روز جهانی زبان مادری» ؛ روزی که از سوی یونسکو برای پاسداری از زبان های در معرض نابودی و پاسداشت گوناگونی زبان ها نامگذاری شده است. روز ۲۱ فوریه در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ برای کمک به تنوع زبانی و فرهنگی نامگذاری شدهاست.
21 فوریه در دفاع از تمامی زبانها و جلوگیری از نابودی آنها گرامی داشته میشود. براساس آمارهای یونسکو نیمی از حدود ششهزار زبانی که در حال حاضر در جهان وجود دارند در پایان قرن 21 از بین خواهند رفت.
آمار و ارقام متفاوتی درباره تعداد زبانهای رایج در جهان بیان میشود. به صورت کلی زبانهای زنده جهان که گویشور دارند ششهزار زبان برآورد شدهاند که البته بسیاری ازآنها از سوی زبانشناسان مورد شناسایی قرار نگرفتهاند.
درباره اصطلاح زبان مادری باید گفت این اصطلاح در کاربرد وسیع میتواند به چندین موقعیت گوناگون اشاره داشته باشد که برخی از آنها شامل موارد زیر است:
– زبان اول First language یا زبان مادری به اولین زبانی گفته میشود که کودک تکلم به آن را یاد میگیرد.
– زبان یا زبانهایی که آدمی با آن به شناخت و آگاهی دست پیدا میکند.
در بعضی از کشورها، اصطلاحات زبان بومی یا زبان مادری بیشتر به زبان قومی یک فرد اشاره میکند تا زبان اول او. در انگلیسی این اصطلاح اغلب هنگامی مورد استفاده قرار میگیرد که فرد در یک کشور خارجی باشد.
یادداشت کنونی بهدنبال طرح این پرسش است که بهجز زبان فارسی که زبان ملی و رسمی ایرانیان است کدام دسته از زبانهای رایج در ایران در معرض خطر نابودی هستند؟
برای پاسخ به پرسش نخست بعضی از مهمترین زبانهای رایج در ایران برشمرده خواهد شد و سپس با توجه به تقسیمبندی مقیاس فیشمن و مقیاس کریستال نشان داده میشود که برخی از زبانهای رایج در ایران در معرض نابودی هستند.
قومیت گرایان از یکسو با مبالغه آماری و غیرعلمی گویشوران زبان آذربایجانی در ایران را بین 35 الی 50 میلیون اعلام می کنند و از سوی دیگر در روز جهانی زبان مادری (روزی که برای زبان های در معرض انقراض پیش بینی شده)ادعای نابودی این زبان را دارند.
در ایران افزون بر زبان فارسی در مجموع حدود 69 زبان و گویش رواج دارد و بزرگترین گروههای زبانی ایران را فارسی، آذربایجانی، کُردی، ترکمنی، گیلکی، مازندرانی، تالشی، لری، عربی، بلوچی، لکی و تاتی تشکیل میدهند.
مقایس کریستال
بنابر مقیاس کریستال (2000) زبانها از نظر میزان تهدید به نابودی به پنج گروه تقسیم میشوند:
1- زبانهایی که بالقوه در معرض خطر هستند زبانهایی هستند که کودکان کمکم به این زبان صحبت نمیکنند. 2- در زبانهایی که در معرض خطر هستند کودکان کمی این زبان را یاد میگیرند یا اصلا هیچ کودکی یاد نمیگیرد و کمسنوسالترین افرادی که این زبان را خوب صحبت میکنند جوانها هستند.
3- زبانهایی که شدیدا در معرض خطرند زبانهاییاند که کمسنوسالترین افرادی که به این زبانها سخن میگویند 50 سال یا بیشتر دارند.
4- زبانهایی که در حال نابودی هستند که تعداد اندکی آن را خوب صحبت میکنند و آنها هم سالمند.
5- زبانهای مرده که هیچ گویشوری ندارند.
مقیاس فیشمن
یک تقسیمبندی دیگر هم وجود دارد که از آن به مقیاس فیشمن (1991) یاد میشود و مراحل مختلف زبانهای در معرض تهدید را نشان میدهد. این مقیاس به هشت مرحله تقسیم شده است:
مرحله هشت زبان در معرض خطر در حال فرسایش است. مرحله هفت زبان در معرض خطر زبانی است که سالمندان به آن صحبت میکنند و نه جوانان. مرحله شش زبان در معرض خطر در خانواده از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود و زبان معمول تعاملات و ارتباط کلامی و غیررسمی است. مرحله پنج فرصت آموزش برای زبان در معرض تهدید فراهم شده است. مرحله چهار زبان در معرض خطر جایگاهی در آموزشوپرورش رسمی پیدا کرده است. مرحله سه زبان در معرض تهدید در حیطههای کاری خارج از مجموعه زبان اقلیت استفاده میشود. مرحله دو در این مرحله موسسات دولتی سطوح پایین (پست، بهداشت، پلیس، دادگاهها) خدمات خود را با استفاده از زبان در معرض تهدید ارائه میدهند. مرحله یک زبان در معرض تهدید در رسانهها، سطوح عالی آموزش و سطوح بالای دولت جایگاه دارد.
نابودی زبانهایی مانند آذری، کُردی، بلوچی و عربی که در سالهای اخیر مانورهای سیاسی زیادی در باره خطر انقراض آنها در ایران سر داده شد دور از ذهن است. این دسته از زبانها را نمیتوان بهراحتی در یک گروه خاصی از مقیاس فیشمن یا کریستال طبقهبندی کرد چراکه بنابر مقیاسهای یاد شده زبانهایی مانند کُردی، آذری، عربی و بلوچی با توجه به تعداد گویشورانی که دارند، گروههای سنی که به آن سخن میگویند، کاربرد گسترده آن بین گویشوران در مناطقی که بافت قومی یکدست دارند، رواج بیشتر از گذشته این زبانها در شبکههای استانی، گویش به آن در ادارات دولتی و دادگاهها و انتقال آن از نسلی به نسل دیگر خطر نابودی این زبانها را در ایران کاهش داده است.
زبانهایی مانند زبان گیلکی، مازندرانی، تالشی و تاتی براساس مقیاس فیشمن و کریستال از جمله زبانهایی هستند که بهشدت در معرض خطر قرار دارند و باقی زبانها از نظر تهدید به نابودی قابل مقایسه با این زبانها نیستند. لازم به یادآوری است که پیشتر از این زبانهایی مانند زبان دیلمی در ایران نابود شدهاند و در زمره زبانهای مرده هستند. زبان تالشی و تاتی نیز گویشوران کمی دارند و در دسته زبانهای در معرض تهدید هستند. زبانهایی مانند ترکی، کردی، عربی و بلوچی در وضعیت بسیار بهتری از زبانهای یاد شده هستند.
روز جهانی زبان مادری بیش از آنکه جنبه سیاسی داشته باشد از بعد تنوع فرهنگی و نگرانی برای از بین رفتن برخی از زبانها که نابود شدند یا به شکل جدی در معرض نابودی هستند به مسئله توجه دارد. اما در هیاهوی سیاسی شدن مسئله زبان مادری در ایران برخی از زبانها بیآنکه نگرانی عمده و گستردهای پیرامون از بین رفتنشان یا
محدود شدنشان وجود داشته باشد توانستند دیدگاهها را بهسوی خود جلب کرده و با گسترش کارهای فرهنگی و کارهایی از این دست از دام نابودی احتمالی رها شوند و گویشوران آن زبانها با آگاهی بیشتر میکوشند بیش از گذشته پاسدار زبان مادری خود باشند.
نابودی زبانهایی مانند آذری، کُردی، بلوچی و عربی که در سالهای اخیر مانورهای سیاسی زیادی در باره خطر انقراض آنها در ایران سر داده شد دور از ذهن است.
این دسته از زبانها را نمیتوان بهراحتی در یک گروه خاصی از مقیاس فیشمن یا کریستال طبقهبندی کرد چراکه بنابر مقیاسهای یاد شده زبانهایی مانند کُردی، آذری، عربی و بلوچی با توجه به تعداد گویشورانی که دارند، گروههای سنی که به آن سخن میگویند، کاربرد گسترده آن بین گویشوران در مناطقی که بافت قومی یکدست دارند، رواج بیشتر از گذشته این زبانها در شبکههای استانی، گویش به آن در ادارات دولتی و دادگاهها و انتقال آن از نسلی به نسل دیگر خطر نابودی این زبانها را در ایران کاهش داده است.
نکته قابل توجه گسترده نبودن جنبه نوشتاری این زبانهاست. به نظر میرسد این بخش از مسئله نیز با نگاهی به پیشینه نوشتاری این زبانها قابل بررسی است. با اینکه زبانهای یاد شده از نظر نوشتاری آثار گستردهای نداشتند و بیشتر ادبیات آنها به دبیره فارسی نگاشته شده و بیشتر آنها نیز شفاهی بودند اما در انتقال این زبانها از نسلی به نسل دیگر خللی ایجاد نشد و این زبانها در دسته زبانهای زنده هستند.
از سوی دیگر زبانهایی مانند مازندرانی، گیلکی، تاتی و تالشی زبانهایی هستند که ویژگیهای زبانهای پیشگفته را ندارند. یکی از مهمترین راههای انتقال زبانها از نسلی به نسل دیگر تعداد گویشوران است که تعداد گویشوران زبانهای مازندرانی، گیلکی، تاتی و تالشی هر سال کمتر میشود. یکدست نبودن بافت جمعیتی و درآمیختگی زندگی شهری و روستایی در این مناطق کمکم این زبانها را به دست فراموشی میسپارد.
بنابراین شاید بهراحتی بتوان زبانهای مازنی، تاتی، تالشی و گیلکی را در بعضی از طبقات مقیاس کریستال و فیشمن جای داد. زنگ خطر نابودی این زبانها در ایران چندی است که به گوش میرسد اما از آنجایی که هیچ جنبش سیاسی بر این گویشها استوار نشده است درباره نابودی آنها (که اتفاقا از خانواده زبانهای باستانی ایران هستند) چیزی شنیده نمیشود.
یونسکو روز جهانی زبان مادری را برای پاسداشت زبان های در معرض انقراض تعیین کرده است. در اسناد و ویدئوهایی که یونسکو هر ساله برای این روز تدوین می کند، به زبان هایی که واقعا در معرض انقراض قرار دارند اشاره می شود. در ایران نیز برخی از زبان ها چنین وضعیتی دارند.
اتفاقا زبان هایی که فاقد هر گونه جنبش یا پایگاه سیاسی هستند، در آستانه تهدید قرار دارند. اما مانند تمامی مقولات که در ایران به وارنه مطرح می شود، این مورد نیز دچار انحراف شده و برخی مدعی تهدید نابودی برای زبانهایی با میلیون گویشور اند.