
هما ناطق تاریخ نگار و پژوهشگر تاریخ در دانشگاه سوربن در حالی درگذشت که همچنان شاهد رفتارهای ناشایست عوامل بیگانه گرای پان ترکیست در حق وی و خانواده اش بودند. به گزارش وب سایت خبری- تحلیلی «آذریها» هما فرزند مهندس ناصح ناطق از نویسندگان و اندیشمندان وطنخواهی بود که دغدغه ایران و عظمت کشور را داشت. از این رو همواره مورد حمله دشمنان کشور و عوامل داخلی آنها به ویژه عناصر به جای مانده از فرقه دموکرات پیشه وری بود.
به ترتیب: ناصح ناطق، میرجواد ناطق، هما ناطق
کتاب مهندس ناطق با عنوان و «زبان آذربایجان و وحدت ملی» که از سوی موقوفات محمود افشار به چاپ رسیده است از جمله آثار علمی کلاسیک در خصوص هویت ملی ایران و تنوع زبانی کشور با تاکید بر آذربایجان است.
ناصح ناطق میهن پرستی پرشور بود که ساختمانهای بزرگی با الهام از معماری ایرانی به یادگار گذاشت. وی طبعی بلند داشت و اعتباری برای ایرانفروشان بیهمت که دشمنی خود را با ایران و آذربایجان به اثبات رسانده بودند قائل نبود. از این رو کینه وی از سالها پیش در دل سیاه بیوطنان نشست.
ناصح ناطق همواره به عنوان یکی از ترسها و دلهرههای ایراندوستی آذربایجانی از جانب عناصر بیگانهگرا سیاهه میشود. اما بزرگترین اهانت به خانواده ریشهدار ناطق در سال 1389 از سوی «حسین محمدزاده صدیق» از مارکسیستهای تواب و پانترکیست جاعل تاریخ صورت گرفت. او در کتابی که از اداره ارشاد وقت مجوز چاپ گرفته بود در خصوص ناصح ناطق چنین نوشت:
« البته باید تأکید کنیم که او خود در آذربایجان بزرگ شده است. اما در این ادّعا معلوم نکرده است که کدامیک از پدران ما ترکان آذربایجان ناپدری او بوده است، آن هم ناپدری زورکی! بر همگان معلوم است که اجداد ما در غیرت و حفظ عصمت و کیان خانواده در دنیا زبانزد بودند و به سختی میتوان باور کرد که بخواهند برای کسی ناپدری زورکی بشوند!» (ص. ۱۲۴)
نویسنده این سطور قصد داشت ضمن بازی با کلمات با ناصح ناطق تصفیه حساب کرده و او را «حرامزاده» معرفی کند. اما بلافاصله با واکنش اجتماعی آذربایجانیها روبرو شد. از آن جمله باید به مقاله تحلیلی مسعود مژدهی پژوهشگر آذری در فصلنامه مطالعات تاریخ معاصر در نقد این کتاب و روش نویسنده آن اشاره کرد (اینجا).
همچنین «محمد بقایی ماکان» از ایرانشناسان برجسته کشور در نقد انتشار چنین کتابی، مقاله ای در روزنامه شرق نوشت و از مقام ناصح ناطق دفاع کرد، اما یک هفته بعد از سوی حسین محمدزاده صدیق و شاگردانش به ضدیت با امام خمینی (ره)، سلطنت طلبی، مخالفت با جمهوری اسلامی و ملی گرایی و سکولاریسم متهم شد. در نهایت و در کمال تعجب مشابه همین جملات یکبار دیگر در روزنامه «شرق» نیز منتشر گردید و روزنامهای که مدعی روشنفکری است، این جملات را در خصوص ناصح ناطق چاپ کرد:
« از پژوهشگران پیرو، ناصح ناطق که فاقدِ توانایی ارایه مستندات علمی و جعلیات محیلانه مانندِ پژوهشگران دیگر در این زمینه است، کتابی با نام زبان آذربایجان و وحدت ملی دارد که به سرمایه موقوفات افشار چاپ شده و خود محمود افشار یزدی در سال 1358 در 86 سالگی بر آن مقدّمه ای نیز نوشته است . این شخص جعلیات پژوهشگران پیشین را گرد آورده و به صورت انشای دبیرستانی پرطول و درازی با هدف ایجاد احساسات به اصطلاح ملّی و ضدمذهبی درآورده است. او در این انشاءنویسی هدف های زیر را دنبال می کند». ( روزنامه شرق ، شماره 1195 به تاریخ 9/12/89، صفحه 13 ).
البته چنین جملاتی از کسی مانند «حسین صدیق» که در اوایل انقلاب خواستار اعدام استادان دانشگاه تبریز مانند منوچهر مرتضوی، دکتر دلشاد و ماهیار نوابی شده بود، اصلا بعید نبود (برای دیدن اعلامیه و اسناد وقت کیک کنید)
او و شاگردانش وهنی بزرگ و لکهای ننگین برای آذربایجان عزیز هستند، اما تایید چنین کتابی از سوی وزارت ارشاد وقت و چاپ آن مطالب در روزنامه شرق باعث، باعث تعجب شد!
بزرگان آذربایجان نخستین طلایهداران مدرن ایرانخواهی و ملیتگرایی ایران بودند. ملیتخواهی نیز بزرگ ترین مکانیسم دفاعی کشور در برابر هجوم بیگانگان است. طبیعی است که برای اضمحلال یک کشور نخست باید مکانیسم های دفاعی آن از کار انداخته شود. از همین رو کشورهای متخاصم مانند عراق و حزب بعث، شوروی، ترکیه و هر قدرتی که در صد سال گذشته حیاتملی ما را نشانه گرفته است، دست به پرورش افراد و نیروهایی زده است که بتوانند از درون با روح وطنخواهی ایرانیان مقابله کنند. در این مسیر نیز بیشترین حملات متوجه مشاهیر و بزرگان آذری مانند ناصح ناطق، منوچهر مرتضوی، استاد شهریار و… شده است. تاریخ در خصوص کارنامه همه ما قضاوت خواهد کرد.