جهان کتاب، سال بیست و ششم، شمار، ۴-۶، تیر-شهریور ۱۴۰۰، صص ۳۴-۳۵.
حجت یحییپور
کتاب مستطاب «از بادکوبه و چیزهای دیگر» تالیف استاد «ناصر همرنگ» نویسندۀ چیرهدست، روزنامهنگار با سابقه و فعال فرهنگی نامآشنای اردبیلی است. این کتاب شرح گزارشهایی از سفرهای نویسنده به باکو و دیگر مناطق شمال ارس است، سفرهایی که گاه مخفیانه و غیرقانونی و گاه بصورت رسمی در قالب ماموریتهای فرهنگی و سیاسی در یکی از پرتلاطمترین مقاطع تاریخ قفقاز در آستانۀ سقوط اتحاد جماهیر شوروی، نزاعهای داخلی، سالهای جنگ قراباغ و سالهای پرحادثۀ بعدی صورت پذیرفته است. این اثر گرانسنگ توصیفی از پارۀ جدا افتاده از وطن یا شرحی از سرنوشت فرزند دور مانده از مادر است، روایتی از اوضاع و احوال معاصر قفقاز است که به دور از بیان خشک سیاسی، با ادبیاتی هنرمندانه و دلنشین، در قالب مشاهدات نویسنده از سفرهای متعدد به باکو بیان میشود. نویسنده در ژرفنای اندیشۀ خود پیوند عمیقِ نَسَبی و تاریخی با شهر باکو احساس میکند، چونان که گویی سالها در این شهر زیسته و به آنجا تعلق دارد. اما خیلی زود دریافته است که آن شهرِ رنگارنگِ خیالی، آن شهر رواداری و بردباری و شهر پیوندها آنگونه که میانگاشت و در سالهای کودکی و نوجوانی از آن شنیده بود، از میان رفته است.
چاپ نخست از بادکوبه و چیزهای دیگر در تابستان ۱۳۸۴ به بازار آمد، واکنشهای فراوانی را برانگیخت و در چشم برهم زدنی در همان هفتههای نخست نایاب شد. چاپ دوم کمتر از یک سال بعد در بهار ۱۳۸۵ عرضه گردید و چند ماه بعد به فرجام نیک چاپ اول دچار گشت. اما انتشار چاپ سوم چهارده سال به تاخیر افتاد. نویسنده در اینباره اشاره دارد که اگر قرار بود دفتر دوم از یادداشتهای سفر به باکو تحت عنوان «بادکوبهی روزگار نو» منتشر گردد «هیچ انصاف نبود که سنگهای خودم را با دفتر نخست وانکنم. از اینرو پیش از پراکنش دفتر دوم، ناگزیر یکبار دیگر به سراغ پیشنویسهای دفتر نخستین رفتم. و نتیجه آن شد که میبینید.»(ص ۱۸) نویسنده اشاره دارد که در چاپهای اول و دوم به دلیل برخی ملاحضات، فرازهای مهمی از میان صفحات و فصلها برداشته شده بود، اما در چاپ سوم تلاش گردیده بسیاری از بخشهای حذف شده از نو آورده شوند از اینرو چاپ سوم: «ارزش آن را دارد که از این پس به عنوان متن بازیابی شده و به عنوان تنها متن درست و پذیرفتنی و به تعبیر بهتر به عنوان متن پیراسته در همهی چاپهای دیگر از دفتر نخست یادداشتهای سفر به باکو رعایت شود.»(ص ۱۹)
چاپ اول و دوم در قطع پالتویی و در ۱۸۷ صفحه (شامل شش فصل) به طبع رسیده و چاپ سوم در قطع رقعی و در ۲۵۶ صفحه با افزودن چهار فصل دیگر و البته با کیفیت به مراتب بهتری منتشر شده است. چاپ سوم کتاب از بادکوبه و چیزهای دیگر به تصریح نویسنده بیشترین وفاداری را به متن اصلی کتاب دارد، علاوه بر این در چاپ جدید برای پیرایش کاستیها از جمله برگردان برخی واژههای تازی به فارسی و اصلاح برخی اسامی و نیز بازنویسیِ تاریخِ برخی رخدادها تلاش شده است و افزون بر همۀ این موارد پیشگفتاری دلنشین به کتاب اضافه شده که در آن از انگیزههای تالیف کتاب و چیزهای دیگر(!) سخن به میان آمده است، ولی افسوس که با صلاحدید نویسنده، مجموعۀ تصاویرِ سفر به باکو از چاپ جدید حذف گردیده و افسوس مضاعف آنکه این کتاب فاخر به عنوان بخشی از تاریخ معاصر قفقاز و تاریخ دیپلماسی ایران فاقد فهرست اعلام میباشد.
نویسندۀ کتاب از بادکوبه و چیزهای دیگر با ادبیات تحسینبرانگیز و قلم نیرومند خود، پندار خواننده را در سفر به باکو با خود همراه میسازد. خواننده در دو فصل نخست پا به پای مولف در خیابانهای باکو قدم میزند و پای صحبت مردمان این شهر مینشیند، همراه با نویسنده به ضیافتها و میهمانیها میرود و در گفتگو با مردم باکو از بیمها و امیدهای آنان آگاه میگردد. نویسنده در فصل سوم ضمن اشاره به اوضاع و احوال سیاسی باکو به معرفی حاکمان باکو میپردازد. در فصل چهارم که از مهمترین فصلهای کتاب است مشاهدات خود را از روزهای نفسگیر سقوط شوروی بازگو میکند، از تجارب هراسانگیز کشتار گستردۀ ارامنۀ باکو و زمینهسازی برای خشونتهای آتی در قراباغ سخن میراند و دربارۀ اندیشههای ایرانستیزانۀ فعالان سیاسی باکو و برنامههای ضدایرانی آنان هشدار میدهد. در فصل پنجم به توصیف جهانهای موازی در باکو (شامل جهان ایرانی، جهان روسی، جهان غربی و جهان ترکی) میپردازد و از نگاهِ میهنپرستی دلسوز و صاحبنظری کارکشته توصیهها و هشدارهای خود را در اینباره بیان میدارد. در فصل ششم ویژگیهای فرهنگی، نظام اخلاقی و هنجارهای اجتماعی باکو مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. مولف در فصل هفتم از فضای رسانهای باکو و تلاشها برای تضعیف تشیع و روحِ ایرانیِ این شهر سخن به میان آورده است. فصل هشتم شرح دیدارهای نویسنده با ایرانیانی است که هرکدام به دلیلی جلای وطن کردهاند اما دست روزگار آنان را با خود تا باکو برده و در کنار یکدیگر نشانده است، کسانی که هنوز هم رشتۀ اتصالشان «وطن» است و همه به نوعی در حسرت دوری از آن میسوزند. در فصل نهم اوراق بسیار مهمی از تاریخ دیپلماسی ایران در قفقاز رقم میخورد، در این فصل به سستی سفارت ایران در باکو در سایۀ رخوت دستگاه دیپلماسی ایران پرداخته شده است، همچنین از خیانتپیشگی برخی نمایندگان سیاسی ایران در باکو و همکاری آنها با دولت باکو سخن به میان آمده و در مورد مسائلی هشدار داده شده است که حاصل بیتوجهی به آنها را میتوان اکنون در حذف ایران از معادلات قفقاز مشاهده نمود. فصل دهم و پایانی کتاب به واهمۀ حاکمان باکو از ریشههای تاریخی و فرهنگیشان در پیوند با هویت ایرانی اشاره دارد. دغدغههایی که حاصل دو قرن تبلیغات ضدایرانی و ترویج روسیسازی و بعدها ترکیسازی بوده است و دولت باکو را به تحرکات ضد ایرانی و اتخاذ سیاستهایی در جهت دوری از جهان ایرانی وا میدارد.
از مهمترین بخشهای کتاب، که شاید در نوع خود سند تاریخیِ دست اول نیز به شمار آید، اشارههای دقیق به سیاستها و برنامههای ایرانستیزانۀ حاکمان باکو است. در این کتاب میخوانیم که حتی پیش از استقلال جمهوری باکو و در خطیرترین روزهای تاریخ آن سرزمین، «تشکیل آذربایجان واحد» مهمترین هدف سیاستمداران باکو بوده است که این امر جز با تجزیۀ ایران امکانپذیر نمیباشد. به این ترتیب سیاستمداران باکو، مدتها پیش از سقوط شوروی و کسب استقلال، برنامههای دقیق و حساب شدهای در راستای تجزیۀ ایران تدوین کرده بودند که شرط اصلی عملیاتی شدن این برنامهها نفوذ عناصر تجزیهطلب و وابستگان دولت باکو به درون حاکمیت ایران و پیشبرد سیاستهای ضدایرانیِ باکو از موضع قدرت بوده است. اکنون که خوانندگانِ آشنا با مسائل آذربایجان کتاب از بادکوبه و چیزهای دیگر را از نظر میگذرانند از میزان تطبیق مشاهدات استاد ناصر همرنگ با تجارب به دست آمده در سالهای بعد حیرت میکنند که چگونه این برنامهها در سایۀ غفلت و سستی حاکمان ایران گام به گام در حال تحقق است و اگر نبودند مردمانِ میهنپرست آذربایجان چهبسا تا کنون کار از کار گذشته بود.
این تنها نمونه از پیشبینیهای تاریخی و سیاسی کتاب از بادکوبه و چیزهای دیگر نیست و موارد دیگری از نکتهسنجی و منطقِ قلم نویسندۀ کتاب وجود دارد که شاید در هنگام تالیف کتاب یا چاپهای اول و دوم، مقداری سختگیرانه یا حتی بدبینانه به نظر میرسیدند اما اکنون با گذشت زمان درستی آنها به اثبات رسیده است. چه آنجا که در لابه لای مشاهدات نویسنده از اطراف «هتل نخجوان» در شهر باکو عبارت «اینجا بهشت گمشدهی همجنسگراهای غربی است.» (ص ۱۴۱) درج گردیده و چه آنجا که از قول «رئیس انجمن روزنامه نگاران جمهوری باکو» آمده است: «امروزه در این کشور بن لادنها در حال پرورش هستند.» (ص ۱۴۳) باید توجه داشت که این سطور در اوایل دهه ۱۳۸۰ خورشیدی به رشتۀ تحریر در آمده و چه بسا تا حدود یک دهه پس از آن برای عموم خوانندگان به درستی قابل درک نبوده است چرا که تنها با گذشت سالهای طولانی همزمان با انتشار اخبار مربوط به رژۀ همجنسبازان در باکو و دیگر اخبار و تصاویر مشابه از این شهر و نیز اندکی پس از آن با ظهور پدیدۀ شوم داعش و انتشار تصاویر دور از ذهن از اعضای باکویی گروههای تکفیری حقیقت قلم نویسنده بر عموم خوانندگان آشکار گردیده است.
مورد مشابه دیگر آنجاست که نویسنده به دفعات از تقابل جهانهای موازی در باکو سخن میگوید و دربارۀ تضعیف جهان ایرانی و غلبۀ جهان ترکی در سایۀ بیتوجهی ایران و دسایس سیاستمداران باکو هشدار میدهد. این هشدارها نیز شاید در هنگام چاپ نخستِ کتاب با توجه به پیوندهای عمیق تاریخی و مذهبی مردمان باکو با وطن تاریخیشان «ایران» چندان مورد توجه قرار نمیگرفت، اما اکنون با گذشت دو دهه از اولین مشاهدات استاد همرنگ، با نگاهی به نقش ترکیه در حوادث قفقاز و کنار زدن جمهوری اسلامی از معادلات منطقه، عظمت اندیشه و حقانیت قلم نویسنده آشکار شده است.
هرچند قلم شیوا و ادبیات شکوهمند استاد ناصر همرنگ سرشار از احساسات و تعابیر شاعرانه است اما «از بادکوبه و چیزهای دیگر» قطعاً باید فراتر از یک اثر درخشان ادبی و در حقیقت روایت دقیقی از تاریخ معاصر از دریچۀ نگاهِ دغدغهمندِ ایرانی در نظر گرفته شود. روایتی ادیبانه و استادانه از تاریخ معاصر باکو در آستانۀ کسب استقلال سیاسی و سالهای نخست استقلال، سالهای جنگ و ستیز و کشتار، سالهای تقابل تمام عیار جهانهای موازی و سالهای عبور از ریشههای سترگ و غلبۀ جریانهای نوظهور و بیگانه. امید آن میرود کتاب مستطاب از بادکوبه و چیزهای دیگر با اضافه شدن دوبارۀ آلبوم تصاویر سفر به باکو و افزودن فهرست اعلام در چاپهای بعدی تکمیل گردد و در بهترین و کاملترین شکل در اختیار پژوهشگران و عموم خوانندگان قرار گرفته و خصوصاً برای نسلهای آتی به یادگار بماند.