ریشه موضوع چه بود؟
در پی تجاوز ارتش ترکیه به شمال سوریه اعتراضهای بینالمللی زیادی مطرح شد. احتمالاً ایران در مذاکره با ترکیه، به اردوغان وعده داده بود که واکنشی به این حمله نشان نخواهد داد. تصور ایران بر این پیشبینی اشتباه بود که ترکیه حمله محدودی به تروریستهای پ.ک.ک انجام خواهد داد؛ اما ترکیه دامنه عملیات خود را گسترده کرد بهطوریکه با تهدید موجود تناسبی نداشت. ترکیه دائماً از تهدید امنیتی حرف میزند چیزی که هیچگاه برطرف نمیشود؛ چه در عملیات سپر فرات و چه در عملیات شاخه زیتون! اما هر چه عملیات نظامی زیاد میشود، احساس تهدید ترکیه نهتنها کم نمیشود بلکه افزایش مییابد.
افکار عمومی به این نتیجه رسیدهاند که آنچه وجود دارد احساس تهدید نیست بلکه طمع به خاک همسایه است. واکنش ایرانیها به تجاوز نظامی ترکیه این بار تند بود. همه اقشار ایران از محافل قدرت تا اپوزیسیون هر یک با ادبیاتی آن را محکوم کردند. از رئیس قوه قضاییه تا وزارت خارجه و شورای عالی امنیت ملی. روزنامههای کیهان و ایران از عبارت «تجاوز» استفاده کردند که نشان میدهد هر دو طیف سیاسی موضع مشترکی دارند. این موضوع طبیعی هم بود. سوریه یکی از متحدان جمهوری اسلامی است و ترکیه نمیتواند انتظار داشته باشد که این حکومت در برابر تجاوز آشکار به خاک آن با قصد الحاق، کشتار و راندن مردم سکوت کند. از سوی دیگر ایرانیان با تفکیک بین تروریستهای کُردنما و مردم کُرد نسبت به سرنوشت آنها که از تبار آریایی هستند حساسیت دارند.
اما اردوغان زیادهخواهی کرد و بلافاصله واکنش نشان داد و از روحانی خواست تا رسانههای ایرانی را ساکت کند. او اشاره کرد که منظورش رسانههای نزدیک به روحانی نیست؛ بنابراین به نظر میرسید، طیف دیگر یعنی اصولگرایان و مقاماتی مانند رئیس قوه قضائیه یا دبیر شورای عالی امنیت ملی را مدنظر دارد! البته گستاخی به اردوغان بیپاسخ نماند و رسانههای کشور واکنش نشان دادند؛ اما از همان آغاز مشخص بود که ترکیه در صدد «انتقام» از ایران است. در پی اظهارات اردوغان چند رسانه وابسته به ترکیه از طیف پان ترکیست مطالبی منتشر کردند که نشان میداد آنکارا قصد انتقام دارد. آنها ورزشگاه یادگار امام (ره) را بهعنوان آدرس نشان میدادند: بازی استقلال تهران- تراکتورسازی تبریز قربانی یک توطئه شد.
مدتها پیش از بازی، نشستها و جلسات زیادی در تبریز و با محوریت استانداری آذربایجان شرقی و شورای تأمین استان برگزار شد. پیشبینیهایی در سطح استان وجود داشت که نشان میداد ترکیه و ستون پنجم وابسته به آن یعنی ارتجاع قومی در صدد عملیات روانی علیه استان با محوریت تبریز هستند. این یک ایجاد وضعیت ژئوپلیتیک علیه ایران با محوریت فشار به استان بود.
بنابراین مقامات سیاسی- امنیتی- انتظامی استان جلسات کارشناسی متعددی برگزار کردند. در این جلسات حتی از هواداران باشگاه تراکتورسازی نظرخواهی شد. هدف این بود که خط هواداران واقعی تراکتورسازی از خط جریان مرتجع و دشمن (مزدور ترکیه) جدا شود. استاندار آذربایجان شرقی و معاون وی بهصورت تماموقت و شبانهروز با موضوع درگیر بودند (و هستند). تلاش این مجموعه اتفاقاً ثمربخش بود. بازی در مجموع به خوبی برگزار شد. هر کس از تلویزیون بازی را دید، هیچ حرکت ناهنجاری مشاهده نکرد به جز گزارش تحریکآمیز مجتبی ساعی که باید در جای خود بررسی شود زیرا این گزارشگر نیز نقش مهمی در به باد دادن کوششهای استانداری داشت.
در این بین برخی توطئههای امنیتی که متأسفانه خود دنیزلی نیز در آن نقش داشت، خنثی شد. در روز بازی، هواداران واقعی تراکتورسازی خط خود را از بقیه جدا کردند. هیچ عکس یا مدرکی وجود ندارد که نشان دهد عدهای بیش از صد نفر سلام نظامی یا شعار نفرت پراکنانه داده باشند. هرچند این تعداد هم زیاد است و باید برخورد شود.
ولی در مجموع برنامه آنگونه که ترکیه پیشبینی کرده بود، پیش نرفت. دستگاههای مرتبط ترکیه از استانداری و مردم تبریز عصبانی بودند و اقدامات اخیر دولتمردان در استان آذربایجان نوید روزهای ناخوشی برای وابستگان و اجانب میدهد.
از همین رو اغراقها و اخبار دروغ رسانههای رسمی ترکیه از جمله تی آر تی و آناتولی آغاز شد و سپس به رسانههای نیمه رسمی نزدیک به آک پارتی مانند ینی شفق رسید. آنها با انتشار عکس هایی از «گذشته» و یا تصاویر هوایی از ورزشگاه بهاضافه تیترهای دروغین که ناشی از عصبانیت بود سعی کردند عملیات روانی و پروپاگاندای سیاه را پیش ببرند. در این بین دو عکاس خبری تبعه تُرکیه که قرار بود بهصورت غیرقانونی وارد ورزشگاه شوند بازداشت شدند. همچنین خبرنگاران شبکه آلمانی ZDF که با هماهنگی پشت پرده دشمنان قرار بود برای پوشش شعار به نفع ترکیه وارد ورزشگاه شوند، اجازه حضور نیافتند؛ اما نفس این برنامهریزی نشان میدهد که ترکیه توطئهای از پیش طراحیشده داشت.
آنها چون در «میدان» شکست خورد سعی کردند در رسانه و فضای مجازی برنده شوند. در نتیجه برنامهای آغاز شد که مستقیماً تلاشهای پورمحمدی استاندار آذربایجان شرقی و معاونین وی را هدف قرار میداد. این اقدام تجاوز معنوی و عملیات روانی علیه ایران و استان ما بود. هرچند عدهای بهویژه در بیرون از ورزشگاه و سپس در داخل اقدامات سوئی انجام دادند. از آن جمله عده اندکی پارچه نوشتهای تحریکآمیز وارد ورزشگاه کرده و به نمایش درآوردند. اقدام همین افراد بود که همه معادلات استانی را دگرگون کرد.
?فاعلان، آمران و معاونین این اقدام «محاربه جویانه» باید هر چه زودتر دستگیر و به قانون معرفی شوند. این مطالبه مردم ایران از استاندار و مقامات انتظامی یا امنیتی است. تا زمانی که فاعلین آن پارچه نوشته دستگیر نشوند، سوءظنی بهجایی در میان افکار عمومی مبنی بر نفوذ ستون پنجم ترکیه در بخشهای امنیتی، سیاسی یا انتظامی استان وجود خواهد داشت.
جمعبندی
ترکیه سعی کرد اوتوریته حاکمیت را در استان را متزلزل نشان داد و بهاینترتیب پیامی به تهران بفرستد که مستقیماً موجب تجدیدنظر در صلاحیت مقامات ارشد محلی میشود. این روند تغییرات در استانداری و ادارات دیگر را در پی دارد که وضعیت را قدری بیشتر آشفته میکند و در این خلأ مشکلاتی برای استان به وجود میآید: تابلویی که ترکیه تصور کرده است چیزی نزدیک به همین چشمانداز است.
چه باید کرد؟
در کوتاهمدت فدراسیون فوتبال نقش مهمی دارد. فدراسیون فوتبال باید خود باشگاه تراکتورسازی را بهمثابه شخص حقوقی مخاطب قرار دهد. تا زمانی که این باشگاه مسئولیت نپذیرد، زمینه و ظرفیت عملیات روانی بیگانگان وجود خواهد داشت و این برای امنیت ملی تهدیدآمیز و مضرّ است؛ بنابراین لازم است فدراسیون و کمیته انضباطی تراکتورسازی را بهصورت معنادار از جمله «کسر امتیاز» جریمه کند. اگر از تراکتورسازی کسر امتیاز شود، دفعه بعد در نخستین اقدام تحریکآمیز، خود هواداران و لیدرها بهجای مأموران نیروی انتظامی با افراد خاطی شدیدترین برخورد را خواهند کرد و لاجرم باشگاه نیز افرادی را مسئول سالمسازی فضا خواهد کرد.
در میانمدت دستگاههای تصمیم گیر قضایی و امنیتی باید فکری به حال تبریز بکنند. تجربه اخیر نشان داد هنگامیکه فضای تنفس برای گروههایی که بیخطر تصور میشوند باز شود، علاوه بر خود آن محافل سایر گروههای معارض نیز تلاش خواهند کرد از این فضا استفاده کنند. شواهدی در دست است که نشان میدهد در همین بازی تراکتورسازی – استقلال، هواداران سازمان تروریستی مجاهدین خلق (فرقه رجوی) حضور فعال داشته و زیر پرچم بیگانه را گرفته بودند. میدانیم که ترکیه در دهه هفتاد خورشیدی نیز از مجاهدین خلق حمایت میکرد! حضور این افراد در ورزشگاه یادگار امام (ره) مؤید همین نظریه فوق است. در چنین فضایی (فضای ارفاقی به نفع یک گروه خاصی که بیخطر تصور میشود) سایر گروهها بیکار نمیمانند و از ظرفیت موجود بهره میبرند.
تلویزیون اینترنشنال بیشترین بهره را از وضعیت برد. از روز پنجشنبه اخبار و برنامههای جهتدار آن شبکه در مورد این رخداد آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد. این شبکه در یک برنامه تحلیلی سه عنصر تجزیهطلب وابسته به ترکیه (کریم اصغری، عباس ولی، ضیاء صدرالاشرافی) را برای تحلیل و مناظره دعوت کرد که میتوان گفت هفتاد درصد آن یکجانبه بود.
استاندار آذربایجان شرقی و تیم مدیریتی همراه او با تحلیلی ساختاری و کلان نگر دقت کنند چراکه ترکیه قصد دارد از نظر ژئواکونومیک و چه از نظر ژئوکالچرال خود را به استانهای شمال غرب تحمیل کرده و درنهایت با استفاده از این بازی پیچیده نفوذ خود را بر کشور و ساختار تصمیم کیری تحمیل کند. آنها تبریز را گروگان میگیرند تا امیال منطقهای را به ساختارهای تصمیمگیری کل کشور تحمیل کنند. البته با حضور مسئولین سیاسی و امنیتی و شهروندان هوشیار آذربایجانی بهویژه هواداران تراکتورسازی، ترکیه و سایر رقبای منطقهای موفق به پیشبرد اهداف خود نخواهد شد.