وشاحی” از اعضای سابق حزب تضامن همبستگی، یکی از گروههای وابسته به گروهک تروریستی و تجزیهطلب «خلق عرب» ـ که خود برای گرفتن پناهندگی در کشور انگلیس دین خود را از اسلام به مسیحیت تغییر داد ـ در مطلبی تحت عنوان “لوبی کردن، چرا و چگونه و خاطراتی از حزب التضامن” از وجود ارتباط اعضای این گروه تروریستی با آمریکا و اسرائیل پرده برداشت.
او ادعا میکند که این مطلب را در پاسخ به بسیاری از پیامهای دوستان در فیسبوک و ایمیلهایی که برای او ارسال شده است، منتشر میکند و این خود نشان از وجود اختلاف شدید در بین تروریستهای خلق عرب میدهد:
«من این مطلب کوتاه را در پاسخ بسیاری پیامهای دوستان در فیسبوک و ایمیلها مینویسم»
او مطلب خود را این طور شروع میکند: «نکته اول اینکه لوبی کردن اهمیت دارد چرا که لوبی کردن یعنی گفتگو کردن و آشنا کردن غربیها به مسائل عربستان (اهواز) است. لوبی یک کار دیپلماتیک است. من یادم هست که در کمیته روابط خارجی حزب تضامن در جواب من که آیا با آمریکا رابطه داریم یا نه؟ آقای کریم عبدیان گفتند که نه ما رابطه نداریم و نیازی هم نیست! بسیار تعجب کردم.
من البته نفهمیدم که چگونه یک حزب احوازی در غرب میتواند به رابطه با بزرگترین قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان اهمیت ندهد. که البته کریم عبدیان دروغ میگفت. بعدها خود کریم عبدیان البته در مصاحبهای با یک روزنامه عربی فاش ساخت که “مرتب با معاون وزیر خارجه آمریکا ملاقات کرده است” و بعدها اسناد ویکیلیکس هم البته نشان داد که منصور اهوازی وعده دیگری از اعضای حزب تضامن بدون خبر کمیته مرکزی و بدون خبر کمیته روابط خارجی حزب با دفتر ویژه سفارت آمریکا در دبی دیدار میکردهاند! حالا داستان روابط سرّی عدهای خاص در حزب تضامن را با کشور اسرائیل را نمیگویم که اعضای کمیته مرکزی این حزب تا کنون هم از آن بیخبر است. نه اینکه رابطه بد باشد نه، رابطه را از اعضای خود مخفی کردن زشت و بد است.»
او در ادامه مطلب خود به شفاف نبودن مسائل مالی این گروهک اشاره دارد و به نحوی به وجود فساد مالی در آن اعتراف میکند:
«این خاطره را گفتم که نکته دوم یعنی شفافیت را بگویم. لابی کردن برای تأثیرگذاری نیاز به شفافیت و اطلاعرسانی دارد. این مسائل شفافیت متأسفانه در بسیاری از احزاب احوازی حلقه مفقوده است. مسایل مالی شفاف نیست و معلوم نیست چقدر پول وارد شده و چگونه خرج میشود. بسیاری از کادرها از احزاب مختلف این مطلب را به شکل خصوصی به من گفتهاند. خب برای تحکیم احزاب احوازی میبایست که شفافیت را یک اصل قرار بدهیم. روز اول من وارد حزب تضامن نشده منصور و ابوخالد به من گفتند ما یک نفر در حزب تضامن داریم که پول از بحرین میگیرد و به ما نمیگوید. من بعدها تحقیق کردم و دیدم درست میگویند. افتضاح بود.»
او در قسمت پایانی مطلب خود از بیخبری اعضای موسس حزب تضامن از وجود ارتباط این گروهک با اسرائیل خبر میدهد:
«من نمیدانم چرا اعضای حزب همبستگی محرم نبودند. از فلانی در کمیته مرکزی میپرسیدم که شما از رابطه حزب با اسرائیل خبر داری؟ حالا من تازه وارد حزب نشده بودم و میدانستم. این آقا از موسسین حزب بود و نمیدانست! عجب حزبی! چگونه حزبی میتواند به اعضای خود در مورد رابطه با امریکا دروغ بگوید؟ به کمیته مرکزی نگوید و همه را دور بزند؟ که به کجا برسد؟ برای همین من وقتی از حزب غیر دموکراتیک تضامن استعفا کردم و گویی نفس تازهای کشیدم، سیاست شفافیت را پیش گرفتم و خبر دیدارها و محتوای کلی را تا جایی که ممکن بوده است منتشر کردهام.
بعد هم از طرف جبهه و دیگران از دوستان داخل حزب مثل ابوطارق مرتب خبر میرسید که آقایان ابوخالد و منصور و وجدان عفراوی و غیره در بین اهوازیها در غرب و کشورهایی مثل سوید شایعه کردند که ما رضا وشاحی را از حزب اخراج کردیم چون جاسوس بود! وقاحت هم حدی دارد! نه برای این جماعت ندارد! این هم فرهنگ سیاسی ما. که من مجبور شدم استعفا و دلایل استعفای خود را منتشر کنم. بلکه وظیفه است که کسانی که عهد نگاه نمیدارند و به چنین خباثتها و تاکتیکهای غیر انسانی متوسل میشوند دیگر عهدی هم از طرف ما نیست. که اگر میخواهی سر پیوند نگاه دارد، نگه دار تا نگاه دارد. کسی که خانهاش از شیشه است سنگ نمیزند. من هنوز هم بیست درصد این ماجراها را نگفتهام».
نکته آخر این است که تشتت و اختلاف و فساد اخلاقی در بین این گروههای فامیلی و چند نفره موسوم به “الأحوازی” آنقدر زیاد است که به هیچ عنوان نمیتوان برای آنها جایگاهی متصور شد