شرق: حمله تروریستی اهواز در آخرین روز شهریور، محصول ائتلاف چند گروه تروریستی اعم از داعش و گروههای خلقی بود که سابقه اقدام خرابکارانه آنها دستکم به سال 1358 و غائله خلق عرب در خوزستان میرسد. دلایلی جدی وجود دارد که نشان میدهد اقدام تروریستی اهواز اگر نگوییم صرفا به مباشرت گروههای تجزیهطلب، دستکم در پروسه مشارکت آنها با داعش انجام شده است. در سال 1396 همه گروههای خلقی در کنفرانسی در قاهره، لیگ واحد عربی علیه ایران تشکیل داده و در یک جبهه متحد شده بودند. در حملات اخیر نیز هریک از گروههای موسوم به خلق عرب، بههمراه داعش سهمی داشت؛ به همین دلیل بهجای یک گروه چند گروه مسئولیت آن را بر عهده گرفت.
حدود 9ساعت پیش از این حمله، حساب توییتری گروهی به نام «الجبهه الدمیقراطیه الشعبیه الاحوازیه»، به سرکردگی محمود مزرعه از این حمله خبر داده بود. همچنین حبیب نبگان (جُبر)، سرکرده حرکه انضال، یک روز پیش از حمله در یک پیام توییتری، خواستار مقاومت در برابر ایران(!) شده بود. سخنگوی حرکه انضال چند ساعت پس از حملات اهواز در گفتوگو با یک تلویزیون وابسته به سعودی و نیز خبرگزاری رویترز مسئولیت حمله را بر عهده گرفت. حکم جلب بینالمللی حبیب نبگان و 13 نفر دیگر از همدستانش سالهاست که از سوی اینترپل صادر شده است.
با این توصیف، ملاحظات زیر درباره رفتار دستگاه دیپلماسی کشور وجود دارد:
1. چرا با وجود حکم جلب تروریستها از سالها پیش، هیچ اقدامی برای استرداد این افراد صورت نگرفته است؛ بهطوریکه آنها در این مدت چندین حمله تروریستی دیگر را در کشور مهندسی کردهاند که حملات اهواز فقط یکی از دهها اقدام انجامشده است. چرا وزارت خارجه و سفارتهای اروپایی کشورمان، اقدام معناداری برای تحویل و استرداد افرادی که دفتر کار و محل زندگیشان مشخص است، نکردهاند؟ در سالهای گذشته با وجود حکم بازداشت اینترپل برای نبگان و همدستانش، دستگاه سیاست خارجی در معرفی این گروهها کوتاهی کرده است.
بهطوریکه ما به دنیا اعلام نکردهایم گروههای مزبور براساس مرامنامه سیاسی و عملکردشان، مشی تروریستی داشته و کشورهای میزبان، باید متوجه پیامدهای حقوقی و سیاسی حمایت یا میزبانی از این گروهها باشند.
2. چرا وزارت خارجه و سایر دستگاهها، حتی پس از حملات تروریستی اهواز، با توجه به مستندات کافی، ازجمله اقرار افراد در خبرگزاریهای معتبر و شبکههای اجتماعی تاجاییکه حتی فیلم حملات مختلف را در سایتهای رسمیشان بارگذاری میکنند، یعنی با وجود ادله کافی، اقدامی جدی برای استرداد تروریستها نکردهاند؟ هنگامی که پای امنیت ملی در میان باشد، هیچ توجیهی برای کوتاهی در این زمینه پذیرفتنی نیست. اکنون کار به جایی رسیده است که ایران بابت حملات انجامشده در اهواز باید هزینههایی مانند تحریم اتحادیه اروپا را متحمل شود. این شرایط قطعا مسئولانی دارد که یا باید به صورت فوری دستبهکار شده و جبران مافات کنند یا پاسخگوی مردم باشند.
3. تلویزیون ایران اینترنشنال وابسته به سعودی است که اصولا بدنه آن از افراد تجزیهطلب و خرابکار در همکاری با جناج رسانهای تروریستهای خلقی عمل میکند. این شبکه در یکم مهر یکی از اعضای حزب تروریستی تضامن را بهعنوان میهمان به برنامه شامگاهی خود دعوت کرد و دهها مطلب سوگیرانه در حمایت از این حزب در وبسایت خود منتشر کرده است. این شبکه که حتی نام خلیجفارس را نیز تحریف میکند، این روزها تبدیل به تریبون رسمی گروههای بمبگذار و تجزیهطلب شده است که حتی مغایر با قوانین ضدترور بریتانیا است. چرا سفیر ایران در این کشور و سایر دستگاههای اجرائی در برداشتن گامی معنادار برای اقدام حقوقی علیه این رسانه تعلل میکنند؟ و چرا دعاوی حقوقی علیه شبکه مذکور که در جامعه روزنامهنگاری ایران بهشدت منفور است، مطرح نمیکند؟
4. از یک زاویه دیگر به مسئله نگاه کنیم. اگر یک اقدام تروریستی در اروپا، مثلا دانمارک اتفاق میافتاد و عاملان آن، در ایران دفتر و سایت داشتند و جلسه هماهنگی برگزار و با رسانههای وابسته به ایران مصاحبه کرده و بهرگباربستن مردم را با افتخار برعهده میگرفتند، دولت دانمارک یا بریتانیا چه واکنشی نشان میداد؟ آیا غیر از این بود که فورا ایران را به حمایت از تروریسم و صدور بنیادگرایی متهم میکردند؟ انفعال دولت، در استرداد تروریستهای بینالمللی، به درجهای از آسیب رسید که موساد با پهنکردن دام چنین جلوه داد که ایران قصد ترور آنها را داشته است! تا از این طریق در شرایط فعلی روابط ایران و لااقل بخشی از اروپا را تخریب کند. اکنون مدتهاست که موساد، سناریوهای ارزانی در ارتباط با موضوع برنامه هستهای یا اقدامات ایران در فرانسه، بلژیک و دانمارک میسازد و به اروپاییها میفروشد. سرویسهای امنیتی اروپا نیز با تجاهل العارف در این دامها میافتند.
5. دانمارک با پناهدادن به تروریستهایی که دستشان به خون بسیاری آلوده است، در حال تبدیلشدن به دولت حامی تروریسم و زدودن پرستیژ بینالمللی خویش است. سایر دولتهای اروپایی نیز برخلاف قوانین داخلی خود، در حوزه رسانه و احزاب سیاسی میزبان گروهها، سایتها و رسانههای تروریست یا حامی تروریسم هستند. هرچند ممکن است قوای مجریه این کشورها، به دلایلی بر اقدامات آنها سرپوش بگذارند اما ایران باید همچنان مسیرهای حقوقی برای شکایت و استرداد این افراد یا توقف فعالیت رسانههایشان را پیگیری کند. از سوی دیگر، دانمارک باید بداند، گروههای تروریستی مانند النضال که اکنون تحت حمایتش قرار دارند، روزی امنیت ملی همین کشور را به مخاطره خواهند انداخت. ترور «احمد مولا» از سرکردههای انشعابی حرکه النضال، توسط شاخه نبگان در هلند، فقط یکی از این اقدامات بود که در آینده ممکن است دامنهدار شود و امنیت کشورهای اروپایی را به مخاطره بیندازد.
6. معمولا پس از حملات تروریستی در هر کشور، اولین اقدامی که صورت میگیرد تصویب قوانین ضدترور (پاتریوت) است. آنچه امروز نیاز داریم، تصویب قانون میهنپرستی در مجلس است نه چیز دیگر. در غیر این صورت همانطور که شاهد بودیم، فعالیت شبکه ترور و خلقیها، محدود به حادثه شهریورماه نخواهد بود. کمااینکه از آن روز تاکنون حملات جستهوگریختهای در چند شهر دیگر ازجمله اهواز انجام داده و فیلم آن را منتشر کردهاند.