تابستان سال گذشته بود که در همسایگی شمالی ایران درگیری و جنگی زمینی در حال وقوع بود. منطقه قرهباغ مکان درگیری دوباره بین دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان بود و این بازشدن سر یک دمل چرکین بود که بسیاری از کارشناسان از سر گرفتهشدن این تنش را پیشبینی میکردند.
اما این اتفاق، بازیگران این صحنه، برد و باخت آنها بهویژه نقشی که ایران ایفا کرد یا میتوانست ایفا کند، همچنان موضوعاتی مبهم است. فصلنامه فرهنگی و اجتماعی «گفتگو» در شماره خرداد خود بهطور مفصل و کامل به این موضوع پرداخته است؛ «گره فروبسته قفقاز». تنها دیدن عناوین مقالاتی که روی جلد آمده و نام نویسندگان کافی است تا اگر کسی علاقهمند مطالعه در حوزه قفقاز بهویژه دانستن زیر و بم مناقشه آذربایجان و ارمنستان باشد، جذب خواندن این نشریه شود.
مقالات این شماره ماهنامه گفتگو عبارت است از «آسودگی خاطر و دعوت از فاجعه ارمنستان و جنگ قراباغ/ مایکل ای.دینولدز، جنگ دوم قراباغ، ملاحظاتی چند/ کاوه بیات/، روابط تهران-باکو در تنگنای یک الگوی ثابت و تکراری/ مهدی حسینی تقیآباد، بیطرف، برطرف میشود/ سالار سیفالدینی، نه جنگ و نه صلح/ مصاحبه با گئورکی درلوگویان، قفقاز، زمینههای تفرقه و تشتت/ آرتور تسوتسی یف، پرومته در زنجیر؛ لهستان و مهاجران قفقازی در ایران /علی کالیراد، ایران از نگاه نشریه پرومته/ حمیدرضا بابایی و نوای کمانچه جلیل محمدقلیزاده بر فراز نبردگاه قفقاز/ کامران سپهران».
اهمیت این شماره مجله را در همان بند اول یادداشت ابتدایی مجله که به نوعی سخن نخست آن محسوب میشود، میتوان دریافت. کاوه بیات در این مطلب نوشته است: «گاهی چنین به نظر میآید که بسیاری از مسائل را میتوان نادیده گرفت، کمااینکه بسیاری از مسائل را نیز نادیده انگاشتیم، اما در نهایت این مسائل ما را نادیده نگرفته، دیر یا زود، خواه و ناخواه سراغمان میآیند. با سرریز مجدد یک مناقشه مرزی دیرینه میان دو همسایه شمالی ایران، مناسبات پرپیچوخم ما با قفقاز که اصولا در زمره انبوهی از مسائل نادیده گرفتهشده ما قرار دارد که جز به وقت اضطرار توجهی به آن نداریم، خود به سراغمان آمده است و این بار از چنان ابعاد و تبعات گستردهای برخوردار است که بعید است مانند ادوار گذشته بتوان آن را پدیدهای گذرا تصور کرد و باز هم به دست فراموشی سپرد».
بیات در اواسط این ورودی مینویسد: «جامعه جهانی میتواند بنا به مصالح و منافع خود در اقبال تحولات این حوزه بیتفاوت باشد. ترکیه نیز میتواند با بهرهبرداری از یک چنین وضعیتی در پی پیشبرد منافع خود برآید و همچنین روسیه که با بازشدن پای ترکها به حوزهای که «دور نزدیک» خود تلقی میکرد، ضربهای اساسی متحمل شود و اینک علیالظاهر در تلاش برای مهار این ماجراست؛ آنچه قابل درک نیست، بیتفاوتی ایران نسبت به تحولات این حوزه است و واگذاری صحنه به غیر. قفقاز جایی نیست که آن را بتوان نادیده گرفته و در صدر اولویتهای سیاست خارجی ایران قرار نداد».
مقاله اول این فصلنامه به خوبی و با جزئیات زیادی به آنچه از جنگ اول قرهباغ تا جنگ دوم گذشته و ویژگیهای دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان پرداخته است.
مایکل ای. رینولدر در ابتدای مقالهاش نوشته: «روزگاری کارل فون کلاوزویتر گوشزد کرد «در جنگ نتیجه هیچگاه نهایی نیست». در 9 نوامبر 2020 نیکول پاشینیان نخستوزیر ارمنستان هنگام امضای ترک مخاصمهای که به جنگ 44 روزه با آذربایجان بر سر قراباغ کوهستانی و هفت ولایت مجاور آن پایان داد، این درس را از یک راه سخت و دشوار فراگرفت. شکست قاطعی بود که تمامی دستاوردهای پیروزیهای ارمنستان را در یک دوره قبلی جنگ و جدل که حدود یک ربع قرن پیش و به مدت شش سال به طول انجامید بر باد داد.
این جنگ دوم دور از انتظار نبود. درحالیکه مذاکرت صلح به جایی نرسیده بود، بیش از 10 سال بود که آذربایجان تهدید به جنگ میکرد و بدون هیچ پردهپوشی نیز تسلیحات لازم را فراهم میآورد. نتیجه جنگ نیز دور از انتظار نبود. ارتش بزرگتر و مجهزتر آذربایجان با پشتیبانی ترکیه بر قوای کوچکتر و خارج از رده ارمنیها فائق آمد. آنچه شگفتانگیز است، این است که چگونه رهبری ارمنستان به مدت دو دهه بر احتمال پیشامد چنین هزیمتی چشم فروبست و حتی با تاراندن متفقین و تحریک بیجهت دشمنان در پیدایش این وضعیت سهم داشت. قاعدتا انتظار این بود که ارمنستان در مقام یک کشور کوچک، منزوی و محروم از منابع، با پشت سر داشتن یک تاریخ سراسر اندوه، نسبت به دیپلماسی رویکرد واقعگرایانهتری اتخاذ میکرد و از خود پراگماتیسم و دیرباوری بیشتری نشان میداد. اما برعکس، دولتمداری ارمنیها، آمیزهای از خودفریبی و احساساتیگرایی است».
اگرچه نویسنده در این مقاله به خوبی وضعیت جمهوری آذربایجان را توصیف میکند و از دقت حامیان او باخبر است، اما در پایان مقاله مینویسد: «جنگ دوم قراباغ نیز مانند نمونه پیشین به یک ترک مخاصمه منجر شده است و نه یک پیمان صلح؛ آنهم یک ترک مخاصمه ابتدایی. این تذکر کلاوزویتز مبنی بر آنکه در جنگ «نتیجه هیچگاه نهایی نیست»، همانگونه که برای ارمنستان در سال 1949 صدق میکرد برای آذربایجان در 2020 نیز صدق میکند». در مقاله بعدی به خوبی به نقش روسیه و ترکیه در معادله قفقاز پرداخته شده است و خطری را که بیخ گوش ایران است، به دقت توضیح داده است.