 دیدار دو جانبه (3 سفر الهام علیاف به تهران و 3 سفر حسن روحانی به باکو) و نیز 5 دیدار چند جانبه در استانبول (سیزدهمین اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی)، نیویورک (اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد) و داووس (چهل و چهارمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد)، تهران (اجلاس سهجانبه سران کشورهای ایران، روسیه و آذربایجان) و اکتائو (اجلاس سران پنج کشور ساحلی دریای خزر در قزاقستان) و شکل گیری مکانیسم سه جانبه ایران-جمهوری آذربایجان-روسیه برای تحقق کریدور شمال-جنوب به ویژه با اتصال شبکه ریلی سه کشور نیز نشانه دیگری از توسعه مناسبات تهران-باکو بود.
اما در مقابل، روابط ایران و ارمنستان نسبت به جمهوری آذربایجان توسعه متوازنی را در این مقطع تجربه نکرد. حسن روحانی از مرداد 1392 (اوت 2013 میلادی) تا کنون (شهریور 1397) تنها یک بار و در آذر 1395 (دسامبر 2016 میلادی) به ارمنستان سفر کرده است. این در حالی است که سرژ سارگسیان، رئیس جمهور ارمنستان تنها رئیس جمهور کشورهای منطقه قفقاز جنوبی بود که در هر دو مراسم تحلیف حسن روحانی در مرداد 1392 (اوت 2013) و مرداد 1396 (اوت 2017) شرکت کرده بود. هر چند سفر اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهوری ایران به ایروان در اکتبر 2015 میلادی و چند سفر جواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران تا اندازهای از شکاف ایجاد شده در روابط نامتوازن ایران با جمهوری آذربایجان و ارمنستان کاست، اما با توجه به 11 دیدار دو جانبه و چند جانبه روسای جمهور ایران و جمهوری آذربایجان در مقابل 3 دیدار روسای جمهور ایران و ارمنستان، نسبت به دورههای قبل این عدم توازن بیشتری در سطح کلان عرصه دیپلماسی شکل گرفت.
در رابطه با جمهوری گرجستان نیز با وجود تحولات مثبتی که در روابط تهران و تفلیس در چند سال اخیر روی داده است، آثار این رویکرد نامتوازن هنوز مشاهده می شود. بعد از سفر مرحوم هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت ایران به تفلیس در آوریل ١٩٩۵ میلادی و سفر میخائیل ساکاشویلی، رئیس جمهور وقت گرجستان به تهران در اوت ٢٠٠۴ میلادی، دیگر دیداری میان روسای جمهور ایران و گرجستان در پایتخت های دو کشور صورت نگرفته است. در دولت حسن روحانی نیز، گرجستان در منطقه قفقاز جنوبی تنها کشوری است که رئیس جمهور ایران در شش سال گذشته دیدار دو جانبه ای با رئیس جمهور این کشور (گئورگی مارگولاشویلی) در تهران یا تفلیس نداشته است.
هر چند تردیدی نیست که در دو دهه گذشته، مناسبات ایران و جمهوری های قفقاز جنوبی در سطوح مختلف دولتی، پارلمانی و قضایی برقرار بوده است و مقامات ارشد و میانی دو کشور در حوزه های مختلف به ویژه در چهارچوب کمیسیون پارلمانی با یکدیگر دیدار داشته اند، اما دیدار روسای جمهور ایران با همتایان خود در ارمنستان، آذربایجان و گرجستان از اهمیت متفاوت و خاص خود برخوردار است و نشانه ای از اراده سیاسی در راس هرم قدرت سیاسی و اجرایی برای توسعه مناسبات فی مابین به شمار می رود. باید به این نکته توجه داشت که «توازن» به معنی «تساوی» نیست و ایران متناسب با ظرفیتها و تواناییهای متفاوت جمهوری ارمنستان، جمهوری آذربایجان و گرجستان میتواند روابط متفاوتی را در سطوح مختلف با کشورهای این منطقه برقرار نماید. در این راستا، ایران به واسطه روابط توامانی که با هر سه کشور منطقه قفقاز جنوبی دارد، می تواند روند دیدار ریاست جمهوری با روسای جمهور ارمنستان و آذربایجان را متوازن تر از گذشته نماید و به فاصله دو دهه ای عدم دیدار روسای جمهور ایران و گرجستان هر چه سریع تر پایان دهد. با توجه به رویکرد نسبتاً متوازن سیاست خارجی ایران در دوران ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی و نیز سفرهای دوره ای و منطقه ای رهبران آلمان، ایتالیا، روسیه و واتیکان به منطقه قفقاز جنوبی، ضرورت اصلاح روند نامتوازن دو دهه اخیر را بیش از هر زمان دیگری ضرورت می بخشد. برنامه ریزی در جهت شکل گیری سفر دوره ای و منطقه ای مقامات کشور از جمله رئیس جمهور و وزیر امور خارجه به هر سه کشور منطقه قفقاز جنوبی و تشکیل مکانیسم سه جانبه «ایران-ارمنستان-گرجستان» و «ایران-ارمنستان-روسیه» به موازات مکانیسم سه جانبه «ایران-جمهوری آذربایجان-روسیه» و «ایران-جمهوری آذربایجان-ترکیه» می تواند به تحقق بخش مهمی از رویکرد متوازن ایران در منطقه قفقاز جنوبی کمک شایانی نماید و زمینه ساز تحقق اهداف مهم سیاست خارجی ایران در زمینه سیاست همسایگی و دیپلماسی اقتصادی را به ویژه در شرایط حساس کنونی در قبال یکی از مناطق مهم پیرامونی کشور باشد.
نویسنده: ولی کوزه گر کالجی، عضو شورای علمی موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)