جواد میری، مردی که میخواهد معروف شود! به هر نحوی. با آنکه سواد و دانشی حتی درباره رشته تحصیلی خود ندارد، میکوشد با بد و بیراه گفتن به بزرگان اندیشه، مانند شیخالاسلامی و افشار و طباطبایی و احمدی و… نامی برای خود دست و پا کند. همین که او را سید جواد میری به قیاس از سیدجواد طباطبایی بخوانند، و او نام کتاب جواد طباطبایی را بدزدد و روی عنوان کتاب خود بزند، دستاوردی برای اوست. برای او که نه پژوهش اکادمیکی میتواند انجام دهد نه توان نگارش یک مقاله علمی متوسط دارد گویا، همین که عدهای او را هتاک به شخصیتهای علمی کشور بدانند کافیست. جواد میری اصرار دارد که با لقب «آکادمیسین» شناخته شود اما نمایه مقالات علمی دستکم به زبان فارسی به جز سه مقاله که فقط یکی از آنها علمی- پژوهشی است چیز دیگری نشان نمی دهد. پژوهشگاه علوم انسانی در گزارش خود گفته است که نامبرد در ده سال گذشته صرفا دو پژوهش موظفی را در این دانشگاه به سرانجام رسانده است. بر اساس رزومه اعلامی وی در همان سایت پژوهشگاه دهها مقاله و کتاب از سوی میری به زبان انگلیسی منتشر شده است و حتی در یک شماره از مجلاتی که البته وجود خارجی ندارد بیش از ده مقاله از او چاپ شده است که در نوع خود شگفت است. شاید با این شعبدهبازی و جعل به دنبال تحقق جمله گوبلز باشد: « دروغ هر چه بزرگ تر، باورپذیرتر!». اما حاصل دروغ بزرگ او جز مضحکه چیزی نبوده است.
سایت فرهنگ امروز در سال 1396 مقالاتی در خصوص کارنامه این فیلسوفِ فلسفه نخوانده منتشر کرده بود که جا دارد پیش از ورود به بحث اصلی بخش هایی از آن را مرور کنیم:
« …سال ۲۰۰۶ و بهویژه ماه نوامبر آن سال، سال پربرکتی برای استاد و مشتاقان علم است. در این سال، دستکم ۳۵ مقاله از اقیانوس بیپایان دانش فیلسوفِ خودخوانده بیرون جهیده و ۱۴ مورد آنها فقط در نوامبر آن بوده است که هر کدام تألیفات نادیده استاد درباره پاسکال، کانت، هگل، فوئرباخ، کییرکِگور، نیچه، هایدگر، یاسپرس، سارتر، تیلیش و کامو را دربرمیگیرد ــ بهراستی آنجا که فرشتگان بیم دارند ورود کنند، ابلهان به شتاب وارد میشوند. بگذریم که در همین سال، این اقیانوس نامکشوف علم، مقالاتی درباره رسول اکرم، علامه جعفری، داستایوفسکی، فیروز مِهتا(!)، سولویوف، آنتونی گیدنز، امام موسی صدر، آیتالله طالقانی، افراطیگری و اسلام، امپریالیسم و استبداد، از خودبیگانگی روشنفکران مسلمان و … نیز منتشر کرده است…
به حکایت مغزفرسای مقالات استاد میری بازگردیم. چندتایی از این مقالات گویا در مجله یا چیزی تحت عنوان Phenomenology: East and West منتشر شده است. نگارنده نه چنین مجلهای را پیدا کرد و نه عنوان مقالاتی را که میری مدعی انتشار آن شده است ــ در این مورد هم حتی تارنمایی معدوم هم یافت نشد. سه مقاله هم گویا به سال ۲۰۰۷، در ژورنالی موسوم به Journal of Vincit Omnia Veritas منتشر شده است. از مقالات اثری در اینترنت پیدا نیست و البته نام مجله را هم نمیتوان یافت».
اکنون سه سال پس از انتشار این مقالات و زیر سوال رفتن اعتبار پژوهشگاه علوم انسانی، گویا ریاست آن پس از خوابی طولانی تکانی به خود داده و محدودیت هایی هر چند اندک برای فیلسوف مینق اعمال کرده که البته همان اندک نیز داد استاد را در آورده است و عملا در کانال تلگرامی خود دهها مطلب علیه پژوهشگاه منتشر کرده و حتی مصاحبه هایی با رسانه ها انجام داده و به این نیز بسنده نکرده و به گفته خودش کنفرانس های مطبوعاتی با «پوشش حداکثری» علیه دانشگاه ترتیب داده است. در نهایت میری با انتشار نامه ای به وزیر علوم از ریاست پژوهشگاه علوم انسانی یعنی دکتر قبادی گله گذاری و شکایت کرده است. حاشیه سازی جوادمیری برای سازمان تحت امرش، از جنس همان حاشیه سازی های کثیفی است که برای اساتید علوم سیاسی کشور همراه بوده است: پرونده سازی، اتهامات یاوه سیاسی یا البته این بار بیشتر اقتصادی! میری ریاست پژوهشگاه را تلویحا به اختلاس نیز متهم کرده است.
در آخرین تحول مهم مربوط به این جنجال رسانه ای ، ریاست آن با انتشار پاسخی ، نکاتی را در خصوص فعالیت های جواد میری در این دانشگاه منتشر کرده است که در جای خود قابل تامل است و بسیاری از تحلیل و یادداشت های پیشین سایت آذریها را تایید می کند. پاسخ پژوهشگاه علوم انسانی به ادعاهای میری، سرپوشیده و اغلب با کُدگذاری همراه است که دریافت «نکات» مستلزم دقت و گاه، اطلاع قبلی است.
نداشتن فعالیت آکادمیک و پژوهشی به عنوان یک دانشگاهی:
وب سایت رسمی پژوهشگاه علوم انسانی در خصوص فعالیت جواد میری می نویسد:
« جواد میری که از بهمن سال ۱۳۸۸ تا بهمن ماه سال ۱۳۹۸ (یعنی ده سال) تنها دو طرح پژوهشی موظف را به اتمام رسانده بود، با پیگیریهای صورت گرفته به اتمام سه طرح پژوهشی دیگر خود اقدام کرد تا به حداقلهای موظفی که یک عضو هیأت علمی میبایست در ازای حقوق دریافتی انجام دهد، نزدیک شده باشد!«
بسیار شگفت انگیز است که پژوهشگاه انتظار دارد که جواد میری فرصتی برای فعالیت علمی داشته باشد! به روز کردن کانال شخصی که روزانه چندین مطلب «پرتنش» در آن علیه اشخاص حقیقی و یا بنیان های ملی کشور منتشر می شود و همچنین مصاحبه های تکراری با نشریات یا سایت ها و یا دورهمی های بیهوده آیا وقتی برای فعالیت جدی باقی می گذارد؟ البته جواد میری معتقد است که سالانه چندین کتاب منتشر می کند. این حقیقت دارد اما همه این کتاب ها، بدون پروسه داوری و ارزش یابی علمی از سوی ناشران غیرمعتبر منتشر می شود که ماهیت آن نیز در واقع همان مطالب منتشر شده در کانال شخصی است.
نداشتن دیسیپلین کاری
» دکتر میری که معمولاً حضور نامنظمی در پژوهشگاه دارند و با تأخیر نسبت به ساعات کاری تعریفشده در قانون در محل کار حاضر میشوند».
مدیرگروه یک نفره ادیان
ریاست پژوهشگاه علوم انسانی در ادامه پاسخ خود به ادعاهای میری از پدیده شگفتی پرده برداری کرده و می گوید، جواد میری مدیر گروه یک رشته تخصصی در پژوهشگاه علوم انسانی بود که «فقط» خودش عضو آن بود. گروه یک نفره! شگفتا! یعنی بدون عضو هیات علمی دیگر یا احتمالا بدون هیچ دانشجویی گروهی برای شخص او تشکیل شده بود و برای این کار حق مدیریت نیز دریافت میکرد. به راستی دکتر مدیر در این گروه چه چیز را مدیریت میکرد؟
« البته در این میان می توان این پرسش را مطرح کرد که چه چیزی باعث شده است در طول تمام سالهای حضور دکتر میری در پژوهشگاه، هیچ عضو هیأت علمی دیگری در گروه جامعهشناسی ادیان جذب نشود و ایشان به عنوان تنها عضو گروه، مدیریت آن را بر عهده گیرد و بابت این زحمت، بابت مدیریت بر خود، حق مدیریت نیز دریافت کند؟»
تعطیلی دورهمی های محفلی در پژوهشگاه
ریاست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در ادامه گزارش خود پیرامون فعالیت جواد میری به پدیده دورهمی های مضحکی که در طول سالهای گذشته توسط حلقه محدودی از افراد با هدف نفرت پراکنی و نشانه گرفتن وحدت کشور برگزار می شد اشاره می کند – حلقهای که از قضا متشکل از افرادی بعضا کمابیش مانند خود او کمسواد، پرمدعا و باسابقه در جعل رزومه. دورهمیهای مذکور نشست هایی بود که عموما با حضور افراد غیر علمی و غیرآکادمیک برگزار می شد و بیشتر به یک سیرک شباهت داشت تا نشستی جدی و آش شور تبلیغ علیه کشور گاه تا جایی پیش می رفت که نهادهای امنیتی نیز با ورود به مسئله از برگزاری برخی از آنها جلوگیری می کردند:
« آمار نشان میدهد که ایشان در این سالها در انواع مختلف نشستها (از بحث درباره اقتصاد روسیه گرفته تا فوتبال و توسعه کردستان و الهیات اجتماعی و ….) سخنرانی کرده است و دبیر برگزاری نشستهای متعددی نیز بوده است که عموم شرکتکنندگان در این جلسات، شامل حلقهای از افراد بوده است که به صورت تکراری در کنار یکدیگر درباره موضوعات مختلف و متنوع سخنرانی میکنند. با توجه به این «ساختار حلقهای» جلسات و نشستهایی که ایشان برگزارکننده آن بوده است و به منظور ارتقای نشستها و مدیریت بهینه هزینههای آن، پژوهشگاه تصمیم گرفت که به جای برگزاری نشستهایی که از صبح تا شام با حضور (در مواردی) بیش از ۲۰ سخنران، بر برگزاری جلسات کیفی با حضور حداکثر سه سخنران تأکید کند و بدینوسیله از اتلاف و اسراف بیحاصل بودجه پرهیز کند».
آیا برگزاری نشست هایی از فوتبال تا اقتصاد روسیه توسط یک حلقه بسته که خود هم سخنران بودند و هم شنونده به مدت دو سال یک فعالیت علمی است؟ البته از کسی که در روزمه خود تحصیلاتش را ادبیات عرب و تاریخ اندیشههای علمی عنوان کرده است بعید هم نیست که متخصص حوزه های گسترده ای از فوتبال تا اقتصاد روسیه باشد. اما پرسش اینجا است که پژوهشگاه علوم انسانی چرا به چنین تفننی میدان داده و علیرغم انتقادهای بسیار اجازه داده به مدت دو سال چنین نشست های بی حاصلی با امکانات پژوهشگاه – یعنی با پولی که از بودجه کشور صرف میشود – برگزار شود؟
درخواست فرصت مطالعاتی بدون برنامه مطالعاتی
در گزارش پژوهشگاه پیرامون درخواست های رد شده جواد میری برای اعزام به خارج جهت فرصت مطالعاتی گفته شده است که نامبرده برای انتظار داشته است بدون برنامه و هدف خاصی به خارج از کشور اعزام شود و پژوهشگاه نیز با این رویه مخالفت کرده است:
« مورد درخواست فرصت مطالعاتی نیز توضیح این نکته لازم است که درخواست دکتر میری جهت استفاده از فرصت مطالعاتی که در تاریخ ۹/۸/۱۳۹۷ ارائه شد، طبق قانون در جلسه مورخ ۱۶/۱۰/۱۳۹۷ هیأت رئیسه پژوهشگاه مصوب شد و مقرر شد ایشان با تکمیل فرایندها و در صورت تائید پروپوزال پیشنهادی در شورای پژوهشی (باز هم طبق قانون)، برای بهرهگیری از فرصت اعزام شوند. با این حال، و با وجود پیگیریهای مکرر از سوی معاونت پژوهشی که آخرین مورد آن در تاریخ ۴/۳/۱۳۹۸ به معاونت اداری-مالی ابلاغ شد، مقرر شد در صورت تکمیل مستندات از سوی ایشان، مجوز فرصت مطالعاتی صادر شود که متأسفانه از آن زمان تاکنون، نامبرده اقدامی در این زمینه انجام نداده است. آیا انتظار ایشان آن است که بدون طی مراحل قانونی از فرصت استفاده کند و در صورت عدم تمکین مدیریت پژوهشگاه به ایشان، باید اتهام سیاسیکاری و حزببازی به آن وارد شود؟ این امر در مورد دریافت پایهی سالیانه و همچنین موضوع تبدیل وضعیت استخدامی ایشان نیز برقرار است».
گزارش مختصر ریاست پژوهشگاه در خصوص فعالیت های میری از نظر وضعیت علمی آن مرکز بسیار نگران کننده است. برای مدتی طولانی پژوهشگاه و همه امکانات آن تبدیل به ستاد عملیات جنگ روانی علیه وحدت ملی و استقلال کشور با رویکرد پر رنگی از پان ترکیسم شد. ریاست این نهاد در طول این سالها هیچ وقعی به انتقادها نگذاشت اما اکنون ماری که در آستین پرورش داده بود، دامن خودش را گرفته است و همان لجن پراکنی هایی که متوجه اساتید بزرگ علوم سیاسی کشور بود، اکنون به سمت ریاست نشانه گرفته شده است و اتهام هایی نظیر اختلاس و اتلاف بودجه، مطرح است.