نیهال آتسیز یکی از تئوریسین های عمده ایدئولوژی پان ترکیسم پس از شکل گیری جمهوری نوین ترکیه بود. وی معلمی متوسط در یکی از مدارس ترکیه بود که به همراه آلپ آرسلان تورکش به آلمان نازی گرایش داشت. وی مجله ای را با نام خود را به همراه گروهی از هم اندیشان خود منتشر میکرد. این مجله در آن سال ها یکی از پیشروان و مبلغان پان تورانیسم در دوران ”جمهوریت“ به شمار می رفت ولی به علت تندروی های فاحشی که داشت تنها هفده شماره دوام آورد. بعد از آ، آتسیز اقدام به انتشار مجله ”اورخون“ نمود که آن نیز بعد از ده شماره توسط دولت متوقف گردید.
وی در سال 1944 طی پرونده ای که بعدها به ” پان تورانیسم– نژادپرستی“ موسوم شد مدتی را به همراه آلپ ارسلان تورکش (بنیان گذار حزب حرکت ملی) در زندان به سر برد و بعد از آزادی به علت برخی از محدودیت های اجتماعی موفق به یافتن شغل دولتی نشده و زندگی را به سختی گذراند. اما همزمان با به روی کار آمدن یکی از همکلاسی های قدیمیاش و انتساب وی به وزارت آموزش ملی، به عنوان کارشناس در این وزارت خانه مشغول به کار گردید و تا سال 1952 به شغل معلمی پرداخت. در سال 1962 دبیرکلی یک انجمن را به عهده گرفت و از سال 1964 تا پایان عمرش مجله ”اوتوکن“ را منتشر نمود.
نوشته ها و نظرات آتسیز به قدری افراطی و تند بود که همواره از سوی بسیاری از مقامات و نمایندگان مجلس محکوم می شد. به ویژه که نژادپرستی و ضدیت با دین بخش کارمایه اصلی این ایده ه ا بود. علاوه بر بسیاری از سیاستمداران واقعگرا و میانهرو، نمایندگان و سیاسیون کرد و روشنفکران چپگرا در رویارویی باآتسیز قرار داشتند. افراط وی در ابراز اندیشه های نژادپرستانه، در نهایت منجر به محکومیت دیگر بار او از سوی دادگاه به 15 ماه زندان گردید که به علت بیماری فقط دو ماه آن را عملا در زندان به سر برد.
وی در سال 1975 بر اثر سکته قلبی درگذشت و در مسجد ”عثمان آقا“ی استانبول به خاک سپرده شد. آتسیز در طول زندگانی خود کتاب های بسیاری را به رشته تحریر در آورد. از آن جمله میتوان به رمانهای:گرگ دیوانه(1958)، مرگ گرگ خاکستری(1976) و گرگ خاکستری زنده می شود(1979) اشاره کرد. هم چنین تصحیح و ویرایش بسیاری از آثار ادبی و تاریخی و نیز اشعار و مقالات و تحریر چندین کتاب تاریخی پیرامون عثمانیان و ترکان حاصل زندگی وی به شمار می رود.
آتسیز از مدعیان و تئوری پردازان نسبتا متاخر ترک گرا به شمار میرود که اندیشه های وی در ترکیه برای گروههای پان تورانیست دارای ارزش و اعتبار بالایی است. وی با اعتراف ضمنی به عدم برخورداری ترکان از سابقه تمدنی، به صراحت بیان میکند که هر چند ترکان درگذشته دارای تمدنی نبودند، ولیکن جنگاورانی بودند دلیر که بیشتر از ساختن و آبادانی به جنگ و گریز علاقه مند بودند. ظاهرا وی مایل نبود مانند برخی دیگر از سران پان ترکیست خود را درگیر پیچیدگی های تاریخی و احتمالا تراشیدن پیشینه تمدنی طولانی برای ترکان از طریق مصادره مشاهیر سایر ملت نماید.
مقاله ”ترکان از کدام نژاداند؟“ در پی پاسخگویی به تناقضهای پانترکیستها در پاسخگویی به ریشه تباری مردم آناتولی است که به نظر میرسد در این زمینه چندان نیز موفق نیست. وی در این نوشته تلاش می کند ریشه های نژادی ترک های آناتولی را بشکافد و برای پرسش های مطرح روز، پاسخی در خور یابد. آتسیز با وارد شدن به مسئله تبار ترکان و یافتن آثار تمدنی و شهری برای این تیره، سرانجام از جستجو خسته شده و اظهار میدارد که اصولا ترک ها در صدد ایجاد تمدن نبودند و گذشته خویش را به جنگ و خونریزی سپری کردهاند. در مورد این نوشته باید توجه داشت که در فضای ملتهب پیش از جنگ جهانی دوم و اوج اقتدار حزب نازی و همکاری سیاست مداران ترکیه با آلمان نوشته شده است و این مقاله در واقع واکنشی به بخشی از فضای فکری آن دوره به شمار می رود.
ترک ها از کدام نژاد هستند؟
نویسنده: نیهال آتسیز
به تازگی در برخی از نشریات پیرامون نژادی که ترکان به آن منسوب اند، نوشتارهایی چاپ شده است که خلاصه آن ها از این قرار است: ”ترکها از نژاد زرد مغولی نیستند بلکه از نژاد سفید آریایی می باشند“. در مورد این انگارهها که خواسته شده از راه علمی بیان گردد -ولی دارای مستندات واقعگرایانه نیست- نظر خود را به شرح زیر بیان می داریم:
امروزه گروههای انسانی نه بر اساس رنگ که بر اساس زبان تقسیم بندی میشوند. برای نمونه آریاییها و سامیها که هر دو زیر مجموعهای از نژاد سفید تلقی میشوند در قدیم از یکدیگر فاصله های بسیار داشتند، همانطور که ترکها و مغولها که هر دو از نژاد زرد به شمار میروند با چینی ها هیچگونه نزدیکی نژادی ندارند و این مسئله مورد پذیرش همگان قرارگرفته است.
در گذشته ترکان از شاخه ی اورال-آلتاییِ نژاد زرد به شمار میرفتند و این شاخه شامل ترکها ، مغولها، تنقوزها، فینیها و مجارها میگردید. امروزه اگرچه نزدیکی نژاد مجارها و فین ها اثبات شده و حتی فین ها و مجارها و استون ها مرکبا فین-اغوزها را تشکیل داده اند، و لیکن میان ”ترکها و مغولها و تنقوزها“ با آنان هیچگونه نزدیکی نژاد به اثبات نرسیده است. از طرفی همریشگی ترکها با مغولان به صورت قطعی به اثبات رسیده است، تونقوز ها را نیز باید به این زمره افزود. حتی ”چوواش“ ها که تا به این روز تُرک شمرده میشدند، امروزه دانسته شده است که نژادی مابین ترک ها و مغول ها می باشند. میان ترک ها و مغولان با آریاییها تا کنون هیچ نزدیکی نژادی نشان داده نشده است و هیچ کس در پی اثبات چنین ادعایی بر نیامده است.
نمی دانم چه دلایلی سبب شده تا انگاره ی نادرست ِآریایی بودن ترکان مورد پذیرش قرار بگیرد. تصور می کنم تلقی قدیمی وحشی بودن مغول ها و با فرهنگ بودن آریاییها به این انگاره دامن زده است. این تلقی گاهی اشکال شگفت آوری به خود می گیرد و سر منشاء هایی پیرامون کردها منتشر می گردد. بنا به دلایلی که نویسنده[منظور نویسنده ای که نیهال آتسیز در این نوشتار وی را نقد می کند] اقامه کرده ادعا شده است که: ”کرد ها نیز چون ترکها از نژاد آریا و در نتیجه ترک می باشند.”
این مسئله نمیتواند فقط برآمد اندیشههای احساسی دانست، اگر برای هم خون دانسته نشدن با مغولهای وحشی، پان تورانیسم (تورانجیلیک) انکار می شود، آیا همتباری با کولیها که به هر حال از نژاد سفید به شمار می روند ما را بیشتر آزار نمیدهد؟ مغول هر چقدر هم بیتمدن و بربر باشد دست کم صاحب مزیت هایی است که یک سرباز و جنگجو باید داشته باشد و از سوی دیگر قرابت ترک و مغول امروزه یک حقیقت علمی به شمار می رود. تاریخ و خون این دو به قدری به همدیگر آمیخته است که بررسی جداگانه ویژگی هایشان ناممکن است. نیمی از افراد یک قبیله ترکی و نیمی از ایشان مغولی گفتگو می کنند. حتی گاهی در تاریخ قبیله ها مشاهده می شود که در یک دوره ترکی و پس از زمانی مغولی صحبت کرده اند و یا قبیله هایی می بینیم که هر دو زبان را یکجا استفاده می کرده اند.
چنگیز خان یک ترکِ مغول شده و تیمور لنگ نیز یک، مغولِ ترک شده بود. هر چه پژوهش های تاریخی پیشرفت می کنند،آشکار میگردد که تلقی ها پیرامون وحشی گری های ترکان و مغولان مبالغه آمیز بوده است و نیز روشن میشود فتوحاتی که اینان به دست آورده اند سبب بسیاری از نتایج متمدنانه شده است.[!؟]
یکی از نتایج آریایی شمرده شدن ترکان، این است که هیتلر نیز تُرک محسوب میگردد. نظریهپردازانی که این انگاره را پیش میکشند در صدد اثبات دیرینگی حضور ترکان در فلات آناتولی هستند. به یقین همه ی ما از نظر احساسی چنین نتیجه ای را مطلوب می دانیم ولی حقیقت این است که: باورهای هیتلر مطالعه شده و این باورها بیشتر آریایی می باشد تا ترکی. پذیرش آریاییگری برای منتسب شدن به هیتلر برای ما راه بسیار خطرناکی می باشد. از همه مهم تر ویژگی های آنتروپولوژیک نژاد ما با آریایی ها یکسان نیست و با پذیرش این انگاره زمینه لازم را برای فرضیه پردازانی که در صددند نشان دهند که ترکان آناتولی بقایای یونانیان هستند آماده می کنیم.
نیازی نیست دیگر ملت ها وقت خود را صرف ادعا در مورد تمدن ترکان نمایند. اگر ما تمدنی را که خودمان آفریدیم عرضه نماییم،وظیفهمان را انجام دادهایم. امروز برای مطرح شدن به عنوان یک ملت بافرهنگ و متمدن نیازی نیست ثابت کنیم ملتی بوده ایم که تمدن پیش از میلاد داشته ایم. همان طور که ملت های امروزین اروپایی نیز دارای چنین تمدن دیرینه ای نیستند. برتری تمدن غرب بر مشرق زمین از سده 16 میلادی آغاز شد و اگر دلایل مستند و نوینی وجود داشته باشد مبنی بر نادرستی فرضیههای ما که انگاره ی جدیدی را مطرح کند به یقین جای درج چنین فرضیه هایی ستون روزنامه ها و نشریات نیست. چنین نوشته هایی فکر جوانان و برادرانی که هنوز به صورت عمیق با تاریخ آشنا نشدهاند را آشفته خواهد کرد و اعتماد آنان نسبت به گذشته را کمتر میکند و سبب می شود تا به حقایق موجود نیز با دیدهی تردید بنگرند. برای همین به کودکان خود میگوئیم: ”پدران تو به دلیل زندگی در سرزمینهای سرد و اقلیم خشن و میان ملل پرجمعیت، جنگجویان و سربازانی فوق العاده ای شده و زندگی شان صرف جنگ با طبیعت و سایر ملتها شده است. علیرغم این هر زمان که فرصتی پیدا می کردند تمدن های والایی را بر پا می نمودند ولی برتریی را که در جنگ و سربازی بدست آورده اند، هنوز در میدان تمدن کسب ننموده اند.“
با این اوصاف نژاد ما چیست؟ به این نژاد اورال – تورانی می گویند، ما یکی از شاخه های این نژاد اصلی به شمار می رویم.آریایی نبودنمان نیز بوسیله ی عکس ها و تندیس هایی که در ترکستان شرقی یافته شده، آشکار شده است. بسیاری از این عکس ها بوسیله ی دانشمندان آلمانی منتشر شده است. در آن عکس ها تیپ های مغول ،چینی ، ایرانی و هندی به صورت کاملا مجزا از هم قابل تشخیص است و این مقایسه دلیل نهایی و نشان دهنده آریایی نبودن ترکان است.
این نوشتار ترجمه ای است از مقاله ای با نام :
TÜRKLER HANGİ IRKTANDIR? Atsız Mecmua, 1931, Sayı 6: