این سریال درکنار سایر آسیبها، ضعفها و نقضانها به صورت ناخودآگاه با ذهن افراد و مخاطبین نیز درگیر است و «احتمالا» در پی مهندسی اذهان نیز میباشد.
در اینجا فقط به یک نمونه از کدهای هویتی این سریال اشاره میشود که برای مخاطب ایرانی معنادار است. مردم ترکیه سنی حنفی مذهب اند و ارزشهای هویتی و مذهبی متفاوتی با ایرانیها دارند. در آن کشور استفاده از نام «عمر» بسیار متداول است. در حالیکه چنین نامی در بین ایرانیها و حتی اهل سنت به ندرت استفاده میشود و امری هنجاری نیست. نام «حسین» نیز در ترکیه بسیار متداول است و اغلب در بین «علویها یا شیعیان» ترکیه رواج دارد که اقلیتی مهم در این کشور محسوب میشوند.
در سریال لطیفه مانند بسیاری از سریال های پلیسی دو نیروی نیک و بد در حال کشمکش هستند. یکی از مهمترین چهرههای میدانی جبهه شر در این سریال «حسین» نام دارد که برادر مهمترین چهره نیک سریال یعنی «عُمر» میباشد. عمر شخصیتی شجاع، قهرمان و معصوم است. در مقابل «حسین» شخصیتی حریص و نفرت انگیز است که مدام زن خود را کتک میزند، دروغ میگوید و به خانواده اش پشت کرده است. وی به شغل پلیسی خود نیز خیانت کرده است و نامزد برادر خود را به قتل رسانده است. علاوه بر این به شدت تحت تاثیر «طاهر» که شخصیتی اهریمن گونه داشته و وسوسه های شیطانی حسین را مدیریت میکند قرار دارد. طاهر در اینجا سرمایه داری است که در عین حال جزو مافیا استانبول است و مانند شیطان عمل میکند.
حسین از آسیب و فشار فیزیکی به «مادر» خود نیز ابایی ندارد و به این ترتیب مادر را که مقدس ترین سرمایه انسانی است را نیز مورد آزار و حمله فیزیکی قرار میدهد تا کلکسیون شرارتش هایش تکمیل شود. در مقابل شخصیت «عُمر» تمام بار وظایف فرزندی، خانوادگی و اجتماعی را به دوش میکشد.
آیا باید این دوگانهسازی را تصادفی تلقی کرد. شاید اگر تنها یکی از این اسامی مطرح بود، امکان تصادفی تلقی کردن این گزینش ها آسانتر بود. اما تصادف دانستن دوگانه خیر- شر ( عمر و حسین) بسیار ساده انگارانه به نظر می رسد.
تاثیرات چنین سریالهای بر ذهن و ناخودگاه شهروندان ایرانی در سالهای آتی مشخص خواهد شد.