رضوان آیرملو : واکنش دیروز و دیشب برخی از قلمهای بفروش رفته و هیجانزده به بخشهایی از سخنرانی استاندار آذربایجانغربی در دانشگاه تهران و آشکارا تحریف و جعل آن، حجت را بر همه وجدانهای بیدار و دلسوزان راستین توسعه و پیشرفت منطقه و فعالان برونرفت استان از فقر و محرومیت و بدبختی، تمام کرد. این قلمهای سرشار از کینه و انتقام، بدون توجه به حساسیت موضوع و با برجسته کردن مباحث قومی و دستآویز کردن اشاره تلویحی شهریاری به حوادث تاریخی و منازعات قومی و مذهبی در دههها و سدههای گذشته، خود، بهراحتی با جعل خبر، همین حوادث را انکار نموده و در عمل نشان دادند برای رسیدن به اهداف شوم خویش، نهتنها تاریخ، بلکه حاضرند امنیت و آرامش این سامان را نیز بهراحتی قربانی نمایند.
درحالیکه استماع سخنان استاندار بهوضوح نشان میدهد ایشان بدون انکار هیچ واقعهای، فقط خواهان کنار گذاشتن برخی تعصبات کورکورانه قومگرایی و عدم سوءاستفاده از برخی روایتهای حوادث دههها و سدههای قبل برای ایجاد مرزبندی و تفرقه جهت توسعه امروز استان شده و تنها راه برونرفت از محرومیت را در اتحاد و همدلی همه ساکنان این استان داند. واقعاً کجای این خواسته نامعقول بود، کجای این درخواست انکار بود؟ کجای این سخنرانی نادرست بود؟ که اینچنین بیپروا، افسارگسیخته و غیرمنصفانه بر استاندار تاختید، برایش دروغ جعل کردید، مرتب رسوا شدید و رنگ و نیرنگی نو درانداختید! غافل از اینکه مردم ما آگاهاند، این حنا دیگر رنگی برایشان ندارد، آنها برای تشخیص دروغ و راست، محتاج قلمهای تشنه به خون شما نبوده و نیستند.
امشب از هر چه خبرنگار مزدور بود حالم به هم خورد، جعل و دروغ به قیمت راه انداختن جوی خون، به قیمت پرورش بذر کینه و نفرت بین همسایههای دیواربهدیوار، فقط و فقط برای خوشخدمتی و گرفتن فلان سمت و پست، برای نشستن بر فلان کرسی و گماردن گماشتگان و نوچهها در فلان اداره و فلان موقعیت! بدون نگاه کردن به عمق موضوع و سراسیمه با برخورد هیجانی و احساسی، فضا را به سمت امنیتی شدن بردن، به کجا چنین شتابان؟
فرصتطلبانی که برای کرسیهای بیارزش، با وقاحت تمام بر برنده شدن در این بازی دو سرباخت بر طبل شادی کوبیدند، اُف بر چنین خائنانی باد که برای رسیدن به اهداف شخصی خود از هیچ توطئه و دروغی ابا ندارند و امنیت و آرامش مردم را بهراحتی گوشت قربانی مطامع پست و دون خودکرده و حریصانه به دنبال شعلهور کردن آتش نفاق در این سرزمین مظلوم و بیگناهاند.
ای کسانی که بدنبال رأی مردم برای فردای انتخابات هستید و منتظر بزنگاهها تا از نمد مردم بیگناه، برای خود کلاهی ببافید! ای کسانی که با فرازوفرودهای احساسی و انتقامجویانه شخصی، فضایی ایجاد کردید تا ارجوقرب و جایگاهی که استاندار برایتان ساخته بود بخاطر اعمال خودتان فروریزد و اکنون بدنبال توجه و عقدهگشایی هستید و هر حرکت شهریاری را، بدون توجه به ثمرات و آثار آن برای مردم، ندیده تخطئه می کنید! میدانم و میدانید که اینان، البته شما را جز ابزاری برای مقاصد خود نمیبینند و فردا روزی بهراحتی به گوشهای پرتتان میکنند، فقط آگاه باشید شهریاری یک مقام دولتی است آمده و چندی اینجا خدمت خواهد کرد، صادقانه یا غیر صادقانه و خواهد رفت، اما آنچه شما انجام میدهید خلل و لطمهای به او یا حتی همراهانش نمیرساند که آنان همه مأمور دولتاند و موظف به انجاموظیفه و یا شاید دل درگرو توسعه و خدمت، اما آنچه شما در این مدت انجام داده و میدهید قبل از هرچیز خیانت به خود تاریخ و عبرتهای تاریخی و سپس ایجاد مانع در هرگونه خدمت به توسعه استان است و نیک میدانید استاندار در عمل، تاکنون کاری جز توسعه فارغ از نگاه ملی نکرده و نمیکند، فقط کافیست به بیش از 13 سفر او به شهری چون خوی نگاهی بیفکنید البته اگر اندک وجدانی هنوز برایتان باقیمانده است.
من امروز با جرأت اعلام میکنم که حرکت استاندار و سخنانش برای شکستن تابوهای قومی و گرفتن بهانه و ابزار از موجسواران و فرصتطلبان، قابلستایش بوده و جسارت و هزینههایی که صرفاً و صرفاً برای ایجاد فضای گفتگو و تفاهم بین اقوام مختلف استان برای کم کردن محرومیتهای استان میدهد، شایسته تقدیر و همراهی است چراکه تنها کسانی مخالف این فضا هستند که نانشان در نزاع و دعواهای ولو خونین قومی است.
درحالیکه این نان خوردن ندارد، این قدرت افتخار ندارد، این رأی ارزشی ندارد، این کرسی پشیزی نمیارزد وقتی بارنگ خون و طعم نفرت بین انسانها، به چنگ آید. یقین دارم قاطبه نخبگان و مردم همیشه درصحنه، هرگز با این فرصتطلبان بهظاهر هویت گرا همراه نخواهند بود و چراکه ماهیت پوشالی و دروغین این افراد برای همگان آشکارشده است.