توضخ: این گفتار، مقدمه ای بر کتاب «افسانه پان تورانیسم» نوشته زاره واند و ترجمه محمدرضا زرگر است که توسط انتشارات پروین در 1369 چاپ شده بود. کاوه بیات تاریخ پژوهش و مترجم در بخش مقدمه آن چند سند مهم را در این باره منتشر کرده است، که در این پرونده، منتشر می شود.
***
در مراحل نخست جنگ دوم جهانی، در حالی که درگیریهای نظامی به نحوی کم و بیش روشن بین طرفین اصلی جنگ – قوای محور و متفقین – جریان داشت با حملۀ غیرمترقبۀ آلمان به اتحاد شوروی در 23 ژوئن 1941/ اول تیر 1320، این رویارویی صورتی پیچیده به خود گرفت؛ برای پارهای از کشورها مانند ایران و ترکیه که در این هنگامه سیاست بیطرفی اتخاذ کرده بودند و تا پیش کشیدهشدن پای روسیه به جنگ نیز حفظ این بیطرفی کار فوقالعاده دشواری به نظر نمیآمد، به ناگاه وضع دگرگون شد؛ اهمیت فزایندۀ حوزههای نفتی جنوب، جلوگیری از هرگونه تحریکات و تحرکات عناصر هوادار محور در ایران و بالاخره موقعیت کلیدی ایران در مقام یک مسیر ارتباطی و تدارکاتی با روسیه شوروی برای ما فرصت چندان جهت حفظ بیطرفی برجای نگذاشت و با حملۀ متفقین به ایران در شهریور 1320 تحولات کشور، سمت و سوی دیگری یافت.
هنوز هم مهمترین دادههای ما در این زمینه مجموعه اسنادی است که «بخش آرشیو وزارت امور خارجۀ اتحاد جماهیر شوروی» تحت عنوان اصلی اسناد وزارت امور خارجۀ آلمان و عنوان فرعی سیاست آلمان در ترکیه (1943 – 1941)، در سال 1948 منتشر کرد.
اگر چه ترکیه بنا به وضعیت متفاوتش در حفظ آن بیطرفی موفق شد ولی با توجه به تحولاتی که در حوزههای اطراف جریان داشت این مهم – حفظ بیطرفی – به هیچوجه کار آسانی نبود. علاوه بر سعی و تلاش طرفینِ درگیر جهت کشاندن ترکیه به سمت و سوی خودشان که جنبهای خارجی داشت، از نقطهنظر داخلی نیز تحولاتی آغاز شد که آن نیز بیطرفی مورد بحث را زیر سوال میبرد؛ یکی از مهمترین این تحولات پیشامد احتمال فروپاشی اتحاد شوروی بود و امکان بهرهبرداری از این فرصت برای توسعۀ نفوذ ترکیه به حوزههای ترکزبان امپراطوری شوروی؛ امید و آرزویی که در سالهای پایانی جنگ اول جهانی و در چارچوب تمایلات پانترکیستی جناح حاکم بر عثمانی در آن ایام نیز شاهد برآمدن آن بودیم.
در سالهای بین دو جنگ اول و دوم جهانی، با توجه به رویکرد انتقادی کمالیون نسبت به سیاستهای نسنجیدۀ دولت عثمانی در مراحل پایانی کار، مانند اتحاد اسلام و پانترکیسم که فروپاشی عثمانی را تسریع کرد، تمرکز اصلی جمهوری ترکیه بر شکلگیری نوعی ناسیونالیسم محدود و مقید به قلمرو جمهوری بود و تحدید پانترکیسم. ولی در سالهای آخر دهۀ 1930، با ظهور نسل جدیدی از فعالین سیاسی تُرک، در این حوزه رشته تحرکات جدیدی آغاز شد. «ناسیونالیسم ترک در آستانۀ جنگ دوم جهانی فعالیتهای خود را تشدید کرد. در حالی که با دولتمردانِ همدل، دانشجویان دانشگاهها و افسران جوان ارتباطهای نزدیکتری برقرار شد نشریات جدید و فراوانی هم از سال 1938 به بعد منتشر شدند»[i] نشریاتی چون ارگِنِکون، بوزقورت، اورخون، قُپُوز، تانری داغ و گوک بورو که بر تبلیغ و ترویج پانترکیسم تأکید داشتند. «یکی از دلایل اصلی این تحرک ناگهانی را میتوان بازتاب روابط نزدیکتر با آلمان نازی در صحنۀ تحولات داخلی تعبیر کرد. این فرایند که مخصوصاً از جانب متفکران ستیزهجوی ترکگرا و ملیگرایان افراطی در سطوح عالی دولتی پشتیبانی میشد پس از اعلان جنگ آلمان به اتحاد شوروی در سال 1941 شتابی بیشتر هم یافت.»[ii]
شدت این تهاجم با پیشروی آلمانها در شوروی ارتباط مستقیم داشت و همراه آن احساسات ضدروسی نیز به طور آشکار افزایش مییافت. عقیده بر این بود که با شکست قابل انتظار اتحاد شوروی و فروپاشیاش، رؤیای پانترکیسم به زودی به تحقق خواهد پیوست.
به نوشتۀ جیکوب لاندو، پژوهشگر اصلی این حوزه «به دنبال حملۀ آلمان نازی به اتحاد شوروی در ژوئن 1941 / تیر 1320 نشریات پانترکی به جنبۀ تهاجمی خود افزودند. شدت این تهاجم با پیشروی آلمانها در شوروی ارتباط مستقیم داشت و همراه آن احساسات ضدروسی نیز به طور آشکار افزایش مییافت […] عقیده بر این بود که با شکست قابل انتظار اتحاد شوروی و فروپاشیاش، رؤیای پانترکیسم به زودی به تحقق خواهد پیوست. پانترکیستها نیز با نادیده گرفتن سیاست رسمی دولت ترکیه یعنی بیطرفی، درخواستهای جسورانهای و البته نه همیشه به طور آشکار، بلکه تلویحی برای پیوستن ترکیه به جنگ (مسلماً بر علیه اتحاد شوروی) مطرح میساختند».[iii] البته طرف آلمانی جنگ نیز همانگونه که در خلال جنگ اول جهانی در این زمینه وارد کار شده بود در این دوره نیز بر آن شد از طریق دامن زدن به «تورانیگری به دو هدف توأمِ به شورش واداشتن اتباع ترک اتحاد شوروی و کشاندن پای ترکها به جنگ، دست یابد. ملیگرایان افراطی ترک نیز بدون کوچکترین تردیدی نقش خود را در این سناریوی سیساله پذیرفتند.»[iv]
هنوز هم مهمترین دادههای ما در این زمینه مجموعه اسنادی است که «بخش آرشیو وزارت امور خارجۀ اتحاد جماهیر شوروی» تحت عنوان اصلی اسناد وزارت امور خارجۀ آلمان و عنوان فرعی سیاست آلمان در ترکیه (1943 – 1941)، در سال 1948 منتشر کرد.[v] این اسناد که در چارچوب کارزارهای تبلیغاتی جنگ سرد و در مقام نوعی انتقاد از ترکیه، همپیمان اصلی غرب در خاور نزدیک منتشر شدند قاعدتاً از مجموعه اسنادی انتخاب شده بودند که پس از فتح برلن توسط ارتش سرخ به دست روسها افتاده بود. در این یادداشت پس از مروری بر اهمّ نکات مطرح شده در این اسناد – در مجموع 36 فقره سند – نمونهای چند از آنها نیز ترجمه و پیوست میشود.
چهرههای اصلی این رشته تحرکات عبارت بودند از فرانتس فون پاپن سفیر آلمان در ترکیه و پارهای از کهنه کارهای آلمانی در این حوزه چون فونهنتیگ، نیدرمایر که هر دو از عوامل فعال آلمان در ایرانِ سالهای جنگ اول جهانی بودند در یک سو و پارهای از فعالین ترک و ترکگرا در ترکیه که اکثر آنها نیز همانند همتایانِ آلمانیشان از سالهای جنگ اول جهانی در این عرصه فعال بودند؛ افرادی چون نوری کیلیگیل – نوری پاشای سابق برادر انور پاشا که اینک از صاحبان صنعت بود.
پانتورانیسم در جنگ دوم جهانی؛مروری بر چند سند و گزارش نوشته کاوه بیات PDF