در حالی که رییس جمهوری آذربایجان و رسانه های جمهوری آذربایجان از آغاز جنگ دوم قراباغ برای بازپس گیری این منطقه و شهرستان های اطراف آن، با اطمینان درباره پیروزی خود سخن می گویند، اینکه پیروزی و اهداف اعلام شده باکو محقق خواهد شد یا نه، به هیچ وجه روشن نیست و اساسا بازپس گیری قراباغ در نتیجه چنین عملیاتی بسیار دور از ذهن به نظر می رسد.
اما، برخی نتایج این عملیات را می توان از هم اینک مشاهده و احساس کرد:
– حکومت الهام علی اف در جمهوری آذربایجان که از نظر تامین نفت انرژی برای رژیم صهیونیستی در حوزه راهبردی قفقاز و خزر برای غرب و اسراییل اهمیت دارد، در نتیجه این عملیات خود را قوی تر احساس خواهد کرد و مشکلات ناشی از این احساس قدرت کاذب دامن گیر مردم جمهوری آذربایجان و کشورهای همسایه خواهد شد.
– با این عملیات، حکومت جمهوری آذربایجان بطور موقت موضوع برگزاری تجمعات اعتراض آمیز مخالفان را که با الگوبرداری از تحولات بلاروس و نیز موفقیت شورای ملی مخالفان در آزاد کردن توفیق یعقوب لو، فعال شورای ملی از زندان در پی اعتصاب غذا، مجددا در دستور کار قرار گرفته بود، تا چند ماه به عقب خواهد انداخت.
– روسیه به دست حکومت الهام علی اف، حکومت غربگرای نیکول پاشینیان در ارمنستان را به علت بروز تمایلات ناخوشایندش به سمت غرب تنبیه و بیش از پیش مهار می کند.
– به علت وارد شدن تلفات انسانی به ارمنستان و جمهوری آذربایجان، احساس نفرت و خصومت میان دو طرف تعمیق خواهد شد و زمینه را برای دخالت قدرت های بهره مند از این نفرت فراهم تر خواهد کرد. با تشدید نفرت و تعمیق و پیچیده تر شدن بحران قراباغ، رسیدن به راه حل برای این بحران که تقریبا لاینحل به نظر می رسد، دشوارتر از پیش خواهد شد.
– تعمیق خصومت و رقابت میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، زمینه برای تشدید وابستگی این دو کشور کوچک قفقاز به قدرت هایی نظیر روسیه و آمریکا و بازیگرانی نظیر ترکیه و اسراییل و فرانسه و انگلیس فراهم تر خواهد شد.
– اسراییل نیز همانند ترکیه،یکی از برندگان اصلی تشدید نفرت و خصومت میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان خواهد بود و خواهد توانست گام های جدیدی را در اجرای طرح سوق دادن ارمنستان و جمهوری آذربایجان به نزدیکی به رژیم صهیونیستی بردارد که اخیرا با گشایش سفارت ارمنستان در اسرائیل وارد مرحله جدیدی نیز شده است.
– با توجه به اینکه جمهوری آذربایجان خود را در انجام این عملیات مدیون ترکیه می داند و اساسا ترکیه در تحریک باکو به شروع این دور از جنگ قره باغ نقش مهمی داشته است، در آینده احساس وابستگی روحی جمهوری آذربایجان به ترکیه تشدید خواهد شد و ترکیه از این وضعیت بهره برداری های زیادی در ترویج و تحکیم پان ترکیسم و منافع ترکیه در جمهوری آذربایجان خواهد کرد.
– مسیر تردد گروه های ضدامنیتی و تروریست وابسته به ترکیه و نیز گروه های تروریست متخاصم با ترکیه به قفقاز ( خواه به جمهوری آذربایجان و خواه ارمنستان و قراباغ) هموارتر خواهد شد و مشکلات امنیتی ناشی از آن دامن گیر این دو کشور کوچک قفقاز و کشورهای همسایه خواهد شد.
– ممکن است در پی این درگیری دور جدید و جدی تر از مذاکرات میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان با محور قرار دادن “اصول مادرید” ، یعنی مبانی صلحی که در سال 2007 در مادرید مورد موافقت جمهوری آذربایجان و ارمنستان قرار گرفته بود، شروع شود. اجرای این اصول نیز در واقع به رسمی شدن “استقلال” قراباغ منجر خواهد شد. زیرا، در این اصول، ابتدا باز پس دادن پنج شهرستان اطراف قراباغ و سپس برگزاری همه پرسی در قراباغ برای تعیین تکلیف حقوقی این منطقه براساس نسبت جمعیتی سال 1988 یعنی سال آغاز بحران قراباغ به پذیرش جمهوری آذربایجان و ارمنستان رسیده است که این نیز در حقیقت زمینه سازی برای رسمیت دادن به “استقلال قراباغ” است.
– نهایتا اینکه آغاز عملیات کنونی در قراباغ با مولفه های جاری بر آن، حل عادلانه و منصفانه بحران قراباغ را آنچنان که حقوق مردم مسلمان و شیعه جمهوری آذربایجان و نیز خواسته های ارامنه ساکن در قراباغ را مطابق با قانون و اصول حقوقی و انسان دوستانه، دشوارتر و دور از دسترس خواهد کرد.
– نهایتا، با توجه به اینکه بحران قراباغ همواره یکی از اهرم های حفظ قدرت یا به قدرت رسیدن حاکمان در باکو و ایروان بوده است (به استثنای به قدرت رسیدن جناح غربگرای تحت رهبری نیکول پاشینیان در 2018 در ارمنستان که موضوع قره باغ در آن دخالت چندانی نداشت)، اگر به احتمال بعید جنگ دوم قراباغ از کنترل حاکمان کنونی باکو و ایروان خارج شود، احتمال ضعیف شکست مفتضحانه هر یک از طرفین در این جنگ به معنای ساقط شدنش از قدرت و جابجایی حاکمیت خواهد بود.