در شیوه اجرایی شدن این طرح خواهد داشت. رویکرد گروه های طالب تدریس زبان های بومی در کنار زبان فارسی و مسئولین حامی این طرح در بیشتر مواقع از جایگاه احقاق حقی تاریخی است که تحولات اجتماعی و آموزشی رخ داده در دوران مدرنیزه کردن آموزش در ایران، سبب به فراموشی سپرده شدن و مغفول ماندن آن شده است. مسبوق به سابقه تصور نمودن این طرح سبب بررسی سطحی و عدم توجه کافی به تبعات احتمالی اجرایی گشتن آن خواهد شد.
تحولات و انتخاب های تاریخی شکل دهنده فرهنگ یک جامعه بدون همراهی قاعده هرم اجتماعی آن یعنی عامه مردم نمی توانند پایداری کافی داشته باشند. همراهی عامه مردم ایران با نخبگان باسواد جامعه سبب رسمیت زبان فارسی در قرون و اعصار گذشته شده است و جایگاهی انحصاری برای زبان فارسی از نظر ادبیات نوشتاری پدید آورده است به نحوی که تغییر در راس هرم قدرت و تغییر سلسله های متعدد با پیشینه قومی و زبانی مختلف خللی در این جایگاه پدید نیاورده است.
نظام آموزشی در ایران تا پیش از تاسیس دارالفنون در 1232هجری شمسی به جز موارد انگشت شماری زیرمجموعه ای از حوزه های دینی بوده است که در آن به جز قرآن و کتاب های مذهبی نوشته شده به زبان عربی مابقی آموزش به زبان فارسی و با محوریت آثار کلاسیک زبان فارسی صورت می پذیرفته است. و زبان های محلی از جمله ترکی آذربایجانی، با وجود گستردگی گویشورانشان جایگاهی در آموزش سنتی و سواد نوشتاری نداشته اند. از اواسط دوره قاجار و همزمان با تلاش های صورت گرفته برای مدرنیزه کردن آموزش در ایران و توجه بیشتر به علوم مادی و دنیوی با ترجمه علوم جدید به فارسی، از اهمیت عربی در مراکز آموزشی غیر دینی کاسته شده و نقش زبان فارسی اهمیت بیشتری می یابد.
جایگاه زبان فارسی به عنوان تنها زبان رسمی و نوشتاری ایران به هنگام تدوین قاون اساسی مشروطه به حدی تثبیت شده و بی رقیب بود که برای مقننان مشروطه اشاره به زبان ملی و رسمی خارج از موضوعیت بود و عملا قانون اساسی مشروطه بر ادامه وضع موجود صحه می گذاشت. بنابراین انقلاب مشروطه و شکل گیری آموزش و پرورش مدرن در عصر پهلوی اول با وجود تحولات کمی و کیفی در نظام آموزشی ایران، عامل انحصار آموزش بدین زبان نبوده است و نظام آموزشی با وجود زبان های محلی گوناگون در نواحی مختلف ایران، بجز آموزش های دینی همواره در طول تاریخ به زبان فارسی بوده است.
با آگاهی از این پیشینه تاریخی بررسی بیشتر نتایج آموزش زبان های محلی در مدارس ضرورت بیشتری پیدا می کند زیراکه آموزش نوشتن به زبان های محلی در سطح گسترده آن بدعتی جدید است که تا کنون در ایران سابقه نداشته و پژوهشی جدی در مورد نتایج آن صورت نگرفته است. و باید همچون تحولی ساختاری در نظام آموزشی ایران بدان نگریسته شود. تحولی که در صورت تضعیف جایگاه زبان فارسی در حوزه نوشتاری، می تواند تبعات ناخوشایندی برای آینده این سرزمین در پی داشته باشد.
امیر دیلمقانی