جواد طباطبایی سخنران ویژه سمپوزیوم مناسبات ایران و قفقاز بود. برای مطالعات گزارش مشروح این نشست علمی کلیک کنید به گزارش وب سایت خبری- تحلیلی آذریها این متفکر آذربایجانی در تحلیل خود پیرامون جنس مناسبات ایران و قفقاز بود. برای مطالعات گزارش مشروح این نشست علمی کلیک کنید
به گزارش وب سایت خبری- تحلیلی آذریها این متفکر آذربایجانی در تحلیل خود پیرامون جنس مناسبات ایران و قفقاز ، این منطقه را در چارچوب کلان ایران فرهنگی مورد ارزیابی قرارداده و نسبت به اهمیت قفقاز برای مجموعه فرهنگی ایران بزرگ توجه داد.
وی گفت:
در سال های اخیر اتفاقاتی هم در داخل و خارج ایران رخ داده است و ما ناچار هستیم که بار دیگر، درباره ایران بحث کنیم که چرا ایران نیازمند یک «نظریه» است. برای این که بفهمیم این اتفاقات چیست. بحث من در اینجا نه تاریخی، نه فرهنگی و نه سیاسی است بلکه یک بحث «استراتژیک» است.
دو اتفاق در حال افتادن است، یکی در داخل کشور و دیگری در بیرون مرزهای سیاسی ایران است. مرزهای سیاسی ما ایران کوچکی که همان ایران سیاسی است که در کنار آن ایران فرهنگی قرار دارد.
در بیرون مرزهای ما اتفاقات مهمی رخ داده است؛ از طرفی در شرق و غربِ مرزهای کشور نیروهای جدیدی ظاهر شدند که از دو سو ایران را در محاصره قرار دادند و دشمنان قسم خورده ایران هستند. اتفاقاتی در منطقه رخ داده که ما متوجه نشدیم که در دهه های اخیر ریشه آن در کجاست و تا کجا می تواند برای ایران خطرناک باشد؛ پس از انقلاب اسلامی واحد فهم ما از مسایل استراتژیک در منطقه، مفهوم “امت” بوده است. تصور ما هم این بود که برای کثرت ها در این منطقه واحدی است که به آن امت می گوییم و در همه ارزیابی های سیاسی خودمان در منطقه وحدت امت را به حساب میآوردیم و عامل تعیین کننده ای بود. ولی در یک و دو دهه گذشته به ویژه بعد از جنگ عراق با ایران متوجه شدیم که در منطقه اتفاقات دیگری می افتد و ایران به لحاظ جغرافیایی در جایی قرار گرفته که گویی جای آن اینجا نبوده است. نیروهای جدیدی که در این منطقه ظاهر شدند، به ما نشان دادند که ایران نمی تواند منافع استراتژیک خود را بر مبنای وحدت امت بگذارد. بنابراین امروز ما در داخل آنچه که فکر می کردیم که امت واحدی است، هدف اصلی تهاجم همه جانبه قرار داریم.
به تدریج عربستان به دشمن عمده ایران در منطقه تبدیل شده است و برخی از کشورها را به صورت صریح و بعضی دیگر را به صورت ضمنی به یک ائتلاف دشمنانه با ایران می کاشند. بنابراین یکی از مرکزهای دشمنی با ایران در عربستانی است که نیروهایی را به تدریج علیه ایران بسیج کرده است.
عربستان را کسانی اداره می کنند که اقدامات آنها نشان دهنده بی عقلی است. حاکمان عربستان در دشمنی با ایران نیروهایی مانند داعش را آزاد کردند که این نیروها اگر چه دشمن ایران هستند اما ایران این توانایی را دارد تا بتواند از خود دفاع یا حداقل دفع ضرر کند اما برای بخش بزرگی از عرب ها با سردمداری عربستان این امکان بسیار کمتر از ایران است به عبارت دیگر این نیروها برای عربستان خطر بیشتری دارند تا برای ایران.
پس از انقلاب اسلامی واحد فهم ما از مسایل استراتژیک در منطقه، مفهوم “امت” بوده است. تصور ما هم این بود که برای کثرت ها در این منطقه واحدی است که به آن امت می گوییم و در همه ارزیابی های سیاسی خودمان در منطقه وحدت امت را به حساب میآوردیم و عامل تعیین کننده ای بود. ولی در یک و دو دهه گذشته به ویژه بعد از جنگ صدام علیه ایران متوجه شدیم که در منطقه اتفاقات دیگری می افتد و ایران به لحاظ جغرافیایی در جایی قرار گرفته که گویی جای آن اینجا نبوده است. نیروهای جدیدی که در این منطقه ظاهر شدند، به ما نشان دادند که ایران نمی تواند منافع استراتژیک خود را بر مبنای وحدت امت بگذارد.
|
طباطبایی با اشاره به شکنندگی شیخ نشین های حاشیه خلیج فارس، گفت:
واحد سیاسی مهمی که در جنوب وجود دارد که و میتواند یک تهدید باشد،طبیعتا عربستان است. آنچه که در مورد عربستان سعودی و مسوولان آن گفته شد، به طریق اولی در مورد شیخ نشین ها نیز صادق است. مناطق تازه ساخته ای که بیشتر مراکز مالی محسوب می شوند و در طول یک شب هم می تواند تزلزل اساسی پیدا کنند.
برای مثال قطر، هم ، دشمنان خود را مسلح می کند و در عین حال در ائتلافی ظاهر شده است که می خواهد این گروه ها را سرکوب کند. که این موضوع نشان دهنده سردرگمی این شیوخ است . البته انتظار بیشتر هم نمی رود.
این اندیشمندی تبریزی در خصوص تحولات مرزهای شمالی ایران گفت:
وقتی که فروپاشی شوروی انجام شد و ما نتوانستیم کار مهمی در ارتباطی با جمهوری های سابق شوروی انجام بدهیم تجزیه دوم این محقق شد. من عقیده دارم پس از فروپاشی شوروی و بی عملی ما در قبال این جمهوری ها، ما برای بار دوم این مناطق را از دست دادیم. اما به هر حال بخش بزرگی از کشورهای مهم شمال ایران در فاصله مرزهای ایران تا مرزهای جنوبی روسیه جزیی از ایران بزرگ فرهنگی به شمار می آید.
سیدجواد طباطبایی در خصوص نقش روسیه در قبال ایران گفت:
نباید فراموش کنیم که به هر حال روسیه امروز، ادامه شوروی سابق است و شوروی ادامه تزار دیروز است و با منطق امپراطوری حرکت می کند. روسها سعی دارند تا جای ممکن خودشان را به ایران نزدیک کرده و در واقع ایران را به مرز جنوبی خود در مناسبات با دنیای غرب تبدیل کنند. خود روسها هم معتقدند که استالین ادامه ترازها است که روسیه را بزرگ و مقتدر نگه داشت. بنابراین هیچ توهمی نداشته باشید که با فروپاشی شوروی و تغییر رژیمها اتفاق مهمی در روسیه رخداده است. یعنی نمی تواند بیفتد. روسها یک تداومی دارند که آنچه که می توانند تولید کنند به لحاظ فرهنگی و دینی یک مجموعه است. مانند لهستان. فرهنگ آنها جزو دین شان است و دین شان جزو فرهنگ شان. روسیه جزو مجموعه هایی است که دین و فرهنگ را نمی توان در آنجا جدا کرد. پوتین نمونه کامل این برون داد است همانطور که تزار نمونه محترمانه تر آن بود.
این نویسنده و متفکر تبریزی گفت:
قفقاز برای ایران بزرگ فرهنگی بسیار مهم است. دوباره تکرار میکنم که منظور من ناظر به ایران بزرگ فرهنگی است. ما هیچ ادعای ارضی نسبت به بیرون از مرزهای موجود نباید داشته باشیم.
وی ادامه داد: ما باید بتوانیم سیاست فعال تری داشته در جهت ایجاد نوعی از بازار مشترک در فاصله مرزهای شمالی و جنوبی روسیه باشیم. باید به این فکر باشیم که ما در منطقه در شرایط کنونی اگر بخواهیم از کلیت ایران سیاسی در داخل دفاع کنیم، ناچار خواهیم بود در یک معاملات و مناسباتی وارد شویم که مناسب ترین بخش منطقه ما که با آنها وارد چنین مناسبات و گفت و گو شویم، قفقاز است.
وی در خصوص سیاست های جدید توسعه طلبانه ترکیه گفت:
ترکیه در دهه های قبل متوجه شده بود که دوران خلافت برای همیشه گذشته است؛ اما امروز به شکل دیگری کوشش می کنند تا همان خلافت را تجدید کنند و ما از آن با عنوان نوعثمانی گری یاد می کنیم. ما گاهی قصد اردوغان را به درستی متوجه نمی شویم و فکر می کنیم که اردوغان قصد دارد تا خلافت اسلامی عثمانی را تجدید کند.
به نظر من اقدامات اردوغان از نظر دینی در حال شکست خوردن است اما نقشه بدل دیگری برای توسعه طلبی دارد و آن ایجاد یک منطقه بزرگ ترکی است با شعار اسلام است. بنابراین ماهیت عملکرد او چیز دیگری است. برای مثال در برخی از دانشگاه های ترکیه بخشی (مانند دبیرخانه) برای ایجاد وحدت در ترکیه ایجاد شده که ترکیه بزرگ تا مرزهای شرق اروپا، ازبکستان و بخشی از مرزهای چین ادامه پیدا خواهد کرد، که احتمالا به ترکستان بزرگ تبدیل می شود. این کار از طریق استاندارسازی زبان از آناتولی تا آسیای میانه دنبال می شود.
طباطبایی گفت: من رسانه های دو کشور را همیشه دنبال می کنم. یکی باکو و دیگری رسانه های ترکیه.
بر اساس برداشت من از خط سیر کلی این رسانه ها آنها میخواهند امپراطوری بزرگ ترکی در نوار شمالی مرزهای ایران به وجود آورند؛ که سنگری برای آسیب زدن به ایران است. چنین ایده وجود دارد اما تحقق اش با هدف آسیب زدن به ایران کار سختی است. زیرا به رغم آنچه که برخی می گویند، چنین امکانی بر اساس «زبان» وجود ندارد. برای اینکه تعداد زبانهای فرهگی در این منطقه که ما هستیم تعدادی اندکی هستند. فارسی یکی از آنها است و یکی از استوارترین آنهاست. زیرا فارسی به تعبیری «قدیمی ترین زبان جدید» دنیا است. یعنی از هزار سال پیش ما چنین حرف می زدیم که امروز؛ و هیچیک از زبانهای پشرفته دنیا که همان زبانهای اروپایی باشند، سابقه بیشتر از 300 یا 400 سال برخی جاها 700 سال ندارند. مثلا در ایتالیا که قدیمی ترین زبان اروپا را دارد.
فقط چنین زبانهایی هستند که به زبانهای فرهنگی بزرگ تبدیل شدند. زبان ترکی گویش استاندارد ندارد و نمی تواند داشته باشند. گویشوارن زبانهای ترکی زبان همدیگر را نمی فهمند. ترکیه، ترکمنستان، قرقیزستان و… زبان همدیگر را نمی فهمند. برای اینکه زبان فرهنگی نیست. هر کسی برای خودش همانطور که حرف می زده است حرف می زند.
کار مهمی که ترکیه در این میان میخواهد انجام دهد این است که ترکی استاندار درست بکند.
این استاد دانشگاه درخصوص ایجاد یک زبان واحد ترکی بیان کرد: فعالیت دولت ترکیه این است که یک زبان واحد و استانداردی ترکی ایجاد کند یعنی یک زبان واحد برای ازبک ها، قرقیزها، تاتارها . تا همه بر اساس یک زبان که آنرا آتاترک تا حد زیادی درست کرده است، صحبت کنند و این خطر بزرگی برای ایران است. اردوغان کوشش می کند با ایجاد یک بازار مشترک، زبان معیار و فرهنگ یکسان در یک منطقه وسیع و به تدریج از این طریق امپراتوری بزرگ ترکی را شکل دهد.
هر دولتی یا «دولت ملی» است یا اصولا دولت نیست. به این دلیل است که ایران همیشه دولت بود. هر اسمی که شما روی حکومت ها بگذارید فرق نمی کند. این ماهیت دولت است که مهم است. دولت ایران دولت ملی است. عربستان هم چون «ملی» نیست دولت نیست و فقط «چیزی» است که آنجا هست اما میتواند اصلا نباشد. عربستان به راحتی می تواند که نباشد. اما ایران به این راحتی نمی تواند که نباشد. دولت ملی دارای منافع ملی است.چون آن ملت بودن و منطق دولت ملی بودن خود را به سیستم حکومتی تحمیل می کند.
|
این پژوهشگر با خطر بزرگ خواندن رویای امپراتوری بزرگ تورانی برای ایران عنوان کرد: ایران به دلیل وحدت، سابقه تاریخی و دولت استوار در همه دوره ها به اندازه کافی قدرتمند است که آسیب نبیند اما مشکل ما اینجا است این همسان سازی که در داخل نمایندگانی دارد و مدعیانی پیدا کرده است و این یک تهدید واقعی است؛ این در حالی است که ما تاکنون به آنها به عنوان یک تهدید توجه نکرده ایم و نمی خواهیم بدانیم این روند چه اتفاق مهمی را می تواند علیه کشور ما رقم بزند. اگر این روند در بیرون ما بود برای ما خطر کمتری داشت، ایران با تاریخ استوار ، سابقه ملی ،وحدتش و دولت استوارش (در همه دوره ها وبه رغم همه اتفاقاتی که رخ داده است) آسیبی از این روند نمی دید. اما این بار این بخش و این همسان سازی ترکستان بزرگ در داخل نمایندگانی دارد که تاکنون به آنها بها ندادیم و دقت نکردیم و متوجه نشدیم که در داخل چه اتفاقی در حال رخ دادن است.
به مساله درونی برگردیم. گفتیم که دو خطر در بیرون ما وجود دارد. یکی از خطرها که در بیرون وجود دارد و ما را تهدید می کند مثل داعش و القاعده است که به نظر من برای ما خطر بزرگی محسوب نمی شود؛ می تواند مسایل ایذایی مختلفی انجام بدهد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: اما موضوع دوم در بخش های مختلف ایران تاثیر دارد.
جمهوری آذربایجان می تواند مهره مهمی در استراتژی ترکیه باشد. ما نیز در داخل کار اساسی انجام نداده ایم و کسانی این خطر را در داخل نمایندگی می کنند بنابراین این بی توجهی ما می تواند خطری برای وحدت باشد. زیرا ما هیچ گاه این مسائل را جدی نگرفتیم.
بنابراین اگر تحلیل عمیقی نداریم اما به طور غریزی متوجه می شویم که خطرهایی وجود دارد و البته در مورد اکثریت نمیتوان این موضوع
را مطرح کرد. تبلیغاتی از این دست در بین اکثریت مردم آذری خریداری ندارد، مثلا اگر فرض محال انتخاباتی بشود چنین چیزهایی اصلا رای نمی آورد و استقبال نمی شود اما موضوع این است که در بحران کسی انتخابات برگزار نمی کند!
طرح ایران در شرایط کنونی به مثابه سیمانی است که می توان از طریق آن سازه ای که تزلزلی در آن ایجاد شده را استحکام ببخشد.
طباطبایی در خصوص تفاوت های ایران و عربستان گفت:
هر دولتی یا «دولت ملی» است یا دولت نیست. به این دلیل است که ایران همیشه دولت بود. هر اسمی که شما روی حکومت ها بگذارید فرق نمی کند. این ماهیت دولت است که مهم است. دولت ایران دولت ملی است. عربستان هم چون «ملی» نیست دولت نیست و فقط «چیزی» است که آنجا هست اما میتواند اصلا نباشد. عربستان به راحتی می تواند که نباشد. اما ایران به این راحتی نمی تواند که نباشد. دولت ملی دارای منافع ملی است.چون آن ملت بودن و منطق دولت ملی بودن خود را به سیستم حکومتی تحمیل می کند.
طباطبایی با توجه به زوال قدرت عربستان، داعش و القاعده گفت: البته القاعده و داعش ماندگار نخواهند بود و البته عربستان زودتر از آنها شکست خواهد خورد به دلیل اینکه تحولات و مسایل درونی دامان حاکمان عربستان را خواهد گرفت. بحران ها در منطقه در حال تشدید شدن است و یکی از آنها می تواند به وحدت ملی ما خدشه وارد کند. ما اگر بخواهیم از این بحران بگذریم و ضمنا کمترین آسیب به منافع طولانی مدت ایران وارد شود دیگر باید ببینیم که مسایل و مصالح استراتژیک ما در کجاست.
ما باید با توجه به وحدت ملی راه را باز کنیم برای اینکه به وسیله وحدت ملی بار دیگر ایران را به عنوان فهم جدیدی از وحدت تاریخی درک کنیم و از طرف دیگر لازم است آن را در مدرسه ها و دانشگاه ها ببریم. ما هنوز چنین کاری را نتوانستیم در دانشگاه و نظام آموزش انجام دهیم .
حفظ وحدت سرزمینی ایران ، یک وظیفه است اما بالاتر از آن ما یک رسالتی هم داریم که آن حفظ ایران فرهنگی است، چون ما جزیی از آن واحد بزرگ هستیم. ایران فرهنگی بزرگ این رسالت را بردوش ما گذاشته است تا ما بتوانیم از کیان آن در مقابل داعش، القاعده، عربستان سعودی-ترکستان بزرگ ترکیه محافظت کند.
بنابراین ما نباید فضایی را باز کنیم تا اتفاقی که ما با آن در تاریخ خودمان آشنا هستیم رخ دهد. این ائتلاف «وحدت غلامان تُرک و دستگاه خلافت» است که در گذشته هم ایران را تهدید کرده بود و این اتفاق ممکن است که دوباره بیفتد یعنی همان ترکستان بزرگ،خلافت داعش و عربستان تهدید بزرگی برای ما و حیات ما بیش از هر چیز دیگری به حساب می آید.
منبع: ایرنا