نوشتم. از خداوند بزرگ می خواهم تا مرا یاری نماید. از استاد فریدون جنیدی که زحمت خواندن دست نوشته های این مقاله را قبول کردند و نکات جالبی را یادآوری نمودند، سپاسگزاری می نمایم.
* پَهلَوها
از میانه روزگار اشکانیان تا اواخر عهد ساسانیان هفت خاندان، بزرگترین و سرآمد دودمانهای اشرافی ایران بودند، که بعضی لقب” پَهلَو” داشتند، یعنی منسوب به دودمان پادشاهی اشکانی(پارتی) بودند. بعدها خاندان های دیگر نیز مدعی لقب پهلو شدند . کارن پهلو، سورن پهلو، سپهبد پهلو، سپندیاد(اسفندیار)پهلو ، مهران پهلو، زیگ و خاندان شاهی. در آن روزگار بیشتر فرماندهان سپاه ومقام های کشوری از بزرگان دودمان های” پهلو” انتخاب می شدند. اگرچه معنای اولیه واژه پهلو ( پرثو ) در روزگاران کهن نیز به احتمال زیاد مرتبط باجنگاوری بوده است، اما سپهبدان وجنگاوران “پهلو” در زمان اشکانیان وساسانیان، آنچنان پیروزیهای درخشان وحماسی را در تاریخ ایران رقم زدند که ازآن زمان به بعد در فرهنگ ایرانی، صفت پهلوها یعنی پهلوان، به معنای دلیر وجنگاور و قهرمان معنی شد و کم کم لقب “پهلو” از معنی “پارتی” تبدیل به عنوانی شد که معنی صفت پر افتخار پهلوانی را می داد. نمونه هایی از این قهرمانی ها توسط مورخین ایرانی وغیر ایرانی در منابع تاریخی ذکر شده است.