خیابانی در جریان جنگ جهانی نخست با مقامات عثمانی در آذربایجان درگیری پیدا کرد او به عنوان یک رهبر شیعه میهن دوست هم با تسلط عثمانیانِ سنی بر آذربایجان مخالف بود و هم با دسیسه هایی که کمیته اتحاد و ترقی و مساواتی ها زیر نام پان تورانیسم در سر داشتند(زیرینسکی،72 :84).خیابانی به هنگام اشغال تبریز از سوی قوای عثمانی واکنش های سختی بر علیه آنان نشان داد و توسط قوای عثمانی دستگیر و به قارص ترکیه تبعید شد.
درون مایه روزنامه آذربایجان جزو لاینفک ایران پر بود از مضامین میهنی و ملّی که جهت خنثی کردن دسیسه ها و ادعاهای بی اساس زیاده خواهان تُرک نوشته می شد و بیشتر نویسندگان آن نیز آذربایجانیان مقیم قفقاز بودند. در این دوران خیابانی همت خود را بر بیدار کردن شعور ملی ایرانیان آذری و دور مبارزه ضد استعماری با عناصر پان ترکیست صرف نمود.
روزنامه آذربایجان در شماره یکم خود و در سرمقاله ای که به قلم علی قلیزاده (سردبیر) نگاشته شده است می نویسد:…البته غایه آذربایجانی ها اعمار ایرانی است. آزاد، مستقل، متحد، مقتدر. تا دنیا است پرچم شیروخورشید نشان در آذربایجان در اهتزاز است. آذربایجان روح ایران است(قلیزاده،1918)
و در جای دیگر می نویسد: ما می خواهیم که مملکت ما کم کم در تحت بیرق شاهنشاهی مشروطه و به زمامداری وزرای ایران پرست و نظارت مجلس دوباره خرم و آباد و رشک گلستان گردد (پیشین).
زندگی و کوشش های ملی خیابانی در دو صحنه و در دو زمینه امروزه برای ما ارزشمند و درخور پژوهش است.نخست زندگی و تلاش های وی در مهاجرت و در سرزمین قفقاز و مبارزات پیگیر وی به عنوان برجسته ترین مبارز سیاسی آذری در آران بر علیه پان ترکیسم و عثمانی گری،دودیگر مبارزات ضداستعمار او در درون مرز بر علیه امپریالیسم به ویژه روس.ماهیت تلاش های دسته نخست را به خوبی می توان از نوشته های روزنامه آذربایجان جزو لاینفک ایران دریافت و ماهیت کوشش های ضداستعمار در درون مرز را از سخنرانی های آتشین وی در پدافند از حاکمیت ملت ایران بر سرزمین خود می توان فهمید.
شیخ محمد خیابانی در جوانی پیش نماز مسجد جامع و مسجد کریمخان زند در تبریز بود و در دوران مشروطه به حزب اجتماعیون عامیون(به رهبری علی مسیو) پیوست.
وی در سال 1288 خورشیدی به نمایندگی از مردم تبریز وارد مجلس شورای ملّی شد و با اقدامات ضد ملی روس بر علیه دولت ایران رویاروی کرد (رواسانی،1387: 226). خیابانی در سخنرانی میدان سبزه میدان تهران در مخالفت با اولتیماتوم روسیه تزاری گفت: «ملتی که شش هزار سال سابقه استقلال دارد به آسانی از استقلال خود صرف نظر نخواهد کرد. زیرا استقلال هر ملتی شرافت اوست. اگر نتوانیم کشور خود را حفظ کنیم لااقل در راه وطن جان خواهیم داد».
سخنرانی خیابانی با فریادهای زنده باد ایران و پاینده ایران پایان یافت.
خیابانی در طول مبارزات خود با عناصر خودکامه ای چون عین الدوله، وثوق الدوله،شجاع الدوله و قراردادهای چون دارسی مخالفت نمود. در 1335 قمری به علت کارشکنی های شجاع الدوله در انتخابات مجلس شورای ملی در قالب حزب دموکرات اعتراضات و واکنش های سختی نسبت به استبداد حاکم نشان داد.
با قدرت گیری عین الدوله (یکی از بزرگترین دشمنان مشروطه و صدراعظم دوران استبداد) خیابانی و همرزمانش برنامه های بزرگ اعتراضی در تبریز در قالب سخنرانی برپا داشتند و خیابانی که سخنرانی چیره دست بود مردم آذربایجان را به قیام علیه استبداد فراخواند. در همان دوران در روزنامه تجدد چنین نگاشت: ای آذربایجان که قیام کرده ای، عزم جانسپاری جزم کرده ای ،دوست نداری، رفیق نداری، ایرانی هستی به غیر از ایرانی ایران را مددکاری نمی تواند بود….ملک مشرف به موت کیانیان با ثقلت دوش افکن خود استناد و پشتگرمی تو دارد»(پیشین:299).
مرحله دوم قیام شیخ محمد خیابانی در شانزده فروردین تا 22 شهریور 1299 خورشیدی به درازا کشید. او در طول این مدت نیز قدمی از اصول خود در راستای اجرای قوانین مشروطه و استقلال سیاسی ایران عقب نشینی نکرد. خیابانی در ارتباط با بنیادهای ملّت خواهی مردی اصولگرا به شمار می رفت و حاضر نبود اصول حاکمیت ملّی و استقلال کشور لحظه ای تعطیل شود. شیخ نه تنها نسبت به استعمار روس بلکه در برابر امپریالیسم روباه پیر نیز واکنش های سفت و سختی داشت و در نامه ای به میرزا کوچک خان ضمن انتقاد از او می گوید:چه فرقی است بین شما و وثوق الدوله؟وثوق الدوله می خواهد ایران را با مساعدت مشاوران انگلیسی اداره کند و شما می خواهید ایران را با مساعدت لشکریان روس اداره نمایید (رواسانی:231).
انعقاد قرارداد 1919 وثوق الدوله کاسه صبر خیابانی را لبریز کرد و مقدمه ای بر خیزش ملی او شد که به جنبش آزادیستان نیز شهرت دارد. خیابانی در آن سالها به لحاظ عملی با خودکامگی و استبداد قاجار و اشراف و فئودال ها بزرگ روبرو بود و به لحاظ تئوریک با شیطنت هایی که در آن سوی ارس انجام می یافت. در آن سال ها همان کسانی که خیابانی در جوانی با ایشان نیز مبارزات سرسختی داشت، نام شمال رود ارس به آذربایجان تغییر داده بودند.
خیابانی با توان تحلیل بی مانند خود به خوبی از نیات آینده ی چنین حرکت هایی آگاه بود و فتنه های امروزین را آن روز دیده بود و برخاستگاه آن را به خوبی می شناخت.
از این رو نام ایالت آذربایجان را به آزادستان تغییر داد تا هم طعنه ای باشد به خودکامگی حکومت قاجار از و هم تمهیدی باشد موقتی در برابر شیطنت های محافل بیگانه.
مروری بر سخنرانی های وی در طول خیزش ملی آزادیستان نشانگر ژرفای باور او به اصل حاکمیت ملی و دموکراسی می باشد:
8 اردیبهشت 1299؛ «ما میخواهیم در ایران یک نوع حکومت دموکراتیک تاسیس نماییم که عملا حاکمیت ملت را،حایز یک استقلال تام و نائل یک آزادی کامل حرکت گرداند»(آذری،1354: 303).
13 اردیبهشت 1299؛ «…ولی باید دانست که مراتب آزادی ایالت آزادستان هرقدر عالی باشد سایر ایالات ایران از آن کمتر نیستند.کاوه ها از شرق و غرب و شمال و جنوب ایران سرزدند و سراپای ایران موطن مقدس آزادیخواهان است»(پیشین:321).
21اردیبهشت 1299؛ «می خواهیم یک حکومت دموکراتیک در ایران تاسیس نماییم…ما از شهر تبریز شروع کرده ایم و به تدریج تمامیت ایران را نایل آزادی خواهیم ساخت…»(پیشین:346).
8 تیر 1299؛ «قیام می خواهد اصول حاکمیت ملی را در ایران تاسیس کند»(پیشین:417).
5خرداد1299؛ «ما مصمم هستیم از تبریز شروع کرده، آزادیستان و سپس تمام ایران را به یک حکومت ملی و آزاد نائل گردانیم» (پیشین:373).
8خرداد 1299؛ «در مسلک ما ایران مالِ ایرانیان است…این شعار ماست و ما به نام ایرانیت بهترین عقاید و مسلک ملل جدید دنیا را اخد و تمثیل خواهیم نمود»(پیشین:377-376)
31خرداد1299؛ «اگر ایران مال ایرانی است باید شالوده مملکت را مجددا ریخت و بنای آن را تجدید نمود و از نو ساخت.خزانه ایران مال ایران است،پلتیک ایران مال ایران است،وزارت خارجه ایران نیز باید مال ایران باشد…»(پیشین:410).
10تیر1299؛«ما می خواهیم حاکمیت ملی را در مملکت خود تاسیس نماییم…ملت را به هر وسیله ای که ممکن بود لخت کرده اند.ملت قیام کرده و می خواهد حاکمیت خود را تاسیس بنماید…حاکمیت ملت عبارت از این است که امور مملکت به دست نمایندگان ملت اداره شود…در ایران حاکمیت به طور مطلق باید ملت[ملی] باشد»(پیشین:420-419).
17تیر1299؛ «ما با کابینه حاضر وارد مذاکره خواهیم شد ولی با نظریاتی که می تواند حاکمیت ملت را در سراسر ایران تاسیس کند»(پیشین:435).
22 خرداد1299؛«همه ایرانیان در این خاک پاک شریک اند و مانند شرکاء با ناموس و وجدان باید در آبادی و آزادی و استقلال آن بکوشند»(پیشین:473).
30مرداد 1299؛«محو و نابود باد حکومت های آریستوکرات.حکومت های آریستوکرات که در مملکت ما حکمران بوده مشئوم ترین آثار خود را در مملکت باقی گذاشته و هیچکدام از تشکیلات اساسی ملی را از ضربات مجرمانه خود دریغ نداشته است…تبریز می خواهد حاکمیت به دست ملت باشد…هرگاه تهران از قبول این نظریه سرپیچی کند ما با اصول رادیکالیسم،ایران را تجدید بنا خواهیم کرد»(پیشین:485).
آذری علی، (1355) ؛ شیخ محمد خیابانی، امیر کبیر
خیابانی،بهرام،(بی تا)؛نطق های شیخ محمد خیابانی،تهییه و تنظیم بهرام خیابانی.بی نا.
رواسانی،شاپور(1387)؛زندگی و مبارزات شیخ محمد خیابانی در راه آزادی و استقلال ایران،اطلاعات سیاسی-اقتصادی،255-256،صص243-222
22)زیرنسکی،مایکل(1372)؛سلطنت و دیکتاتوری:بریتانیا و قدرت گرفتن رضاشاه،نگاه نو،15،صص124-84