در سال 2016 میلادی، یک قرن تمام از فاجعه قتل عام مردم مهاباد و حومه به دست نیروهای ارتش تزاری روسیه در حوادث جنگ اول جهانی گذشت. مجله مهاباد، قسمتی از شماره هایش را به نوشته هایی در این زمینه اختصاص داد. پیشتر در صفحات 78 تا 81 کتاب: نگاهی به تاریخ مهاباد، و صفحات 11و12 کتاب: ضمیمه نگاهی به تاریخ مهاباد، اشاراتی کم و کوتاه به این حادثه دهشتناک شده بود.
صفحات 65 تا 80 مجله «سروه»، شماره 187، سال هـفدهم، بهمن ماه 1380خ، اختصاص به بازنویسی خاطرات زنده یاد «میرزا کریم بهرام بیگی»، یکی از بازماندگان و شاهدان عینی کشتار روس ها در مهاباد، داشت که مطالب قابل توجهی در آن گفتار (به زبان کُردی)آمده بود. در این باره، این منابع نیز جای توجه هستند:
الف) در صفحه 18 رساله «گورستان ملاجامی در مهاباد»، قادر فتاحیقاضی، تبریز، خردادماه 1359خورشیدی، آمدهاست: «… آقای محمد اقبالی فرزند مرحوم حاجی رحیم، که مأمور انتظامات و جمعآوری و دفن جنازهها بوده، در خود مهاباد، هشت هزار و نهصد و هشتاد(8980) جنازه را پیدا و دفن کرده است».
ب) در نشریه «کردستان میشینری» چاپ آمریکا، که بعدها مجبور به تغییر نام به «اورینت میشینری» شدهاست، شماره یک، سال دهم، ژانویه 1918م(بهمن ماه 1297خ)، روانشاد دکتر ال.او. فاسوم، از میسیونرهای پروتستان ساکن در مهاباد و از شاهدان عینی ماجرا، در این باره چنین نوشته اند:
«… در منطقهای به فاصله کمی بیش از یک مایلی شهر، هشتصد نفر انسان را گوشت دم توپ کردند. زمان ده تا پانزده دقیقه پر رنج و دلخراشی بود که هرگز فراموش نخواهم کرد. اما فاجعه اصلی و وحشتناک این نبود. در شهر ما(منظورش مهاباد است)بالای هفتهزار نفر قتل عام شدند. برای صرفهجویی در مصرف گلوله، بدن اکثریت قریب به اتفاق آنان را با قداره (شوشکا) و نیزه، سوراخ سوراخ کردند… زنان و دختران زیادی با روشی از شدت و خشونت که در بیان نمیگنجد، اسیر شدند و مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. حدود چهارصد زن و دختر دیگر را هم باخود بردند، برخی برای تجاوز و عدهای هم برای فروش…» .
ج) در نشریه کردستان میشینری شماره 12، سال هفتم، سپتامبر 1916م(شهریور و مهر ماه سال 1295خ)، صفحات 3 تا 7 براساس گزارش «میس اگوستا گودهارت»(که مردم مهاباد آن روزگار در زبان محاوره او را – میس کوتات خانم – میگفتهاند)، چنین آمدهاست: «آمار کل کشته های منطقه به طور تخمینی به دههزار نفر میرسد. از میان زنان ربوده شده کُرد، بعضیها را در تبریز یکی به پنج دلار فروختند! آمار کشتههای داخل شهر مهاباد، هفت هزار و ششصد و هفتاد(7670) نفر بوده، که اکثریت آنان مرد بوده اند. خود عالیجناب دکتر ال.او. فاسوم شخصاً در خان های، یکصد و پنجاه جسد پیدا کرد».
د) در صفحه 46 کتاب: یادداشت هایی از کردستان، شیخ رؤوف ضیایی، انتشارات صلاحالدین ایوبی(اورمیه)، چاپ اول، 1367خ، آمار کشته شدگان این قتل عام دهشتناک در شهر، بیش از پنج هزار نفر، نوشته و ثبت شده است.
حضور روس ها و ترکان عثمانی در جریان جنگ اول جهانی در منطقه مهاباد، زمان زیاد و نسبتاً طولانی بوده، اما زمان این کشتار در شهر و حومه به دست قوای روسیه، از روز شنبه 9ژانویه سال1916م(19دی ماه 1295خ)، تا روز چهارشنبه 21 فوریه 1916م(سوم اسفندماه سال1295خ)، جمعاً به مدت چهل و پنج روز بودهاست. تردیدی نیست که ترکان عثمانی، تحت عنوان و بهانه «جهاد» با کفار روس، در تحریک کُردها نقش اساسی داشتهاند، و کُردها تحت تأثیر تبلیغات ترکان عثمانی دست به کشتن چند نفر نظامی روس، گروه مهندسی راه سازی در جاده بُرهان امروزی(مهاباد با بوکان) زده اند. به نوشته بازیل نیکیتین در کتاب: «ایرانی که من شناخته ام»، تنها شیخ باباسعید برزنجی- زاهدی در حومه مهاباد- بود که فریب تبلیغات عثمانی ها را نخورد و ادعای جهاد توسط آنان را زیر سؤال برد و آن را غیر اسلامی اعلام کرد و بهای این کار خود را هم با تقدیم جان و اعدام شدن به دست عثمانی ها پرداخت کرد. خیلی ها هم تا امروز سعی کرده اند که با بیان با آب و تاب کشته شدن این چند نفر نظامی گروه مهندسی روسی، خود کُردها را مقصر قلمداد کنند و بنویسند یا بگویند که کُردها خود روسها را مجبور به این کشتار کردند!! که البته توجیهی خرد پسند نیست. کشته شدگان گروه مهندسی روس شاید به زحمت به ده تا پانزده نفر رسیده باشند، شاید، ولی انتقامی که روس ها گرفتند در مقابل هریک نفرشان، صد نفر از مردم بیگناه و بیخبر از همه جا را لت و پار کردند. چنین جنایاتی تحت هیچ نام و عنوانی، قابل دفاع و توجیهپذیر نیست. مهاباد آن روزگار جمعیتش با حومه به زحمت به ده تا دوازدههزار نفر میرسید، چنین کشتاری از آنان قطعاً کشتن بالای پنجاه درصد مردم و در حد ژنوساید (نسل کُشی) بوده است. تا اینجا مربوط بود به روزگار تزار و بهقول بعضی از روشنفکران کُرد، این جنایات به دستور ژنرال های کهنه پرست و درندهخوی تزار انجام گرفته بود. بعد از دوران تزار و پیروزی انقلاب اکتبر1917م، اینهم بمبارانهای مهاباد به دست نسل جدید و تربیت یافته روس ها:
الف) قبل از ظهر روز پنجشنبه، پنجم شهریورماه سال1320خورشیدی، سه فروند هواپیمای اتحاد جماهیر شوروی سابق، پادگان، بازار، و چند نقطه از مناطق مسکونی شهر مهاباد را بمباران کردند. بیست نفر از اهالی شهر کشته، و عده زیادی مجروح و قسمتی از بازار شهر و چندین خانه مسکونی ویران شد.
در فاصله زمانی سالهای 1320 تا 1325 خورشیدی هم، روس های نسل جدید و تربیت یافته پس از انقلاب اکتبر1917م، در آذربایجان ایران حضور پررنگ و فعال داشتند. مردم کُرد را نهییج و تشویق و تحریک کردند و آمال و آرزوهای مشروع و انسانی آنان را (که همان داشتن حقوقی بود که در دنیای امروزی به آن «حقوق بشر» میگویند) به بازی و تمسخر گرفتند. پس از اینکه به ظاهر خرشان از پل گذشت و به توافقنامه به دست آوردن امتیاز استخراج نفت شما لایران دست یافتند، مردم را تنها و بی پشتیبان در مقابل دولت مرکزی وقت ایران، به امید خدا رها کردند و هرچه برسر مردمهم آمد، برای روسها کم ترین و کوچک ترین اهمیتی نداشت. حتی وقتی خبرنگاران آنزمان، از آندره گرومیکو- نماینده وقت روسها در سازمان ملل متحد- سؤال کردند که پس از خروج شماها از ایران، تکلیف کُردها و آذربایجانیها با دولت مرکزی ایران چه خواهد بود؟ آقای گرومیکو، سیاستمدارانه پاسخ داد: این امر یک مسأله داخلی ایران است و ما حق دخالت در امور داخلی دیگر کشورها را نداریم!! توخود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
ب) روزجمعه پنجم اسفندماه 1362خ، ساعت چهار و چهل دقیقه بعدازظهر، چهار فروند هواپیمای میگ 25روسی نیروی هوایی رژیم بعث عراق، ده نقطه شهر مهاباد را بمباران کردند. تلفات در همانروز21نفر کشته و بیش از یکصدنفر زخمی بود. در روزهای بعد 14 نفر از زخمیها بدرود زندگی گفتند و به این ترتیب آمار کشتهشدگان به 35نفر رسید. (نقش غیرمستقیم روس ها).
ج) روز یکشنبه دوازدهم بهمنماه1365خ، روستاهای: گاپیس، قرهقشلاق، و قجیآباد، حومه مهاباد از طرف هواپیماهای روسی نیروی هوایی رژیم بعث عراق بمباران شدند. (نقش غیر مستقیم روسها)
د)روز پنجشنبه بیست وسوم بهمن ماه 1365خ، ساعت 11 و سی وپنج دقیقه قبل ازظهر، شهر مهاباد برای بار چندم مورد حمله هواپیماهای میگ 25 روسی متعلق به رژیم بعث عراق قرار گرفت. مرکز واقعه، میدان استقلال شهر مهاباد بود. (نقش غیر مستقیم روس ها).
این تاریخچه فشرده و مختصری بود از رفتار روسی که به جای تشکیل پرونده ژنوساید کُردها علیه او، متأسفانه عنوان «دوست دیرینه مردم کُرد» ! هم گرفته است. کُردها با داشتن چنین دوستانی، کمترین نیازی به دشمن نخواهند داشت. بررسی های بی طرفانه تاریخ به روشنی نشان می دهد که نه روس دوست کُرد است، نه انگلیس، نه آمریکا و نه هیچ کشور قدرتمند و مطرح جهانی… آنان همه دوست صمیمی و راستین منافع خود و مردم خود هستند. هر مردمی، خود باید دوست و خیرخواه خودش باشد. دوستی در دنیای سیاست، وجود خارجی و واقعی نداشته و ندارد و تنها منافع کوتاه مدت و بلندمدت است که مورد نظر و هدف نهایی است. زندهیاد «نلسون ماندلا» (1918- 2013م)، گفتهاست: « گناهان دشمنانمان را میبخشاییم، ولی آن را فراموش نخواهیم کرد».
این گفته، کلامی عادی و معمولی نیست و فلسفه و فکر عمیقی پشت سر آن وجود دارد. نباید انتقامجو بود، زیرا انتقامجویی جدای آنکه از صفات زشت و ناپسند و نکوهیده است، دایره باطل دور و تسلسل کینه جویی و خونریزی را الی الابد متوقف نخواهد کرد. پس به خاطر متوقف شدن این دور و تسلسل باطل و خطرناک و بدنتیجه، باید گناه طرف را بخشود و از انتقام گرفتن صرف نظر کرد. اما برای تکرار نشدن جنایات و فجایع، باید داستان آنها را فراموش نکرد و وقایع را بدون جانبداری از سویی، و یا دلیلتراشی برای طرفی، ضبط و ثبت کرد. مردمی که چنین نوشتهها و مکتوباتی داشتهباشند، «حافظه تاریخی» خواهند داشت، آنهم نوعی حافظه تاریخی که درست و صحیح و به موقع کار کند. امیداست روزی مجموعه اینگونه نوشته ها و مقالات و اسناد و مدارک معتبر مربوط به آنها، به صورت کتابی مستقل، چاپ و منتشر شود، که خلأ بسیار بزرگ و پراهمیتی را پُر خواهد کرد.
نکته جالب و جای تعمق و توجه این است: متأسفانه چنین فجایعی در نقاط مختلف جهان، و در زمان های متفاوتی رخ داده است و رخ میدهد!، برای نمونه کشتار ارامنه در 1915 و1916 در امپراتوری عثمانی، کشتار در «رواندا» در آفریقا و کشتار مردم تیره روز و بی پناه روهینگیا در میانمار(برمه سابق)، و… اما آگاهان هر قوم و مردمی سعی کردهاند درستترین و منطقی ترین بهره را از اینگونه پیشامدها ببرند. اسناد و مدارک جمع آوری کرده ند، با بازماندگان حوادث مصاحبه ها کردهاند، فیلم مستند ساخته اند، و… در نهایت پرونده نسل کشی تشکیل داده و برای رسیدگی و پیگیریهای قانونی، بهمجامع صلاحیتدار جهانی تقدیم کرد اند. در میان ما، بهویژه بعد از جنگ دوم جهانی، احزاب کُرد اغلب چپ گرا بوده و مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر شوروی سابق (یا چین) و حزب حاکم آنجاها بودهاند، خود این احزاب کُرد اغلب، به عنوان جانبداری از روسها، مانع بحث پیرامون کشتار روسها در جریان جنگ اول جهانی در منطقه مهاباد و حومه بوده اند! مبادا که روس ها رنجش خاطر پیدا کنند! یا اغلب شنیده می شد که می گفتند: در حوادث جنگ اول جهانی، عده ای در مهاباد وحومه کشته شده اند، ولی در باره تعداد آن ها خیلی مبالغه شده است!! تو گویی حافظ بزرگ دقیقاً در باره ما گفته است:
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با ما هرچه کرد، آن آشنا کرد
اخیراً مشاهده می شود که افرادی و یا« ان.جی. او» هایی به فکر جمعآوری اسناد و مدارک و مطالب قابل استنادی در این زمینه افتاده اند. از جمله کتاب: «کارهساتیکی میژوویی، کوشتاری خهلکی کورد بهدهست سپای رووسی تزاری» (فاجعه ای تاریخی، کشتار مردم کُرد بهوسیله سپاه روسیه تزاری)، بهقلم: عزیز ولیانی، نشر گوتار، چاپ اول، 1396 خورشیدی. در صفحات 108 تا 110 این اثر اشاره کوتاهی به خاطرات میرزا عبدالکریم بهرام بیگی- از شاهدان عینی کشتار شده، البته در صفحه 111 همان کتاب، آدرس منبع خاطرات اشتباه نوشته شده است. آدرس دقیق و درست منبع، مجله «سروه» شماره 187 است.
امید است که در این راه گامهای صحیح و دقیق و مستند برداشته شود و موضوع از مسیرهای درست قانونی پیگیری گردد.